انتخاب دوباره دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده، به احتمال زیاد چشمانداز اقتصادی جهان را به شکل گستردهای تغییر خواهد داد. حزب جمهوریخواه که به کنترل مجلس نمایندگان نزدیک است و هماکنون اکثریت سنا را در دست دارد، آماده اجرای سیاستهایی است که میتوانند روند ضدجهانیسازی را تسریع کنند. این پیروزی ترامپ بهعنوان نشانهای از بازگشت به سیاستهای حمایتگرایانه تلقی میشود و کارشناسان معتقدند که وارد دورهای از تکهتکه شدن اقتصادی و تغییر ائتلافهای جهانی خواهیم شد.
تغییر راهبردی به سوی اقتصادی انزواگرا
یکی از اصول سیاستگذاری ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوریاش، وضع تعرفه بر کشورهایی بود که بهعنوان تهدید اقتصادی شناخته میشدند. اقتصاددانان بانک «ولز فارگو» پیشبینی میکنند که رویکرد جدید ترامپ، شکافهای اقتصادی جهانی را عمیقتر خواهد کرد. آنها معتقدند که سیاستهای تجاری یکجانبه دولت ترامپ، کشورهای دیگر را به تجدیدنظر در وابستگیهای اقتصادی خود وادار میکند و شاید باعث افزایش نفوذ اقتصادی چین شود.
این تغییر راهبردی میتواند به یک اقتصاد انزواگرای ایالات متحده منجر شود، جایی که تعرفهها، محدودیتهای تجاری و کنترلهای مرزی سختگیرانه به حالت عادی تبدیل شوند. چنین رویکردی از سوی ایالات متحده ممکن است کشورهای دیگر را به سمت چین سوق دهد. در واقع، در دوره اول ترامپ نیز شاهد این بودیم که چندین کشور روابط اقتصادی خود با چین را تقویت کردند و در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل نیز مواضع هماهنگتری با چین اتخاذ کردند.
تاثیر بر سیاستهای اقتصادی چین
چین انتظار میرود که در واکنش به بازگشت تعرفههای آمریکایی، سیاستهای اقتصادی خود را تغییر دهد. رشد اقتصادی چین تاکنون بر پایه سرمایهگذاری در بخشهای مسکن و صادرات صنایع تولیدی شکل گرفته است. با این حال، در مواجهه با سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا، ممکن است چین به سمت تشویق مصرف داخلی، بهعنوان یک تکیهگاه در برابر کاهش تقاضای صادراتی حرکت کند.
این تغییر میتواند مسیر اقتصادی چین را بازتعریف کند. از طریق تشویق مصرف داخلی، چین قصد دارد وابستگی خود به بازارهای خارجی، خصوصاً ایالات متحده را کاهش دهد. این تغییر سیاستی، نه تنها اقتصاد چین را از تاثیر تعرفههای آمریکایی مصون نگه میدارد، بلکه آن را بهعنوان یک مرکز اقتصادی پایدار در یک چشمانداز تکهتکه شده جهانی قرار میدهد. کارشناسان معتقدند که هرچند این تغییر چالشی است، اما در شرایط اقتصادی کنونی برای حفظ رشد و ثبات چین ضروری است.
جمهوریخواهان در راس قدرت: دستور کار جدید برای آمریکا
انتخابات میاندورهای اخیر، جمهوریخواهان را به کنترل مجلس نمایندگان نزدیکتر کرده و به ترامپ امکان میدهد تا با حمایت یک کنگره جمهوریخواه، برنامههای اقتصادی گستردهای را اجرا کند. برنامههای پیشنهادی شامل کاهش مالیات، لغو مقررات انرژی و تقویت کنترلهای مرزی است که همگی نشاندهنده تغییرات ساختاری در اقتصاد ایالات متحده به سمت کاهش وابستگی به تجارت خارجی هستند.
سناتورهای جمهوریخواه قرار است رهبر حزب خود در سنا را انتخاب کنند، جایی که افرادی مانند جان تون، جان کورنین و ریک اسکات برای این سمت رقابت میکنند. چهرههای کلیدی همچون بیل هگرتی و رند پال از اسکات حمایت کردهاند که او بهعنوان یک متحد قوی با دیدگاه اقتصادی ترامپ شناخته میشود. این فرایند انتخاب بسیار حیاتی است، زیرا رهبری سنا نقشی کلیدی در پیشبرد سیاستهای ترامپ، بهویژه در کاهش وابستگیهای تجاری جهانی و بازتعریف ائتلافهای بینالمللی خواهد داشت.
تکهتکه شدن شبکههای تجاری جهانی
تاثیرات سیاستهای حمایتگرایانه ایالات متحده فراتر از مسائل اقتصادی است و باعث تغییر در ائتلافهای جهانی نیز میشود. رویکرد سیاست خارجی ترامپ که مبتنی بر منافع ملی فوری و نه تعهدات طولانیمدت است، میتواند به ایجاد نظم جهانی چندقطبی منجر شود. موضع او درباره ائتلافهایی مانند ناتو و حمایت مشروط از دفاع از تایوان، نشانهای از تغییر رویکرد سیاست خارجی ایالات متحده است. این تاکید بر عملگرایی به جای تعهدات سنتی، ممکن است متحدان و رقبای ایالات متحده را به بازنگری در سیاستهای امنیتی و اقتصادی خود وادار کند.
کشورهایی که به سیاستهای اقتصادی ایالات متحده وابسته هستند، ممکن است برای حفظ منافع خود بهدنبال ائتلافهای جدید باشند. این تجدید آرایش به احتمال زیاد شبکههای تجاری جهانی را شکل خواهد داد، به ویژه در مناطقی که چین بهعنوان یک شریک اقتصادی قوی ظاهر شده است. در آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا، کشورها ممکن است بیشتر به چین برای تجارت، سرمایهگذاری و ائتلافهای ژئوپلیتیک نگاه کنند. چنین تغییراتی در نهایت میتواند نفوذ ایالات متحده را کاهش دهد و اقتصاد جهانی را بیشتر به سوی تکهتکه شدن و چندقطبی شدن سوق دهد.
مسیر پیشرو: هدایت اقتصاد در عصر تکهتکه شدن
با ورود به این چشمانداز اقتصادی جدید، تاثیرات آن بر کسبوکارها و مصرفکنندگان قابل توجه است. برای سرمایهگذاران، حرکت به سمت ضدجهانیسازی هم فرصتها و هم مخاطراتی را به همراه دارد. شرکتهایی که به زنجیرههای تأمین بینالمللی وابسته هستند ممکن است با چالشهایی روبرو شوند، چراکه تعرفهها و محدودیتهای تجاری عملیات آنها را پیچیدهتر میکند. در مقابل، صنایع مرتبط با مصرف داخلی، مانند فناوری و تجارت الکترونیک، میتوانند در مناطقی که به مقاومسازی اقتصادی داخلی تمایل دارند، شکوفا شوند.
در مقیاسی بزرگتر، این چشمانداز جدید نیازمند استراتژیهای سازگار برای کشورها و شرکتها است. همانطور که ائتلافهای سنتی با تزلزل مواجه میشوند، سیاستهای اقتصادی و خارجی انعطافپذیر برای کشورهایی که بهدنبال موفقیت در یک اقتصاد جهانی تکهتکهشده هستند، ضروری خواهد بود. بازارهای نوظهور نیز میتوانند با ایجاد روابط تجاری منطقهای و گسترش همکاریها با چین رشد کنند و در این نظم جدید اقتصادی جایگاه خود را مستحکم کنند.
آغاز عصر جدیدی از نظم اقتصادی جهانی؟
دوره دوم ترامپ، به همراه کنگرهای تحت کنترل جمهوریخواهان، نشان از نقطه عطفی در روابط اقتصادی جهانی دارد. حرکت به سمت ضدجهانیسازی که با سیاستهای تجاری حمایتگرایانه و بازآرایی ائتلافها همراه است، به احتمال زیاد تحت ریاست جمهوری او تسریع خواهد شد. کشورهای جهان هماکنون با این نظم نوین اقتصادی مواجه هستند و سیاستها و همکاریهای خود را برای سازگاری با این نظم جدید تطبیق میدهند.
در حالی که تاثیرات این سیاستها به مرور زمان آشکار خواهد شد، یک چیز واضح است: جهان وارد عصر جدیدی شده است که در آن ائتلافهای اقتصادی و سیاسی بازتعریف میشوند. این عصر میتواند فرصتهایی را برای کشورهایی که آماده تغییر هستند به ارمغان بیاورد، اما در عین حال بهدلیل تکهتکه شدن اقتصادی، خطراتی نیز برای ثبات جهانی بهدنبال دارد. با آمادگی ترامپ برای تصدی مجدد قدرت، کشورها در سراسر جهان در حال آماده شدن برای روبرو شدن با این چشمانداز پیچیده هستند تا جایگاه خود را در این نظم جهانی در حال تحول تثبیت کنند.