اصطلاح تراز تجاری، مفهومی است که در بین معاملهگران بسیار مورد بحث قرار میگیرد، اما اغلب بهصورت اشتباه درک میشود. در این مقاله، قصد داریم به بررسی دقیق اینکه trade balance چیست و چگونه معاملهگران میتوانند از گزارش تعادل تجاری آمریکا برای تصمیمگیریهای معاملاتی خود استفاده کنند، بپردازیم.
تعادل تجاری چیست؟
تعادل تجاری (BOT) یک شاخص اقتصادی است که صادرات خالص یک کشور را اندازهگیری میکند، یعنی تفاوت بین واردات و صادرات یک کشور برای یک دوره زمانی خاص را محاسبه میکند. تراز تجاری، معمولاً بزرگترین سهم را از تراز پرداختهای یک کشور (BoP) دارد.
کشورها تشویق میشوند تا تعادل تجاری مثبت داشتهباشند، یعنی بیشتر از آنچه وارد میکنند، صادر کنند. وضعیت مخالف، که در آن یک کشور کمتر از آنچه وارد میکند، صادر میکند، منجر به تعادل تجاری منفی میشود. تعادل تجاری مثبت همچنین تجمع تجاری نامیده میشود، در حالی که تعادل تجاری منفی را بهعنوان کسری تجاری میشناسند.
تراز تجاری یک کشور فقط شامل صادرات و واردات کالا نیست. سایر مؤلفهها شامل کمکهای خارجی، هزینههای داخلی و سرمایهگذاریهای خارجی را نیز شامل میشود. با کم کردن مؤلفههایی که تعادل تجاری را افزایش میدهند از مؤلفههایی که آنرا کاهش میدهند، تحلیلگران به تجمع تجاری واقعی یا کسری تجاری یک کشور میرسند.
گزارش تراز تجاری ایالات متحده چگونه منتشر میشود؟
دفتر تحلیل اقتصادی، هر ماه گزارشی از تراز تجاری ایالات متحده منتشر میکند که حدود پنج هفته بعد از پایان هر ماه گزارش داده میشود. در این گزارش که با عنوان تجارت بینالمللی کالا و خدمات شناخته میشود، اطلاعات جامعی در مورد صادرات و واردات ماهانه کالاها و خدمات، کسری یا مازاد تجاری بهصورت کلی و نسبت به هر گروه از کالاها و خدمات ارائه میشود. علاوهبر این، دفتر تحلیل اقتصادی گزارشهای دیگری نیز در زمینههای مختلف اقتصاد بینالمللی منتشر میکند که مورد توجه بسیاری از کاربران قرار میگیرد.
درک بنیادی تراز تجاری
مدل ارزشگذاری ارز بر اساس تعادل پرداختها، یک روش است که برای محاسبه قیمت یک ارز نسبت به ارزهای دیگر استفاده میشود. تعادل پرداختها یک گزارش از تمامی معاملات بین یک کشور و کشورهای دیگر است. این گزارش شامل دو بخش اصلی است، حساب جاری و حساب سرمایه. حساب جاری شامل صادرات و واردات کالا و خدمات، درآمد عوامل و انتقالات یک کشور است. حساب سرمایه، شامل خرید و فروش داراییهای مالی مانند سهام، اوراق قرضه و سرمایهگذاری مستقیم خارجی یک کشور است.
این مدل میگوید که تغییرات در درآمد ملی یک کشور هم بر حساب جاری و هم بر حساب سرمایه تأثیر میگذارد و باعث واکنش قابل پیشبینی نرخ ارز میشود تا تعادل پرداختها برقرار شود. در این قسمت از مقاله، ما میخواهیم روند انتقال از تغییر درآمد ملی تا واکنش نرخ ارز را بررسی کنیم.
S – I = Y – E = X – M
بر طبق این فرمول
- S = پسانداز
- I = سرمایه گذاری
- Y = درآمد
- E = هزینه
- X = صادرات
- M = واردات
در یک سیستم نرخ ارز شناور مانند دلار آمریکا، معاملهگران باید هم به حساب سرمایه و هم به حساب جاری که شامل تراز تجاری است، توجه کنند. در این حالت، هرگاه درآمد ملی بالا برود، تقاضای واردات هم بالا میرود و باعث بدتر شدن حساب جاری یا همان تعادل تجاری میشود.
حالا، نرخ ارز بهعنوان یک مکانیزم انتقال عمل میکند تا نامتعادلی تعادل پرداختها را برطرف کند. افزایش درآمد ملی، که باعث بدتر شدن حساب جاری شد، باید همراه با افزایش نرخ بهره واقعی باشد که تقاضای واردات را کاهش دهد و باعث بهبود حساب جاری شود.
موجودی حساب جاری و نرخ ارز
در اقتصاد، میزان تعادل ارزی یک کشور را میتوان با نگاه کردن به موجودی حساب جاری پیشبینی کرد. موجودی حساب جاری نشان میدهد که یک کشور چقدر درآمد دارد و چقدر هزینه میکند. اگر یک کشور بیشتر از آنچه درآمد دارد هزینه کند، موجودی حساب جاری منفی میشود و برعکس.
موجودی حساب جاری میتواند بر نرخ ارز تأثیر بگذارد. اگر یک کشور موجودی حساب جاری منفی داشتهباشد، یعنی پول بیشتری از کشور خارج میشود تا وارد شود. در این صورت، نرخ ارز واقعی باید کاهش یابد تا تعادل برقرار شود. این یعنی پول کشور ارزانتر میشود و کالاهای خارجی گرانتر. اگر یک کشور موجودی حساب جاری مثبت داشتهباشد، یعنی پول بیشتری به کشور وارد میشود تا خارج شود. در این صورت، نرخ ارز واقعی باید افزایش یابد تا تعادل برقرار شود. این یعنی پول کشور گرانتر میشود و کالاهای خارجی ارزانتر.
یک مثال خوب برای نشان دادن رابطه بین موجودی حساب جاری و نرخ ارز، مورد ژاپن و آمریکا است. ژاپن از دهههای هفتاد تا نود میلادی، بالاترین موجودی حساب جاری را با آمریکا داشته است. این یعنی ژاپن بیشتر از آمریکا کالا صادر میکرد. برای اینکه تعادل برقرار شود، نرخ ارز واقعی ین باید خیلی زیاد میشد. واقعاً هم اینطور شد و نرخ دلار به ین به کمترین سطح خود، یعنی ۷۹.۸۵ رسید. نمودار زیر نشان میدهد که چگونه موجودی حساب جاری ژاپن و نرخ ین با هم رابطه داشتهاند.
دوم، اگر تعادل خارجی یک کشور به هم بخورد، ممکن است ثروت مالی آن کشور به کشورهای دیگر منتقل شود. این باعث میشود که سلیقههای جهانی در مورد داراییها تغییر کند. این تغییر میتواند روی نرخ تعادل ارز پولهای مختلف تأثیر بگذارد. اگر تعادل خارجی یک کشور خیلی به هم بریزد، ممکن است بازار فکر کند که نرخ تعادل ارز آن پول واقعی نیست. افزایش مداوم کمبود تجاری و بدهی خارجی یک کشور، میتواند باعث شود که بازار نرخ تعادل ارز آن پول را پایینتر برآورد کند.
شرایط تجارت و چرایی اهمیت آن
هنگامی که میخواهیم پیشبینی کنیم که نرخ ارز یک کشور چطور تغییر میکند، باید به چیزی به نام شرایط تجارت و تراز تجاری توجه کنیم. شرایط تجارت یک کشور نشان میدهد که قیمت صادرات و واردات آن چطور با هم مقایسه میشوند و میتواند به ما بگوید که نرخ ارز واقعی آن در آینده به چه شکلی خواهد بود. نرخ ارز واقعی یک کشور، نرخ تبدیل پول آن کشور به پول کشورهای دیگر است. اگر شرایط تجارت یک کشور بهتر شود، یعنی قیمت صادرات آن بیشتر از قیمت واردات آن بالا برود، باعث میشود که کشور سود تجاری داشتهباشد و نرخ ارز واقعی آن افزایش یابد تا تعادل برقرار شود. برعکس، اگر شرایط تجارت یک کشور بدتر شود، این باعث میشود که کشور ضرر تجاری داشتهباشد و نرخ ارز واقعی آن کاهش یابد تا تعادل برقرار شود.
این موضوع برای کشورهایی که کالاهای اصلی را صادر یا وارد میکنند، خیلی مهم است. برای مثال، افزایش قیمت نفت، تأثیر زیادی بر ارزش پول کشورهایی که نفت را صادر یا وارد میکنند، خواهد داشت. کشورهایی که نفت را صادر میکنند، مثل کشورهای خلیج فارس، آمریکا، روسیه، انگلستان و نروژ، با افزایش قیمت نفت، شرایط تجارت و سود تجاری خود را بهبود میبخشند. این باعث میشود که نرخ ارز واقعی آنها بالاتر برود. برعکس کشورهایی که نفت را وارد میکنند، شرایط تجارت و سود تجاری خود را بدتر میکنند. این باعث میشود که نرخ ارز واقعی آنها پایینتر بیاید.
بیشتر بخوانید: شاخص دلار وزنی – تجاری
مشخصات دلار آمریکا و تراز تجاری
میزان تغییر قیمت دلار آمریکا به نسبت سایر ارزها به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه چقدر عرضه و تقاضای دلار به تغییر قیمت حساس هستند و دوم اینکه چرا اختلاف بین صادرات و واردات آمریکا وجود دارد. این دو مفهوم را در ادامه توضیح میدهیم.
نمودار زیر عرضه و تقاضای دلار را نشان میدهد. خطوط De$ و Se$ خیلی حساس هستند به تغییر قیمت، یعنی کمی تغییر قیمت باعث میشود که عرضه و تقاضای دلار خیلی تغییر کنند. اما خطوط DI$ و SI$ خیلی حساس نیستند به تغییر قیمت، یعنی برای تغییر عرضه و تقاضا دلار باید قیمت زیاد تغییر کند. فرض کنیم که q1 قیمت فعلی دلار باشد. فاصله بین نقاط A و B، مقدار اختلاف بین صادرات و واردات آمریکا را نشان میدهد.
برای رسیدن به تعادل، دلار باید ارزانتر شود تا به نقاطی برسد که خطوط عرضه و تقاضا با هم برابر شوند، مثلاً C یا C’ در صورتی که خطوط عرضه و تقاضا خیلی حساس نباشند.
محاسبات نشان میدهند که صادرات و واردات آمریکا به تغییر قیمت دلار خیلی حساس نیستند. بهطور تقریبی، اگر قیمت دلار یک درصد کم شود، صادرات آمریکا یک درصد و واردات آمریکا سه دهم درصد زیاد میشود. با توجه به این حساسیتهای کم، برای رسیدن به تعادل باید قیمت دلار خیلی کم شود. بههمین دلیل، خطوط عرضه و تقاضای کم حساس روی نمودار نشان میدهند که چقدر دلار باید ارزانتر شود تا تعادل برقرار شود، با قیمت جدید q2.
حساب جاری یک کشور نشان میدهد که چقدر پول از کشور خارج میشود و چقدر پول وارد میشود. این پول میتواند از فروش و خرید کالاها یا خدمات یا سرمایهگذاریها باشد. حساب جاری میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر مثبت باشد، یعنی کشور بیشتر پول دریافت میکند تا پرداخت کند. اگر منفی باشد، یعنی کشور بیشتر پول پرداخت میکند تا دریافت کند.
حساب جاری تاثیر مهمی بر نرخ ارز یا قیمت پول یک کشور دارد. معمولاً اگر حساب جاری منفی باشد، نرخ ارز کاهش مییابد. یعنی پول کشور ارزانتر میشود. اما گاهی اوقات اینطور نیست. مثلاً دلار آمریکا از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ خیلی گرانتر شد، در حالی که حساب جاری آمریکا خیلی منفی بود.
این اتفاق میتواند به دلیل تغییرات در سطح صرفهجویی و سرمایهگذاری یک کشور رخ دهد. اگر یک کشور بیشتر سرمایهگذاری کند تا صرفهجویی، حساب جاری آن منفی میشود. اما این هم میتواند باعث شود که پول آن کشور گرانتر شود؛ چون نشان میدهد که کشور در حال رشد و توسعه است.
بنابراین، برای فهمیدن اینکه نرخ ارز چطور تغییر میکند، باید به عوامل مختلف اقتصادی توجه کنیم، نه فقط به میزان صادرات و واردات. این عوامل میتوانند باعث شوند که نرخ ارز و حساب جاری همجهت یا مخالفجهت حرکت کنند. جدول زیر رابطه بین این عوامل را نشان میدهد.
The Relationship of Current Accounts, Exchange Rates and Economic Conditions | |||
Relationship | Exchange Rate | Current Account | Economic Conditions |
Positive | Depreciation | Deterioration | Loose Monetary Policy |
Positive | Appreciation | Improvement | Tight Monetary Policy |
Negative | Appreciation | Deterioration | Loose Fiscal Policy |
Negative | Depreciation | Improvement | Tight Fiscal Policy |
Positive | Appreciation | Improvement | Increase in Domestic Supply |
Positive | Appreciation | Improvement | Increase in Foreign Demand |
یکی از روشهایی که برای افزایش صادرات و کاهش کسری تجاری استفاده میشود، این است که ارز را بهطور عمدی ارزانتر کنند، مثلاً با این کار که بانک مرکزی پول بیشتری چاپ کند. اگر این کار را با دلار امریکا بکنند، مشکلات زیادی ایجاد میشود. آمار اخیر نشان میدهد که احتمالاً آمریکا به سطحی رسیده که تقریباً همه کسانی که میخواهند کار کنند، کار دارند. اگر در این شرایط ارز را ارزانتر کنند تا صادرات بیشتری داشتهباشند، باعث میشود که تولید آمریکا بیشتر از حدی که انتظار میرود تبدیل شود و قیمتها بالا برود. این باعث میشود که بانک مرکزی باید سیاستهایی را انجام دهد که پول را گرانتر کند، و در نتیجه دلار امریکا دوباره گرانتر میشود.
تراز تجاری ایالات متحده چگونه عمل میکند؟
تراز تجاری، اختلاف بین مقدار کالاها و خدماتی است که یک کشور به کشورهای دیگر میفروشد (صادرات) و مقدار کالاها و خدماتی است که یک کشور از کشورهای دیگر میخرد (واردات). اگر یک کشور بیشتر از آنچه میفروشد بخرد، موازنه تجاری منفی یا کسری دارد. اگر یک کشور بیشتر از آنچه میخرد بفروشد، موازنه تجاری مثبت یا surplus دارد.
موازنه تجاری نشان میدهد که یک کشور چقدر در بازار جهانی رقابتپذیر است و چقدر به کالاها و خدمات خارجی وابسته است. برخی سیاستمداران و اقتصاددانان فکر میکنند که داشتن موازنه تجاری مثبت برای رشد اقتصادی خوب است و داشتن موازنه تجاری منفی برای اقتصاد ضرر دارد. برخی دیگر معتقدند که موازنه تجاری تنها یک شاخص از بسیاری از عواملی است که بر اقتصاد تأثیر میگذارند و نباید به آن اهمیت زیادی داد.
برای کنترل تراز تجاری، برخی کشورها از ابزارهایی مانند کمکهای دولتی، تعرفهها یا محدودیتهای واردات استفاده میکنند تا صادرات خود را افزایش دهند و واردات خود را کاهش دهند. برخی کشورها هم از بازار آزاد حمایت میکنند و میگویند که دخالت دولت در تجارت بینالمللی نباید زیاد باشد.
آمریکا یکی از کشورهایی است که معمولاً موازنه تجاری منفی دارد. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۱۶، موازنه تجاری آمریکا ۴۸۱ میلیارد دلار کسری داشت؛ یعنی آمریکا ۲.۷ هزار میلیارد دلار کالا و خدمات از کشورهای دیگر خرید و فقط ۲.۲ هزار میلیارد دلار کالا و خدمات به کشورهای دیگر فروخت. این کسری نسبت به سال ۲۰۱۵ حدود ۱۸ میلیارد دلار بیشتر شده بود و تقریباً ۲.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکا را تشکیل میداد.
موازنه تجاری آمریکا، همچنین بر ارزش دلار تأثیر میگذارد. وقتی موازنه تجاری آمریکا منفی است، یعنی آمریکا برای خرید کالاها و خدمات خارجی باید دلار بفروشد و ارز خارجی بخرد. این کار باعث میشود که تقاضا برای دلار کاهش یابد و ارزش آن نسبت به ارزهای دیگر کاهش یابد. این رابطه معکوس بین تراز تجاری و ارزش دلار را میتوان در دوره ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ مشاهده کرد که در نمودار زیر نشان داده شده است.
دو چیز مهم در مورد تراز تجاری یک کشور وجود دارد. trade balance یک کشور نشان میدهد که آن کشور چقدر کالا و خدمات به کشورهای دیگر میفروشد و چقدر از آنها میخرد. اگر بیشتر بفروشد، trade balance مثبت است و اگر بیشتر بخرد، این تراز منفی است. trade balance یک کشور را باید با تولید ناخالص داخلی یا GDP آن کشور مقایسه کنیم. GDP یک کشور ارزش همهی کالا و خدماتی است که در یک دوره زمانی توسط آن کشور تولید میشود.
برای مثال، اگر trade balance یک کشور منفی ۵۰۰ میلیارد دلار باشد، این یعنی آن کشور ۵۰۰ میلیارد دلار بیشتر از کشورهای دیگر خریده است. اما این عدد به تنهایی کافی نیست. باید ببینیم که GDP آن کشور چقدر است. اگر GDP آن کشور بالا باشد، مثلا ۲۰ هزار میلیارد دلار، این یعنی تراز تجاری منفی آن کشور تنها ۲.۵ درصد از GDP آن است. اما اگر GDP آن کشور پایین باشد، مثلا ۵۰۰ میلیارد دلار، این یعنی trade balance منفی آن کشور ۱۰۰ درصد از GDP آن است. این تفاوت بسیار مهم است و باید همیشه در نظر گرفته شود.
خدمات اپوفایننس
اپوفایننس بهترین بروکر فارکس است که راهحلهای معاملاتی نوآورانه را برای ابزارهای مالی مختلف مانند فارکس، شاخصها، کالاها و ارزهای دیجیتال ارائه میکند. یکی از خدمات این بروکر آنشور که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده است، بخش تحلیل بازار و تراز تجاری است که ویژگیهای زیر را ارائه میدهد.
بیشتر بخوانید: پلتفرم معاملاتی اپوفایننس
نمای فنی
این ابزاری است که تخصص تحلیلگران ارشد و الگوریتمهای خودکار را ترکیب میکند تا درک منحصربهفرد و کاربردی در مورد روندها، الگوها و سیگنالهای بازار ارائه دهد. کاربران میتوانند به نمای فنی ابزارها و بازههای زمانی مختلف دسترسی داشتهباشند و هشدارها و توصیههای سفارشی شده را دریافت کنند.
Market News
این بخشی است که آخرین و مرتبطترین اخبار و رویدادهایی را که بر بازارهای جهانی تأثیر میگذارد، ارائه میدهد. کاربران میتوانند از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که بر قیمتها و حرکت داراییهای مختلف تأثیر میگذارند، استفاده کنند.
معاملات شاخص
این سرویسی است که به کاربران اجازه میدهد بر اساس عملکرد گروهی از سهام یک کشور یا منطقه خاص معامله کنند. کاربران میتوانند از تنوع و نقدینگی معاملات شاخصها بهرهمند شوند و به طیف گستردهای از بازارها مانند ایالات متحده، اروپا، آسیا و سایر مناطق دسترسی داشتهباشند. کاربران همچنین میتوانند از پلتفرمها و ابزارهای ارائه شده توسط اپوفایننس مانند MetaTrader و cTrader استفاده کنند تا معاملات خود را بهطور کارآمد و مؤثر انجام دهند.
تراز تجاری یک موضوعی است که نظرات مختلفی دربارهاش وجود دارد. اما حتماً بهتر نیست که یک کشور بیشتر از آنچه وارد میکند، صادر کند. وقتی یک کشور بیشتر از آنچه میخرد را صادر میکند، یعنی کالاها و خدماتش خیلی مورد تقاضا هستند، اما در عین حال احتمالاً به این دلیل است که پولش نسبت به پولهای دیگر ارزان است. یک مثال خوب چین است که با آمریکا بیشترین تفاضل تجاری را دارد، که بخشی از آن به این دلیل است که دولت چین پولش را عمداً کمارزش کرده تا بتواند بیشتر بفروشد.
از سوی دیگر، داشتن تفاضل تجاری منفی ممکن است فقط به این معنی باشد که پول یک کشور گران شده است و برای آن کشور مقرون بهصرفه است که بیشتر بخرد، چون کالاها و خدمات دیگر کشورها نسبتاً ارزانتر هستند.
سیاست فعلی آمریکا بهنظر میرسد که به سمت سیاستهای محافظهکارانه میرود که جلوی خرید کالاهای خارجی را میگیرد و از فواید جهانی شدن و تجارت آزاد چشمپوشی میکند. عدم توانایی خرید کالای ارزان به این معنی است که مصرفکنندگان داخلی بیشتر میپردازند. در عینحال، تولیدکنندگان خارجی هم نمیتوانند کالاهایشان را بفروشند، به خاطر سیاستهای محدودکننده.
معاملهگران فارکس همیشه باید تحلیلشان را گسترش دهند تا بتوانند بفهمند که یک کشور چطور عمل میکند، و تعادل تجاری آمریکا یکی از عوامل آن است. یادگیری اصول اساسی بازار میتواند به شما کمک کند که درک عمیقتری از عوامل اصلی قیمت پولها داشتهباشید و معاملاتی با احتمال موفقیت بالا بر اساس تحلیل قابل اعتماد خود انجام دهید.
دانستن تراز تجاری چه کمکی به معاملهگران فارکس میکند؟
تراز تجاری یک شاخص اقتصادی اساسی است که تفاوت بین صادرات و واردات کالا و خدمات یک کشور را اندازهگیری میکند. این میتواند به یک معاملهگر فارکس کمک کند تا با ارائه بینشی در مورد ارزشگذاری ارز، احساسات بازار و اعتماد سرمایهگذاران یک کشور، معاملات بهتری انجام دهد.
تراز تجاری مثبت نشاندهنده چیست؟
تراز تجاری مثبت یا مازاد تجاری نشان میدهد که صادرات یک کشور از واردات آن بیشتر است و آیت میتواند تقاضا و ارزش پول آنرا در بازار فارکس افزایش دهد. یک معاملهگر فارکس میتواند از این اطلاعات برای خرید یا فروش جفتارزی که ارز کشور را در بر میگیرد، بسته به روند و عوامل دیگر استفاده کند.
تراز تجاری منفی نشاندهنده چیست؟
تراز تجاری منفی یا کسری تجاری به معنای پیشی گرفتن واردات یک کشور از صادرات آن است که میتواند تقاضا و ارزش پول آن کشور را در بازار فارکس کاهش دهد. یک معاملهگر فارکس میتواند از این اطلاعات برای فروش یا خرید جفتارز آن کشور استفاده کند.
تراز تجاری چگونه منتشر میشود؟
ارقام تراز تجاری معمولاً ماهانه توسط آژانسهای آمار ملی هر کشور منتشر میشود و میتواند تأثیر قابل توجهی بر حرکت بازار فارکس داشتهباشد. یک معاملهگر فارکس میتواند از این دادهها برای پیشبینی و واکنش به تغییرات احتمالی در نرخ ارز استفاده کند. بهعنوان مثال، اگر تراز تجاری ایالات متحده بهتر از حد انتظار باشد، میتواند دلار آمریکا را در برابر سایر ارزها تقویت کند و بالعکس.
آیا برای معامله در فارکس باید به تراز تجاری اکتفا کنیم؟
تراز تجاری تنها عاملی نیست که بر بازار فارکس تأثیر میگذارد. یک معاملهگر فارکس باید سایر شاخصهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم، نرخ بهره و رویدادهای سیاسی را نیز در نظر بگیرد تا تحلیلی جامع از شرایط و فرصتهای بازار داشتهباشد. trade balance یکی از ابزارهایی است که یک معاملهگر میتواند برای انجام معاملات بهتر از آن استفاده کند.