اشکان مظاهری
نویسنده

اشکان مظاهری

اشکان مظاهری نویسنده‌ای فعال و پویا است که با 4 سال تجربه به عنوان نویسنده ای متخصص در حوزه‌های اقتصادی و تحلیل و بررسی بازارهای مالی است. او با علاقه ای که به دنبال کردن مقالات و نشریات مرتبط با بازارهای مالی دارد ، میتواند با ایجاد سهولت و ساده‌سازی در بیان اطلاعات تخصصی، مفاهیم کاملا تخصصی و کاربردی را به زبانی ساده و قابل‌فهم برای مخاطبان بیان کند و به شیوه ای کاملا شیوا و رسا مقالات تخصصی برای اوپوفایننس می نویسد که به معامله‌گران کمک می‌کند مسیر درست تر و سنجیده تری برای سود بیشتر انتخاب کنند و در بازارهای مالی و تحلیل هایشان موفق‌تر عمل کنند. اشکان، با تکیه بر دانش به روز و تخصصی خود، نشریات یا مقالاتی با محتوایی کاربردی به مخاطبان اپوفاینس ارائه می کند و از دانش تخصصی خود در مقالاتی که میتواند در تصمیم‌گیری‌های مالی به شما کمک کند، استفاده میکند.

شاخص فنی «چنگال اندروز» یک اندیکاتور خوب برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت در روندهای قیمت است. این شاخص با ایجاد خطوط در نمودار قیمت، نقاط حمایت و مقاومت یک روند را برای معامله‌گر مشخص می‌کند. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با این اندیکاتور می‌توانند معاملات خود را در نقاط حمایت و مقاومت به خوبی مدیریت کنند. اندیکاتور اندروز برای معاملات بلندمدت، سیگنال‌های مناسبی ارائه می‌کند، اما در خریدوفروش کوتاه‌مدت نیز کاربرد دارد. برای آن‌که بدانید شاخص چنگال اندروز چیست و چطور باید از آن استفاده کرد، با ما همراه باشید.

خدمات مالی بروکر اپوفایننس، به‌عنوان بهترین بروکر ایرانی، شامل پلتفرم معاملاتی سهام‌های بین‌المللی، فارکس، کالاها و ارزهای دیجیتال است که در تمام این بازارها امکان استفاده از سوشال ترید و کپی ترید وجود دارد. با ثبت‌نام در این بروکر می‌توانید از سایر امکانات بی‌نظیر آن شامل اسپرد و کمیسیون کم برخوردار شوید.

اندیکاتور چنگال اندروز چیست؟

شاخص Andrews Pitchfork که برای معامله‌گران تازه‌کار چندان شناخته‌شده نیست، یک ابزار بسیار سریع و آسان در جهت شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت قیمت است. این اندیکاتور با قراردادن سه نقطه در انتهای روندهای قبلی و سپس کشیدن خطی از نقطه اول که از وسط دو نقطه دیگر عبور می‌کند باعث مشخص‌شدن یک روند می‌شود. به‌دلیل شکل همین خطوط در نمودار، به این شاخص «چنگال» می‌گویند.

این اندیکاتور فنی که گاها به‌عنوان «خطوط ماشه‌ای» شناخته می‌شود، توسط «آلن اندروز (Alan Andrews ایجاد شده است. با استفاده از این شاخص، معامله‌گران زمانی که قیمت نزدیک به سطح حمایت خط روند مرکزی یا پایین‌ترین خط حمایت است، اقدام به خرید دارایی می‌کنند و زمانی که دارایی به سطح مقاومت خط مرکزی یا بالاترین خط مقاومتی نزدیک می‌شود، آن را می‌فروشند. درواقع از خطوط چنگال اندروز برای شناسایی حمایت یا مقاومت و حدوسط آن استفاده می‌شود. سطوح این اندیکاتور، هم برای ورود به معامله و هم خروج از آن بسیار کاربردی است.

فرمول محاسباتی اندیکاتور چنگال اندروز چیست؟

معامله‌گران برای کار با این اندیکاتور نیازی به درک فرمول محاسباتی آن ندارند، با این‌حال آشنایی با نحوه محاسبه خطوط در این شاخص می‌تواند مفید باشد. در ادامه به‌صورت مختصر به این فرمول اشاره می‌کنیم.

  • نقطه 1: نقطه 1 محل شروع روند صعودی یا نزولی است.
  • نقاط 2 و 3: نقاط بالاترین سقف و پایین‌ترین کف در روند صعودی یا نزولی هستند.
  • نقطه 1: ادامه این نقطه، خط روند میانه را تشکیل می‌دهد.
  • فاصله بین نقاط 2 و 3: عرض کانال را تشکیل می‌دهد.
  • خط روند میانی: این خط از نقطه 1 و وسط نقاط 2 و 3 کشیده می‌شود.
  • نقاط 2 و 3 سطوح حمایت و مقاومت هستند که در دو طرف خط روند میانه ترسیم می‌شوند.
  • با تغییر در جایگاه نقطه 1 شیب چنگال اندروز تغییر می‌کند.
با تغییر در جایگاه نقطه 1 شیب چنگال اندروز تغییر می‌کند.
با تغییر در جایگاه نقطه 1 شیب چنگال اندروز تغییر می‌کند.

شاخص چنگال اندروز به ما چه می‌گوید؟

به‌طورکلی، معامله‌گران زمانی اقدام به خرید یک دارایی می‌کنند که قیمت نزدیک به سطح حمایت باشد. قیمت در این محدوده احتمال بیشتری برای بازگشت به سطوح بالاتر را دارد. همچنین معامله‌گران، زمانی که قیمت یک سهم به سطح مقاومتی نزدیک می‌شود، آن را می‌فروشند. شاخص چنگال اندروز این محدوده‌های مهم را به‌همراه خط میانی که یک نقطه مناسب برای بازگشت قیمت به سمت حمایت یا مقاومت محسوب می‌شود، مشخص می‌کند. حال که دانستید چنگال اندروز چیست باید بدانید که این اندیکاتور به ما می‌گوید خط میانی محل مناسبی برای اضافه‌کردن یا کاستن از دارایی است و اگرچه به اندازه سطوح حمایت یا مقاومت قوی نیست، اما حدوسط یک معامله خرید یا فروش به‌حساب می‌آید.

این شاخص با خطوط ماشه‌ای، روند را با سه نقطه تعریف می‌کند. شاخص چنگال برای شناسایی روند ابتدا یک نقطه بالاتر و پایین‌تر را مشخص می‌کند. سپس در ادامه بالاترین سقف و پایین‌ترین کف را به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت در نظر می‌گیرد. هنگامی که سطوح در جای خود مشخص شد، یک خط مستقیم که نشان‌دهنده «خط میانه» است از نقطه اول تا نقطه میانی بین نقاط بالا و پایین ترسیم می‌شود.

سپس خطوط روند بالا و پایین به موازات خط میانه رسم و کانال روند حرکتی کامل می‌شود. سیگنال‌های معاملاتی این اندیکاتور خطوط ماشه معمولاً بعد از شکستن خط روند بالا یا پایینی یا شکست قیمت در نقاط حمایت و مقاومت صادر می‌شوند. در این شاخص، شکستگی‌های خط ماشه بالایی (مقاومت) نشان‌دهنده صعود بیشتر قیمت است، در‌حالی‌که سقوط قیمت به زیر خط ماشه پایینی (حمایت)‌ از نزولی‌شدن سهم خبر می‌دهد.

سیگنال‌های معاملاتی اندیکاتور چنگال اندروز خطوط ماشه معمولاً بعد از شکستن خط روند بالا یا پایینی یا شکست قیمت در نقاط حمایت و مقاومت صادر می‌شوند.
سیگنال‌های معاملاتی اندیکاتور چنگال اندروز خطوط ماشه معمولاً بعد از شکستن خط روند بالا یا پایینی یا شکست قیمت در نقاط حمایت و مقاومت صادر می‌شوند.

نحوه استفاده از اندیکاتور چنگال اندروز چیست؟

برای استفاده از این اندیکاتور ابتدا آن را روی نمودار فعال کنید. در قسمت اندیکاتورها با جستجوی عبارت Andrews Pitchfork یا Pitchfork می‌توانید اندیکاتورهای متنوعی از این چنگال اندروز را مشاهده کنید، که با انتخاب هرکدام، این شاخص در چارت نمایان می‌شود. یادتان باشد این اندیکاتور آخرین موج روند را مشخص می‌کند و نسبت به آن خطوط حمایت و مقاومت را تعیین می‌شود. در ادامه روش ساده و متداول استفاده از این اندیکاتور را معرفی می‌کنیم.

پس از فعال‌سازی این شاخص روی نمودار، سه خط با طیف رنگی بر روی نمودار نمایان می‌شوند که خط بالا محدوده مقاومت، خط پایین محدوده حمایت و خط وسط حد میانی روند است. همان‌طور که می‌دانید، قیمت نسبت به سطوح حمایت و مقاومت واکنش بازگشتی نشان می‌دهد. زمانی که قیمت به ناحیه حمایت برسد، می‌توانید وارد معاملات خرید و زمانی که قیمت نزدیک ناحیه مقاومت شود، به فکر معاملات فروش باشید. البته ممکن است قیمت به این نواحی واکنش مناسبی نشان ندهد یا از آن عبور کند که در این صورت حدضرر شما فعال می‌شود.

تمام سیگنال‌های صادرشده از این اندیکاتور قابل اعتماد نیست و برای همین باید از سایر شاخص‌ها و اندیکاتورها در جهت فیلترکردن سیگنال‌های آن کمک بگیرید. ترکیب چند اندیکاتور و تکنیک‌های معامله‌گری با اندیکاتور چنگال به میزان زیادی موفقیت شما در معاملات را افزایش می‌دهد.

اگرچه این شاخص عمدتاً در بازارهای سهام و آتی استفاده می‌شود، اما می‌تواند برای بازارهای ارز دیجیتال و فارکس نیز فرصت‌های سودآوری را در میان‌مدت و بلندمدت بسازد. یک معامله‌گر باتجربه می‌تواند در بازارهای فارکس برای شناسایی سطح‌های حمایتی و مقاومتی و تعیین نقاط شکست‌ به سمت بالا یا پایین از شاخص اندروز استفاده کند. معامله‌گران حرفه‌ای با ادغام این شاخص و یک اسیلاتور قیمت (برای مثال RSI) می‌توانند استراتژی معاملاتی خود را تقویت کنند.

معامله با اندیکاتور چنگال اندروز در محدوده‌های معاملاتی چگونه است؟

محدوده‌های معاملاتی همان سطوح حمایت و مقاومت هستند که قیمت درون آن حرکت می‌کند. در بالا اشاره شد که اندیکاتو چنگال اندروز این نقاط را مشخص می‌کند و معامله‌گران در داخل این محدوده‌ها وارد موقعیت‌های خرید یا فروش می‌شوند. قبل از ورود به یک موقعیت معاملاتی، معامله‌گران باید مطمئن شوند که سطوح حمایت و مقاومت به خوبی عمل می‌کند. برای به‌دست‌آوردن این اطمینان کافی است به برخوردهای قبلی قیمت نسبت به این سطوح توجه شود. هنگامی که قیمت یک سهم در روند است و به‌طور مکرر پس از برخورد به سطوح حمایت و مقاومت به داخل کانال روند برمی‌گردد، این اتفاق نشان‌دهنده واکنش مناسب قیمت به محدوده معاملاتی است.

در محدوده‌های معاملاتی، موقعیت‌های خرید، هنگام حضور قیمت در ناحیه حمایتی ایجاد می‌شود و حدضرر موقعیت خرید در زیر ناحیه حمایتی قرار می‌گیرد. در موقعیت‌های فروش، رسیدن قیمت به ناحیه مقاومتی یک سیگنال فروش است. حدضرر این موقعیت فروش در بالای ناحیه مقاومت است. به‌طورکلی معاملات در روند با همین تکنیک انجام می‌شود و اگر قیمت این سطوح را بشکند، باید از معامله خارج شوید یا به فکر معاملات در جهت شکست روند باشید.

در محدوده‌های معاملاتی، موقعیت‌های خرید، هنگام حضور قیمت در ناحیه حمایتی ایجاد می‌شود و حدضرر موقعیت خرید در زیر ناحیه حمایتی قرار می‌گیرد.
در محدوده‌های معاملاتی، موقعیت‌های خرید، هنگام حضور قیمت در ناحیه حمایتی ایجاد می‌شود و حدضرر موقعیت خرید در زیر ناحیه حمایتی قرار می‌گیرد.

معامله با اندیکاتور چنگال اندروز در شکست‌های روند

حال که فهمیدید چنگال اندروز چیست، باید بدانید یکی دیگر از کاربردهای مهم اندیکاتور چنگال اندروز، استفاده از آن برای معاملات در جهت شکست روند است. زمانی که محدوده‌های معاملاتی (سطوح حمایت و مقاومت) این شاخص با حرکت قیمت بشکند، معاملات در جهت روند وارد ضرر می‌شوند. در چنین‌حالتی باید وارد معاملات خلاف جهت روند شد. برای این کار ابتدا باید اطمینان حاصل کنید که شکست معتبری در محدوده موردنظر اتفاق افتاده است. معامله‌گران باید مراقب شکست‌های تقلبی‌ در روند باشند و این شکست‌ها را با سایر تکنیک‌های معامله‌گری یا اندیکاتورهای دیگر تایید کنند. برای مثال، اسیلاتور انباشت و توزیع حجم در تعادل (OBV) انتخاب مناسبی برای ارزیابی حجم و قدرت شکست است.

معامله‌گران با تایید شکست در روند، وارد معاملات خلاف روند می‌شوند. در‌حالت شکست ناحیه حمایتی، این محدوده به یک سطح مقاومتی تبدیل می‌شود و قیمت را وارد بازار عرضه می‌کند. در این موقعیت، معامله فروش مناسب است و حدضرر آن بالای ناحیه شکسته‌شده قرار می‌گیرد.

درصورتی که ناحیه مقاومتی بشکند و این شکست تایید شود، محدوده مقاومت به یک سطح حمایتی تبدیل می‌شود. معامله خرید در این موقعیت مناسب است و حدضرر آن نیز زیر محدوده شکسته‌شده قرار می‌گیرد.

در مورد شکست‌های تقلبی یا کاذب (Fake) باید بسیار دقت کنید. معمولا قیمت با یک کندل قدرتمند محدوده را می‌شکند تا برخی سفارشات خریدوفروش را فعال کند. اگر قدرت خریداران و فروشندگان برای شکست یک سطح مقاومتی یا حمایتی به حد کافی نباشد، قیمت دوباره به داخل کانال روند بازمی‌گردد و شکست، تقلبی محسوب می‌شود. برای شناسایی شکست معتبر باید به قدرت کندل شکست (کندلی که یک محدوده را می‌شکند) دقت کنید و البته کندل بعد از آن نیز این شکست را تایید کند. کندل بعد از کندل شکست اگر در جهت شکست روند باشد، نشان‌دهنده یک شکست معتبر است.

کندل بعد از کندل شکست اگر در جهت شکست روند نباشد، نشان‌دهنده یک شکست کاذب است.
کندل بعد از کندل شکست اگر در جهت شکست روند نباشد، نشان‌دهنده یک شکست کاذب است.

ویژگی خط میانه در اندیکاتور چنگال اندروز چیست؟

خط میانه در اندیکاتور چنگال اندروز اهمیت بالایی دارد. به گفته «آلن اندروز» (توسعه‌دهنده این شاخص)، میانه روند نقطه مهمی در روند است، زیرا میزان قدرت حرکت قیمت در روند را مشخص می‌کند. قیمتی که مدام به سطوح حمایت و مقاومت (نقاط 2 و 3) می‌رسد، قطعا یک روند ادامه‌دار را دنبال می‌کند؛ اما قیمتی که نمی‌تواند بین سطوح حمایتی و مقاومتی جابه‌جا شود و فقط بین یکی از این سطوح و خط میانه حرکت می‌کند، به زودی محدوده معاملاتی را می‌شکند.

درواقع اندروز عقیده دارد، شکست‌های قیمت به‌خاطر کاهش قدرت دنبال‌کنندگان روند است و خط میانی این وضعیت را به خوبی نشان می‌دهد. زمانی که تعادل بین خریداران و فروشندگان به‌هم بریزد، روند از یک محدوده معاملاتی به محدوده دیگر منتقل می‌شود و گاها شاهد حرکات بزرگ قیمت در بازار هستیم. خط میانی به‌همین دلیل مهم است، زیرا به ما هشدارهایی از تغییرات روند و حرکات بزرگ در قیمت می‌دهد که توسط تعداد زیادی خریداران یا فروشندگان به بازار تحمیل می‌شوند.

الگوهای روند و اندیکاتور چنگال اندروز

روند در مسیر حرکت خود الگوهای متفاوتی را تشکیل می‌دهد. گاهی این الگوها نشانه‌های بازگشت قیمت و گاهی ادامه‌دهنده روند هستند. با ترکیب الگوهای ادامه‌دهنده یا بازگشتی و اندیکاتور چنگال اندروز می‌توانید بهتر حرکت قیمت را درک کنید. برای مثال الگوی مستطیل ادامه‌دهنده، نشانه حرکت قیمت و ادامه روند است که اگر در ناحیه خط میانی تشکیل شود، ادامه حرکت قیمت را پیش‌بینی می‌کند. سایر الگوهای ادامه‌دهنده شامل الگوی مثلث نزولی و صعودی، پرچم نزولی و صعودی و الگوهای سه گوش پرچم نزولی و صعودی است.

الگوهای بازگشت یا معکوس قیمت، اگر در مسیر حرکت قیمت و ناحیه خط میانی پدیدار شوند، نشان‌دهنده بازگشت قیمت هستند. این الگوها همچنین با ظاهرشدن در ناحیه مقاومت یا حمایت، این محدوده‌ها را برای بازگشت قیمت تایید می‌کنند. الگوهای بازگشتی شامل الگوی سر و شانه کف و سقف، سقف و کف دوقلو و سه قلو و الگوهای وج نزولی و صعودی است.

الگوهای بازگشت یا معکوس قیمت، اگر در مسیر حرکت قیمت و ناحیه خط میانی پدیدار شوند، نشان‌دهنده بازگشت قیمت هستند.
الگوهای بازگشت یا معکوس قیمت، اگر در مسیر حرکت قیمت و ناحیه خط میانی پدیدار شوند، نشان‌دهنده بازگشت قیمت هستند.

محدودیت‌های استفاده از شاخص چنگال اندروز چیست؟

این شاخص هرچند به‌عنوان یک اندیکاتور مشخص‌کننده سطوح حمایت و مقاومت شناخته می‌شود، اما همیشه قیمت به سطوح آن واکنش مناسبی نشان نمی‌دهد. یکی از محدودیت‌های این شاخص همین عبور قیمت از سطوح این اندیکاتور است که کار را برای معامله‌گران دشوار می‌کند. برای آن‌که بتوانید این محدودیت را فیلتر کنید، بهتر است از سایر اندیکاتورها در جهت شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و تطبیق آن با اندیکاتور چنگال اندروز استفاده کنید.

صدور بسیار زیاد سیگنال‌های معاملاتی شکست یا ادامه روند، از دیگر محدودیت‌های این شاخص به‌حساب می‌آید. در بیشتر مواقع سیگنال‌های شکست این اندیکاتور، کاذب هستند و اگر به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرند، معاملات ضررده می‌شوند. همچنین سیگنال‌های ادامه روند در این اندیکاتور به تنهایی قابل اعتماد نیست و باید از تکنیک‌های معامله‌گری یا چند شاخص دیگر برای ارزیابی آن‌ها استفاده کنید. البته هیچ اندیکاتوری به تنهایی نباید توسط معامله‌گران استفاده شود و بهتر است استراتژی‌های معاملاتی با دو یا چند اندیکاتور به‌همراه ابزارهای دیگر بهینه شود تا میزان موفقیت معاملات افزایش یابد.

در بیشتر مواقع سیگنال‌های شکست اندیکاتور چنگال اندروز، کاذب هستند و اگر به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرند، معاملات ضررده می‌شوند.
در بیشتر مواقع سیگنال‌های شکست اندیکاتور چنگال اندروز، کاذب هستند و اگر به تنهایی مورد استفاده قرار بگیرند، معاملات ضررده می‌شوند.

در پاسخ به اینکه اندیکاتور چنگال اندروز چیست باید گفت یک شاخص فنی مناسب جهت شناسایی سطوح حمایت و مقاومت در یک روند است که از خطوط ماشه‌ای استفاده می‌کند. این خطوط، سه خط حمایت، مقاومت و حدوسط هستند که قیمت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد. حرکت قیمت در محدوده حمایت، مقاومت و حد وسط را روند قیمت می‌گویند که اجازه معاملات خریدوفروش در روند را به معامله‌گران می‌دهد. سیگنال‌های معاملاتی این اندیکاتور به دو دسته تقسیم می‌شود.

سیگنال‌های محدوده‌های معاملاتی و سیگنال‌های شکست محدوده‌های معاملاتی که هرکدام با تکنیک‌های ذکرشده در بالا قابل استفاده است. به‌طورکلی از این اندیکاتور می‌توان در ترکیب با شاخص‌های دیگری مانند اندیکاتور میانگین متحرک (MA)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، اندیکاتور MACD یا سایر اندیکاتورها برای دریافت سیگنال‌های معتبر معاملاتی استفاده کرد. همچنین ادغام ابزار فیبوناچی اصلاحی و اندیکاتور چنگال، برای شناسایی نقاط بازگشت قیمت، بسیار می‌تواند به موفقیت معاملات کمک کند. با شناخت و نحوه استفاده از این اندیکاتور،‌ می‌توانید محدوده‌های معاملاتی را به‌راحتی شناسایی و معاملات خود را نسبت به این سطوح مهم مدیریت کنید.

بروکر اپوفایننس بهترین پلتفرم معاملاتی در بازارهای مالی از جمله فارکس، ارزهای دیجیتال، معاملات کالا و سهام‌های بین‌المللی است. این مجموعه خدمات بی‌نظیری به کاربران خود از جمله معاملات استاندارد، سوشیال ترید و کپی ترید با کمترین اسپرد و کمیسیون را ارائه می‌دهد. با ثبت‌نام در این مجموعه می‌توانید از این خدمات بهره‌مند شوید و در یک بروکر مطمئن فعالیت‌های مالی خود را انجام دهید.

منبع ++++

اندیکاتور چنگال اندروز چگونه سطوح مقاومت و حمایت را مشخص می‌کند؟

این شاخص با شناسایی یک سطح پایین یا بالا، آن را به‌عنوان نقطه 1 تعیین می‌کند. سپس در چند کندل بعدی، بالاترین سقف و پایین‌ترین کف را به‌عنوان نقاط شروع خطوط حمایت و مقاومت در نظر می‌گیرد. حد وسط بالاترین سقف و پایین‌ترین کف به‌عنوان خط میانی به نقطه یک متصل می‌شود.‌حالا دو نقطه بالاترین سقف و پایین‌ترین کف در موازات خط میانی به‌عنوان سقف و کف کانال ترسیم می‌شود. این کانال را محدوده روند حرکتی قیمت می‌گویند که توسط اندیکاتور اندروز برای تولید سیگنال‌های معاملاتی استفاده می‌شود.

چرا نباید از شاخص چنگال اندروز به تنهایی در معاملات استفاده کرد؟

این اندیکاتور به‌دلیل محدودیت‌هایی که دارد به تنهایی نباید ملاک معاملات قرار بگیرد. یکی از این محدودیت‌ها تولید سیگنال‌های زیاد است که بیشتر آن‌ها کاذب هستند و دیگری قطعی نبودن سطوح حمایت و مقاومت مشخص‌شده توسط این شاخص است. درواقع تمام اندیکاتورها محدودیت‌هایی دارند، اما اگر با تکنیک‌های معامله‌گری و اندیکاتورهای دیگر ترکیب شوند، سیگنال‌های معاملاتی بهتری ارائه می‌دهند. بهترین اندیکاتورها برای ترکیب با این شاخص، اندیکاتور میانگین متحرک (MA)، اندیکاتور میانگین همگرایی و واگرایی (MACD)، شاخص جریان پول (MFI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتور بولینگر باند (Bolinger Bands) است.

چگونه شاخص قدرت نسبی (RSI) و اندیکاتور چنگال اندروز را ترکیب کنیم؟

با فعال‌سازی این دو اندیکاتور روی نمودار، به‌دنبال واگرایی بین این دو شاخص باشید. با ظهور واگرایی می‌توانید به بازگشت قیمت فکر کنید، زیرا قیمت در واگرایی‌های شاخص قدرت نسبی، نشان از ضعف در روند به‌حساب می‌آید. اندیکاتور چنگال، روند را نشان می‌دهد و شاخص قدرت نسبی میزان قدرت قیمت را بررسی می‌کند. واگرایی در این دو شاخص به‌عنوان سیگنال مهمی در جهت شکست روند محسوب می‌شود.

معامله‌گران حرفه‌ای به‌عنوان افرادی با هوش تجاری بالا و توانایی‌های تصمیم‌گیری استثنایی شناخته می‌شوند. اما آیا تا به‌حال به دنبال راه‌هایی برای بهبود مهارت‌های معاملاتی خود بوده‌اید؟ آیا احساس کرده‌اید که به یک چالش جدید و مفرح برای بهبود توانایی در چگونگی اندازه‌گیری بازار و تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده برخورده‌اید؟ در این مقاله از اپوفایننس با ما همراه باشید تا به بررسی چگونگی معامله با چنگال اندروز پرداخته و راهنمایی‌هایی جهت بهبود مهارت‌های معاملاتی شما ارائه دهیم.

چنگال اندروز چیست؟

چنگال اندروز (Andrews’ Pitchfork) یک اندیکاتور تکنیکال است که در معاملات و بازارهای مالی به‌کار می‌رود. معامله‌گران یا سرمایه‌گذاران از این اندیکاتور برای دستیابی به اطلاعات دقیق و به‌موقع درباره قیمت‌ها، روندها و شرایط بازار استفاده می‌کنند. معامله با چنگال اندروز عمدتاً به‌صورت تحلیل یک نوع نمودار یا گراف است که قیمت‌ها و حجم معاملات را در بازارهای مالی نشان می‌دهد. این نمودار معمولاً در نرم‌افزارهای تحلیلی بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد و معامله‌گران با تحلیل و معامله با چنگال اندروز، سعی در پیش‌بینی حرکت‌های آینده بازار دارند.

چنگال اندروز از سه خط موازی استفاده می‌کند تا سطوح ممکنۀ حمایت و مقاومت را تشخیص دهد و همچنین سطوح ممکنۀ بریک‌اوت و بریک‌داون را شناسایی کند. درواقع دو خط حمایت/مقاومت قدرتمند را با یک خط میانی ارائه می‌دهد. این اندیکاتور با قراردادن سه نقطه در انتهای روندهای قبلی ایجاد می‌شود، سپس یک خط از نقطۀ اول به سمت وسط دو نقطه دیگر کشیده شده و چنگال ایجاد می‌شود.

دلیل اینکه این اندیکاتور به نام «چنگال اندروز» شناخته می‌شود، به خاطر شکلی است که در نمودار ایجاد می‌شود. معامله با چنگال اندروز به معامله‌گران این امکان را می‌دهد تا الگوها، تغییرات در قیمت‌ها و حجم معاملات را بررسی کرده و از اطلاعات به‌دست‌آمده برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی بهتر استفاده کنند.

اگر می‌خواهید از توانایی‌های تکنولوژیک پیشرفته و ترکیب تخصص تحلیل‌گران ارشد و الگوریتم‌های خودکار در تحلیل بازارها بهره‌مند شوید، بروکر اپوفایننس به‌عنوان بهترین بروکر برای ایرانیان در خدمت شما است. این برند با ارائه ابزاری منحصربه‌فرد به نام Technical Views به شما این امکان را می‌دهد که معاملات برترین تریدرها را در حساب معاملاتی خود کپی کنید. این ویژگی یک فرصت فوق‌العاده برای کسب سود پایدار در بازار برای شما فراهم می‌کند. Technical Views نه تنها یک ابزار تحلیلی است، بلکه یک ترکیب بی‌نظیر از تخصص تحلیل‌گران با سیستم الگوریتمی است.

الگوهای تشخیص اختصاصی این ابزار به شما این امکان را می‌دهد که بازار را به‌دقت مشاهده کنید و بر اساس تحلیل‌های برتر، تصمیمات معاملاتی خود را بگیرید. با همکاری با فناوری تشخیص الگوهای ثبت‌شده، Technical Views به‌طور مداوم بازار را بررسی می‌کند و تجزیه‌وتحلیل‌های مدیریت معامله را در بیش از 8000 محصول معاملاتی ارائه می‌دهد. اگر به دنبال یک تجربه تحلیلی متفاوت و اثربخش هستید، با اپوفایننس به دنیایی از معاملات و سرمایه‌گذاری با اطمینان بپیوندید.

اصول ایجاد و معامله با چنگال اندروز

چنگال اندروز که گاهی به‌عنوان «مطالعات خط وسط» یا «مطالعات خط میانه» هم شناخته می‌شود، توسط آلن اندروز توسعه یافته است. اندروز معتقد بود که قیمت بازار در 80 درصد مواقع به سمت خط میانه حرکت می‌کند و 20 درصد باقی مانده را هم نوسانات شدید یا تغییرات در احساسات تشکیل می‌دهند. در نتیجه، روند کلی بلندمدت (در تئوری) بدون توجه به نوسانات کوچک‌تر، دست‌نخورده باقی می‌ماند.

چنگال اندروز از خطوط روند استفاده می‌کند که با انتخاب سه نقطه در ابتدای روندهای تأییدشده، بالاتر یا پایین‌تر ایجاد می‌شود. این کار با قراردادن نقاط در سه قله و دو فرود متوالی انجام می‌شود. هنگامی‌که نقاط قرار گرفتند، یک خط مستقیم که «خط وسط» را نشان می‌دهد، از نقطۀ اول به سمت وسط دو نقطه دیگر کشیده می‌شود. خطوط روند بالاتر و پایین‌تر موازی با خط وسط کشیده می‌شوند.

اگر احساسات یا نیروهای عرضه و تقاضا تغییر کنند، قیمت‌ها منحرف می‌شوند و روند جدیدی ایجاد می‌کنند. این شرایط می‌تواند فرصت‌های سود قابل توجهی را در بازارهای ارز ایجاد کند. یک معامله‌گر می‌تواند دقت این معاملات را با استفاده از چنگال اندروز در ترکیب با سایر اندیکاتورهای فنی افزایش دهد. معامله با چنگال اندروز دید خوبی ایجاد می‌کند که تریدر چه زمانی خرید انجام دهد، چه زمانی بفروشد یا در چه موقعیتی می‌تواند به سود برسد.

استفاده از چنگال اندروز در معاملات

همانطور که گفته شد، چنگال اندروز با ایجاد خطوط روند از سه نقطه در ابتدای روندهای تأییدشده به وجود می‌آید. این ابزار کاربردی از خطوط ماشه (trigger lines) برای پیش‌بینی حرکات آینده استفاده می‌کند. چگونگی معامله با چنگال اندروز و ترکیب آن با سایر اندیکاتورها برای ایجاد فرصت‌های سودآور در بازارهای مالی ضروری است.

خطوط ماشه خطوط روندی هستند که از نقطۀ ابتدایی (قیمت شروع خط وسط) شروع شده و با دیگر نقاط تلاقی دارند. یک خط ماشه پایین از نقاط یک و سه شروع شده و در یک چنگال صاعد به سمت بالا حرکت می‌کند. یک خط ماشه بالا از نقاط یک و دو شروع شده و در یک چنگال نزولی به سمت پایین می‌رود.

سیگنال‌های معاملاتی تولیدشده توسط خطوط ماشه معمولاً پس از اینکه قیمت‌ها خط روند بالا یا پایین چنگال را شکستند، ایجاد می‌شوند. بریک‌اوت‌های بالای خط ماشه بالایی نشان‌دهنده ادامه حرکت به سمت بالا هستند، در‌حالی که بریک‌اوت‌های زیر خط ماشه پایین به پیش‌بینی ادامه حرکت به سمت پایین اشاره دارند.

بیشتر بخوانید: شکست یا Breakout در تحلیل تکنیکال

نحوه محاسبه چنگال اندروز

چنگال اندروز را به‌راحتی می‌توان در نمودارهای قیمت اعمال کرد، بدون اینکه نیاز به ابزار طراحی تخصصی وجود داشته‌باشد. با شکل زیر نحوه رسم این نمودار را توضیح می‌دهیم.

نحوه محاسبه چنگال اندروز
نحوه محاسبه چنگال اندروز

برای معامله با چنگال اندروز، معامله‌گر ابتدا باید بالا یا پایینی را که قبلاً در نمودار رخ داده است، شناسایی کند. اولین نقطه یا پیوت، در این قله یا فرورفتگی ترسیم شده و به‌عنوان نقطه A برچسب‌گذاری می‌شود.

هنگامی‌که پیوت انتخاب شد، معامله‌گر باید یک قله و یک فرورفتگی را در سمت راست اولین پیوت شناسایی کند که به احتمال زیاد اصلاحی در جهت مخالف حرکت قبلی بالاتر یا پایین‌تر خواهد بود.

دسته سازند با نقطه محوری (نقطه A) شروع می‌شود و به‌عنوان خط میانه عمل می‌کند. دو شاخک که توسط جفت پیک و فرورفتگی (نقاط B و C) تشکیل شده‌اند، به‌عنوان حمایت و مقاومت روند عمل می‌کنند. با توجه به آنچه گفته شد، برای رسم و معامله با چنگال اندروز به ترتیب زیر عمل کنید:

  1. نقطه A (نقطه شروع روند صعودی یا نزولی): ابتدا پایین‌ترین نقطه آخر را پیدا کنید که نقطه A است. این جایی است که خط وسط یا خط میانه شروع می‌شود.
  2. نقاط B و C (واکنش بالا و واکنش پایین در روند صعودی یا نزولی): سپس بالاترین حرکت انجام‌شده از نقطه A را پیدا کنید که نقطه B است. نقطه C با جستجوی کمترین حرکت برگشتی از نقطه B پیدا می‌شود.

بنابراین اطلاعات زیر را روی نمودار داریم:

  • نقطه A = نقطه شروع خط روند میانه.
  • فاصله بین نقاط B و C = عرض کانال.

پس از مشخص‌کردن نقاط، برای رسم چنگال اندروز به این ترتیب عمل کنید:

  • یک خط روند را از نقطه A تا وسط نقاط B و C بکشید و گسترش دهید.
  • خطوط روند را از نقاط B و C موازی با خط روند میانه ترسیم نموده و گسترش دهید.
  • با تغییر نقطه A شیب چنگال را تغییر دهید.

نقطه A به نقطه B صعود می‌کند، سپس به نقطه C می‌رسد، سپس روند صعودی خود را از سر می‌گیرد. توجه داشته‌باشید که وقتی روند صعودی معکوس می‌شود، خط روند پایینی که قبلاً به‌عنوان سطح حمایت عمل می‌کرد، اکنون به سطح مقاومت تبدیل شده است.

هنگامی‌که چنگال اندروز اعمال می‌شود، معامله‌گر می‌تواند خارج یا در داخل کانال معامله کند یا بریک‌اوت‌ها را به سمت بالا یا پایین کانال ایزوله کند. در شکل پایین می‌بینید که پرایس اکشن به‌خوبی به‌عنوان حمایت و مقاومت عمل می‌کند که در آن معامله‌گران می‌توانند از پایین (نقطه E) وارد شوند و از بالا (نقطه D) بفروشند، زیرا قیمت به سمت میانه جذب می‌شود. دقت معامله زمانی که همراه با تایید باشد، بهبود می‌یابد. یک اسیلاتور قیمت پایه برای افزودن به کل معامله کافی است.

در این شکل می‌بینید که پرایس اکشن به‌خوبی به‌عنوان حمایت و مقاومت عمل می‌کند.
در این شکل می‌بینید که پرایس اکشن به‌خوبی به‌عنوان حمایت و مقاومت عمل می‌کند.

به فرصت‌های متعدد ارائه شده به تریدر در داخل و خارج از مرزها توجه کنید. علاوه‌بر این، معامله‌گر می‌تواند موقعیت‌هایی را هنگام شکست حمایت و مقاومت آغاز کند. دو مثال در نقاط F و G ارائه شده است. در این نقاط، احساسات بازار تغییر کرده و اقدام قیمتی را ایجاد کرده است که از خط میانه منحرف شده و از خطوط روند کانال عبور کرده است. از آنجایی که پرایس اکشن تلاش می‌کند به منطقه میانه بازگردد، تریدر می‌تواند سود به‌دست آورد. با این‌حال، مانند هر معامله دیگری، مدیریت صحیح پول و تأیید باید نقش مهمی ‌در اجرا داشته‌باشند.

بیشتر بخوانید: حمایت و مقاومت در معاملات و نحوه استفاده از آن‌ها

چنگال اندروز به شما چه می‌گوید؟

معامله با چنگال اندروز درواقع نقاط ثابت حمایت و مقاومت را نشان می‌دهد. چنگال اندروز به تریدرها اجازه می‌دهد تا زمانی که بازار روند رو به رشدی دارد، در کانال‌ها معامله کنند. به‌طور کلی، زمانی که قیمت به سطح بالایی که خط B است برسد، زمان فروش فرامی‌رسد و هنگامی‌که قیمت به خط میانی که خط A است برسد، زمان سودبردن است. همچنین اگر قیمت به خط پایینی که خط C است کاهش یابد، زمان خرید فرامی‌رسد و زمانی که به خط میانی یعنی خط A برمی‌گردد، سودبردن شروع می‌شود.

شکل زیر یک مثال خوب است، زیرا نشان می‌دهد که پرایس اکشن در جفت ارز EUR/CAD از خط میانه برگشته و به مقاومت بالایی چنگال (نقطه A1) رسیده است.

در این شکل می‌بینید که پرایس اکشن در جفت ارز EUR/CAD از خط میانه برگشته و به مقاومت بالایی چنگال (نقطه A1) رسیده است.
در این شکل می‌بینید که پرایس اکشن در جفت ارز EUR/CAD از خط میانه برگشته و به مقاومت بالایی چنگال (نقطه A1) رسیده است.

با کمی‌ زوم‌کردن در شکل زیر، شکل‌گیری ستاره عصر را مشاهده می‌کنید. در اینجا، مومنتوم خرید که زمانی در‌حال افزایش بود، شروع به ناپدیدشدن کرده است و دوجی یا متقاطع را درست زیر شاخک بالایی تشکیل می‌دهد.

شکل‌گیری ستاره عصر به معنای این است که مومنتوم خرید که زمانی در‌حال افزایش بود، شروع به ناپدیدشدن کرده و دوجی یا متقاطع را درست زیر شاخک بالایی تشکیل می‌دهد.
شکل‌گیری ستاره عصر به معنای این است که مومنتوم خرید که زمانی در‌حال افزایش بود، شروع به ناپدیدشدن کرده و دوجی یا متقاطع را درست زیر شاخک بالایی تشکیل می‌دهد.

تریدر بهتر است هنگام درنظرگرفتن این نشانه‌ها، ورودی را در نقطه X (شکل بالا)، کمی ‌پایین‌تر از بسته‌شدن کندل سوم قرار دهد. این ورودی با مومنتوم نزولی اجرا می‌شود، زیرا پرایس اکشن بار دیگر به سمت خط میانه حرکت می‌کند. حتی بهتر از آن، معامله‌گر می‌تواند نزدیک به 1000 پیپ در طول عمر معامله ایجاد کند.

به‌طور کلی، معامله‌گران دارایی را زمانی خریداری می‌کنند که قیمت نزدیک به حمایت از خط روند مرکزی یا پایین‌ترین خط روند کاهش یابد. برعکس، زمانی که دارایی به مقاومت خط مرکزی یا بالاترین خط روند نزدیک شود، آن را می‌فروشند. حتی اگر خط مرکزی می‌تواند برای شناسایی مناطقی استفاده شود که امنیت ممکن است حمایت یا مقاومت پیدا کند، معمولاً به اندازه دو خط بیرونی قوی نیست. در عمل، سطوح شناسایی‌شده توسط این اندیکاتور برای شناسایی موقعیت‌های استراتژیک برای دستورات توقف ضرر بسیار مفید است.

بیشتر بخوانید: حد ضرر متحرک در فارکس چیست؟

ترید خارج از خطوط معامله با چنگال اندروز

اگرچه هنگام معامله با چنگال اندروز، ترید خارج از خطوط کمتر از داخل انجام می‌شود، اما می‌تواند منجر به سود طولانی شود، با این‌حال می‌تواند دشوارتر هم باشد. فرض در اینجا این است که پرایس اکشن، مشابه پرایس اکشن بی‌رویه در خطوط، به سمت میانه بازمی‌گردد. با این‌حال، ممکن است که بازار تصمیم به تغییر جهت خود داشته‌باشد.

بنابراین، شکست بیرون ممکن است روند جدید در‌حال شکل‌گیری باشد. برای جلوگیری از ضرر فاجعه‌بار، پارامترهای ساده اضافه می‌شوند تا اصلاحات را در کانال جذب کنند و در عین‌حال، حرکات نامطلوب را که در نهایت منجر به بستن زودهنگام ترید توسط تریدرها می‌شود، فیلتر کنند.

با نگاهی به شکل زیر، می‌بینیم که پرایس اکشن در نقطه A چنین فرصتی را ارائه می‌دهد. نمودار نشان می‌دهد که قیمت یورو/دلار آمریکا در هفته اول آوریل از حمایت عبور کرده است.

پرایس اکشن در نقطه A، شکل‌گیری روندی جدید را نشان می‌دهد.
پرایس اکشن در نقطه A، شکل‌گیری روندی جدید را نشان می‌دهد.

توجه کنید که چگونه پرایس اکشن یک بار دیگر به سمت میانه جذب می‌شود که یک فرصت عالی است، اما مدیریت پول و استراتژی همچنان مهم هستند.

در شکل پایین، فرصت‌های متعددی به تریدر ارائه می‌شود تا به روند کلی بازگردد، زیرا نقطه زیربنایی در شرایط رنجینگ تثبیت می‌شود. با این‌حال، فرصت واقعی در وقفه‌ای است که در ماه اکتبر رخ می‌دهد. معامله‌گر می‌تواند ببیند که پرایس اکشن قبل از شکست تثبیت یا رنج می‌شود و سطح حمایت 1.1958 دلار را ایجاد می‌کند (به‌صورت خط آبی نشان داده شده است).

با استفاده از یک نوسانگر قیمت واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD)، می‌توان مشاهده کرد که یک سیگنال همگرایی صعودی در‌حال شکل‌گیری است، زیرا یک قله بزرگ و متعاقبا یک قله ثانویه کوچک‌تر در هیستوگرام وجود دارد. ورودی در اینجا نقطه کلیدی است. معامله‌گر یک فرصت بریک‌اوت احتمالی را خواهد دید، زیرا قیمت افزایش پیدا می‌کند تا مقاومت بالای 1.2446 دلار را آزمایش کند.

در این شکل، فرصت‌های متعددی به تریدر ارائه می‌شود تا به روند کلی بازگردد، زیرا نقطه زیربنایی در شرایط رنجینگ تثبیت می‌شود.
در این شکل، فرصت‌های متعددی به تریدر ارائه می‌شود تا به روند کلی بازگردد، زیرا نقطه زیربنایی در شرایط رنجینگ تثبیت می‌شود.

برای قراردادن ورودی در این مثال، ابتدا باید مطمئن شوید که مقاومت بالایی تست شده است. اگر مقاومت تست نشود، ممکن است به این معنی باشد که یک روند نزولی در راه است و شما از دردسر ورود به یک معامله غیر سودآور نجات خواهید یافت. در شکل بالا مشاهده می‌کنید که قیمت در اوایل اکتبر دوباره به سمت شاخک‌ها باز می‌گردد و به 1.2446 دلار می‌رسد.

اگر پرایس اکشن بتواند از این مقاومت عبور کند، افزایش بیشتر قیمت را تایید می‌کند، زیرا مومنتوم خرید تازه وارد بازار شده است. در نتیجه، باید ورودی خود را 30 پیپ بالاتر از هدف قرار دهید (به‌صورت خط قرمز نشان داده شده است) و توقف بعدی شما هنگام ورود اعمال شود. هنگامی‌که سفارش شما اجرا شد، استاپ باید پنج پیپ زیر سطح پایین جلسه قبلی اعمال شود. فرض بر این است که قیمت پایین مورد آزمایش قرار نخواهد گرفت، زیرا پرایس اکشن به افزایش ادامه خواهد داد و به‌دلیل مومنتوم خرید به سمت نزول نمی‌رود.

چنگال اندروز نه تنها یک ابزار تحلیلی است، بلکه یک راهنمای کاربردی برای معاملات در بازارهای مالی است. معامله با چنگال اندروز، شما را به دنیای پویای معاملات هدایت می‌کند و امکان تشخیص سطوح حمایت و مقاومت را فراهم می‌آورد. با استفاده از این ابزار می‌توانید الگوها و تغییرات در بازار را بهبود بخشیده و تصمیمات بهتری اتخاذ کنید.

اعتقاد برند اپوفایننس این است که اعتبارش در بازار، بزرگترین دارایی او است. بنابراین همیشه در تلاش است تا نیازهای مشتریان را به بهترین شکل ممکن پاسخ دهد. اپوفایننس با استفاده از ابزارهای تکنیکال ویوز به شما کمک می‌کند تا سناریوهای تکنیکال را در یک نگاه درک کرده و تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس تحلیل‌های معتبر انجام دهید. این برند همواره به حفاظت از سرمایه شما متعهد است و می‌توانید مطمئن باشید که سرمایه‌گذاری خود را در یک محیط مطمئن و قانونی انجام می‌دهید.

بیشتر بخوانید: کپی تریدر اپوفایننس

اسپردهای نزدیک به صفر پیپ، به شما این امکان را می‌دهند که قدرت معاملاتی خود را افزایش دهید و به‌سرعت به بازار واکنش نشان دهید. اپوفایننس به شما دیدگاه‌های منحصربه‌فرد و تحلیل‌های ارزشمند ارائه می‌دهد. با استفاده از الگوهای تشخیص اختصاصی و هماهنگی با تکنسین‌های خبره، از تحلیل‌های دقیق و حرفه‌ای بهره‌مند خواهید شد.

منبع +++

چرا باید از چنگال اندروز در معاملات استفاده کنیم؟

استفاده از چنگال اندروز در معاملات به شما امکان می‌دهد تا سطوح حمایت و مقاومت را به‌صورت دقیق‌تر تحلیل کنید و بازدهی بهتری در بازارهای مالی داشته‌باشید. این ابزار تحلیلی نه تنها به شناسایی الگوها و روندهای بازار کمک می‌کند، بلکه می‌توانید از آن برای پیش‌بینی حرکات آینده هم بهره‌مند شوید.

آیا استفاده از چنگال اندروز پیچیده است؟

خیر، استفاده از چنگال اندروز برخلاف ظاهر پیچیده‌اش، نسبت به بسیاری از ابزارهای تحلیلی دیگر، بسیار قابل فهم است. با تعیین سه نقطه در انتهای روندهای قبلی، می‌توانید به‌راحتی چنگال اندروز خود را ایجاد کنید و از آن در تصمیم‌گیری‌های معاملاتی خود بهره‌مند شوید.

چگونه می‌توانم از چنگال اندروز بهترین استفاده را ببرم؟

برای بهره‌مندی از چنگال اندروز، ابتدا باید با مفاهیم ابتدایی این ابزار آشنا شوید. سپس می‌توانید آن را در تحلیل بازارها و پیش‌بینی حرکات قیمتی مورد استفاده قرار دهید. با تمرین و آزمایش در بازارهای آزمایشی، توانایی شناسایی الگوها و اشاره‌های بازار با چنگال اندروز خود را بهبود خواهید بخشید. با کسب تجربه و بهره‌گیری از این ابزار تحلیلی می‌توانید به‌عنوان یک معامله‌گر موفق، تصمیمات مطمئن‌تر و مبتنی بر تحلیل دقیق‌تری اتخاذ کنید.

شاخص فنی کلتنر که به آن اندیکاتور کانال کلتنر (Keltner Channel) می‌گویند، از معدود اندیکاتورهای شناسایی روند با قدرت سیگنال‌دهی بالا است. این اندیکاتور برخلاف بسیاری از شاخص‌های پیرو روند، در فیلترکردن نوسانات اضافی قیمت روی نمودار، خوب عمل می‌کند. تکنیک خاص کلتنر در بررسی قیمت برای دریافت نقاط مهم ورود و خروج، موفقیت معامله‌گران را در بازارهای مالی افزایش می‌دهد. این اندیکاتور در کنار سایر نکات اساسی معامله‌گری، می‌تواند دید شما به چارت و قیمت را به کلی عوض کند و اگر مهارت استفاده از آن را یاد بگیرید، معاملات شما درصد موفقیت بالایی خواهد داشت. در ادامه به معرفی و نحوه استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر می‌پردازیم.

معامله‌گران موفق در بروکرهای بزرگ و امن، فعالیت مالی خود را انجام می‌دهند. این بروکرها باید امنیت و امکانات زیادی داشته باشند. مجموعه مالی اپوفایننس بهترین بروکر فارکس در خدمات معامله‌گری به ایرانیان است. این مجموعه، پلتفرم معاملاتی یکپارچه و جامع در زمینه معاملات سهام و فارکس، کالاها و ارزهای دیجیتال را در فضایی امن و سریع به کاربرانش ارائه می‌دهد.

اندیکاتور کانال کلتنر چیست؟

استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر به معامله‌گران کمک می‌کند تا روند فعلی قیمت را بررسی کنند و سیگنال‌های معاملاتی به‌دست آورند. این کانال از نوسانات و قیمت‌های متوسط برای ترسیم خطوط بالا، پایین و میانی استفاده می‌کند. هر سه خط این اندیکاتور هم‌زمان با قیمت حرکت می‌کنند و برای آن کانال می‌سازند. کانال‌های کلتنر ترکیبی از دو شاخص، میانگین متحرک نمایی (EMA) و میانگین محدوده واقعی (ATR) هستند. این کانال‌ها توسط «چستر کلتنر» (Chester Keltner) در دهه 1960 توسعه پیدا کرد، اما اندیکاتور آن توسط «لیندا بردفورد» (Linda Bradford) در دهه 1980 به‌روزرسانی شد. در سال‌های بعد این اندیکاتور به مرور اصلاح شد و توسعه اساسی پیدا کرد.

میانگین متحرک در کانال کلتنر از نوع نمایی (EMA) است. این میانگین متحرک، میانگین نوسان قیمت را در دوره مشخص با وزن بیشتر به آخرین قیمت‌ها بررسی می‌کند و به‌صورت یک خط در نمودار نشان می‌دهد. همراه این شاخص، میانگین محدوده واقعی (ATR) نیز در کانال کلتنر وجود دارد. این شاخص محدوده‌های واقعی را در یک دوره مشخص، تجمیع می‌کند و از آن یک میانگین ارائه می‌دهد.

این میانگین به‌صورت دو خط موازی با فاصله مشخص از خط میانگین متحرک، در بالا و پایین آن قرار دارند. با ترکیب این دو میانگین، کانال کلتنر ساخته می‌شود که محدوده حرکت قیمت است. معمولا با حرکت قیمت در بالا یا پایین میانگین متحرک و فاصله دو خط بالایی و پایینی کانال، می‌توان سیگنال‌های معاملاتی به‌دست آورد.

میانگین محدوده واقعی (دامنه واقعی) معیاری از نوسانات است که توسط «جی.ولز وایلدر جونیور» در سال 1978 معرفی شد. این شاخص، قیمت‌های واقعی را به‌صورت دائم در یک دوره مشخص جمع می‌کند، سپس عدد به‌دست آمده را تقسیم بر تعداد دوره می‌کند تا عدد میانگین به‌دست آید. این عدد با فرمول خاصی در کنار میانگین متحرک نمایی قرار می‌گیرد.

فرمول محاسبه کانال‌های کلتنر

اگرچه ضرورتی ندارد که معامله‌گر از نحوه محاسبات اندیکاتورها آگاه باشد، اما آشنایی با آن‌ها می‌تواند به درک عملکرد این شاخص‌ها کمک کند. نحوه استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر و محاسبه با آن بسیار ساده است و در زیر می‌بینید:

  • باند بالایی = EMA + (ضریب ATR x)
  • باند میانی = EMA
  • باند پایین = EMA – (ضریب ATR x)

دوره متداول برای میانگین متحرک نیز بین 15 تا 45 است. ضریب رایج برای ATR عدد 2 است، اما این عدد با توجه به استراتژی‌های مختلف قابلیت تغییر در بخش تنظیمات را دارد. این ضریب را می‌توانید براساس نوع دارایی که معامله می‌کنید، تغییر دهید. برای مثال بعضی از معامله‌گران از اعداد 1.7 یا 2.3 برای فیلترکردن برخی داده‌ها که اطلاعات بهتری را ارائه می‌دهند، استفاده می‌کنند. هرچه این ضریب بیشتر باشد، کانال پهن‌تر می‌شود و هرچه این اعداد کوچک‌تر باشند، کانال باریک‌تر است.

برای آن‌که بتوانید از این اندیکاتور استفاده کنید، کافی است در بخش اندیکاتورها، واژه “Keltner” را جستجو کنید.
برای آن‌که بتوانید از این اندیکاتور استفاده کنید، کافی است در بخش اندیکاتورها، واژه “Keltner” را جستجو کنید.

راه‌اندازی و استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر روی چارت

این کانال مانند همه اندیکاتورهای روی چارت در تحلیل تکنیکال به معامله‌گران در شناسایی روندهای معتبر کمک می‌کند. برای آن‌که بتوانید از این اندیکاتور استفاده کنید، کافی است در بخش اندیکاتورها، واژه “Keltner” را جستجو کنید. در قسمت نتایج “Keltner Channels” را انتخاب کنید تا روی چارت فعال شود. پس از فعال‌سازی می‌توانید در قسمت تنظیمات، برخی گزینه‌ها را مطابق با استراتژی خود شخصی‌سازی کنید.

برای شخصی‌سازی این اندیکاتور کافی است در قسمت تنظیمات آن، بخش ورودی‌ها (Inputs) مقدار بازه میانگین متحرک (Length) را به همراه ضریب میانگین محدوده واقعی (Multiplier) انتخاب کنید. سپس با فعال‌کردن گزینه استفاده از میانگین متحرک نمایی (Use Exponential MA)، انتخاب نوع باند محدوده واقعی (Bands Style) و بازه دوره (ATR Length) می‌توانید به‌راحتی نقاط مناسب معامله مطابق با استراتژی شخصی‌تان را پیدا کنید.

برای شخصی‌سازی این اندیکاتور کافی است در قسمت تنظیمات آن، بخش ورودی‌ها مقدار بازه میانگین متحرک را به همراه ضریب میانگین محدوده واقعی انتخاب کنید.
برای شخصی‌سازی این اندیکاتور کافی است در قسمت تنظیمات آن، بخش ورودی‌ها مقدار بازه میانگین متحرک را به همراه ضریب میانگین محدوده واقعی انتخاب کنید.

 در سربرگ شمایل (Style) می‌توانید تمام خطوط این اندیکاتور را فعال یا غیرفعال کنید. همچنین رنگ خطوط و اندازه آن در این تنظیمات قابل تغییر است. شخصی‌سازی استایل به شما در فهم بهتر چارت کمک می‌کند و پیداکردن نقاط معاملاتی مهم برای‌تان سریع‌تر است. رعایت این تنظیمات در استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر برای معاملات ضروری است.

 در سربرگ شمایل (Style) می‌توانید تمام خطوط این اندیکاتور را فعال یا غیرفعال کنید.
 در سربرگ شمایل (Style) می‌توانید تمام خطوط این اندیکاتور را فعال یا غیرفعال کنید.

اندیکاتور کانال کلتنر به ما چه می‌گوید؟

با بررسی کانال‌های Keltner می‌توانید روند را به‌راحتی مشاهده کنید. وقتی یک سهم روند صعودی دارد، قیمت آن باید مرتباً به محدوده باند بالایی برسد یا به آن نزدیک شود و حتی گاهی اوقات از آن عبور کند. قیمت همچنین باید نسبت به باند میانی واکنش رو به بالا نشان دهد و به سختی به زیر آن برسد. وقتی یک سهم در حال کاهش قیمت است و روند نزولی دارد، باید مرتباً در باند پایینی باشد یا به آن نزدیک شود و حتی گاهی اوقات از آن عبور کند. قیمت همچنین باید زیر باند میانی باقی بماند و اغلب در این محدوده حرکت کند. قیمت نباید به بالای آن برود.

برای استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر، شاخص آن باید طوری تنظیم شود که موارد بالا در آن قابل مشاهده باشند. به‌عبارت‌دیگر، اگر قیمت به‌طور مداوم بالاتر می‌رود اما به باند بالایی نمی‌رسد، ممکن است کانال‌های شما خیلی گسترده باشند که دراین‌صورت باید ضریب را کاهش دهید. اگر قیمت به‌طور مداوم در حال صعود است، اما اغلب حین انجام آن به باند پایین برخورد می‌کند، ممکن است کانال‌های شما خیلی تنگ باشند و باید ضریب را افزایش دهید. برای این‌که اندیکاتور کلتنر به شما در تجزیه‌وتحلیل بازار کمک کند، باید به‌درستی تنظیم شود. اگر این‌طور نباشد، استراتژی معاملاتی شما درست عمل نخواهد کرد و اندیکاتور کارایی چندانی نخواهد داشت.

اگر شاخص کانال‌های کلتنر به‌درستی تنظیم شوند، به ما خواهند گفت که اولا روند در چه وضعیتی است و دوما چطور در این روند باید وارد معامله شویم. حرکت روند در بالای میانگین متحرک و محدوده بالایی کانال، نشان از روند صعودی و اصلاح قیمتی تا خط میانگین برای صعودی بعدی دارد. در این حالت معاملات خرید بسیار سودده است. در حالتی که قیمت به زیر خط میانگین برود و آن را بشکند، سپس در این محدوده زیر میانگین متحرک حرکت کند یا مدام در محدوده خط پایینی کانال باشد، معاملات فروش سودآور است.

شکست خط میانگین متحرک در هر جهت (صعودی یا نزولی)، با تایید یک کندل معتبر، جهت معاملات را در کانال کلتنر عوض خواهد کرد. شناخت کندل تاییدیه معتبر در یک شکست، عامل موفقیت معاملات ما خواهد بود. پس بهتر است مطابق با این شکست، استراتژی‌های معاملاتی چیده شود.

استراتژی پولبک (روند برگشتی) در استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر

هنگامی که اندیکاتور کلتنر به‌درستی تنظیم شد، استراتژی کلی این است که در طول یک روند صعودی، زمانی که قیمت به خط میانی باز می‌گردد، خرید کنید. حدضرر را در نیمه راه بین خط میانی و پایینی قرار دهید و قیمت تارگت را نزدیک باند بالایی قرار دهید. با چنین کاری، قیمت به خط میانی واکنش نشان می‌دهد و به سمت هدف حرکت می‌کند. در واقع خط میانی مانند حمایت عمل می‌کند و اجازه حرکت قیمت به سمت باند پایینی را نمی‌دهد و شما از روند برگشتی (Pullback) سود کسب می‌کنید.

در این استراتژی، اگر متوجه شدید که حدضرر شما به باند میانی نزدیک است و امکان لمس آن برای قیمت وجود دارد، درصورتی که قبلاً اندیکاتور خود را طوری تنظیم کرده‌اید که با دستورالعمل‌ها مطابقت دارد، می‌توانید نقطه حدضرر خود را کمی به باند پایین نزدیک‌تر کنید. این کار به معامله فضای بیشتری می‌دهد تا تعداد معاملات بازنده شما کاهش پیدا کند.

استراتژی پولبک از واکنش به خط روند سود می‌برد و نسبت ریسک به پاداش تقریبا 0.5 دارد.
استراتژی پولبک از واکنش به خط روند سود می‌برد و نسبت ریسک به پاداش تقریبا 0.5 دارد.

برای استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر در یک روند نزولی، زمانی که قیمت به نزدیک خط میانی می‌رسد، می‌توانید معامله فروش باز کنید. (یک معامله فروش معمولاً شامل فروش یک دارایی قرض گرفته‌شده با انتظار بازخرید آن در قیمت پایین‌تر است.) حدضرر خود را تقریباً در نیمه راه بین باند میانی و بالایی قرار دهید و قیمت تارگت را در نزدیکی باند پایین قرار دهید. اگر احساس می‌کنید قیمت حدضرر شما در جایی است که امکان دارد لمس شود (و قبلاً اندیکاتور خود را طوری تنظیم کرده‌اید که با دستورالعمل‌ها مطابقت دارد)، می‌توانید حدضرر خود را کمی به باند بالایی نزدیک کنید.

استراتژی پولبک از واکنش به خط روند سود می‌برد و نسبت ریسک به پاداش تقریبا 0.5 دارد، زیرا نقطه توقف ضرر تقریباً نصف طول قیمت تارگت است. همه پولبک‌ها به باند میانی نباید معامله شوند. گاهی اوقات نشانه‌های تغییر روند وجود دارد که دراین‌صورت، استراتژی پولبک کارساز نیست. اگر قیمت بین باند بالا و پایین حرکت می‌کند و مدام در حال شکست خط میانی است، این استراتژی ضررده خواهد بود، زیرا قطعیتی در ادامه یک روند وجود ندارد. به‌‎طور مداوم بررسی کنید تا مطمئن شوید بازار روند مناسبی را پیروی می‌کند. اگر این‌طور نیست، از این استراتژی استفاده نکنید.

استراتژی شکست (Breakout) معاملاتی کانال کلتنر

با شکست کانال Keltner در هر جهت، حرکت‌های بزرگی رخ می‌دهد که استراتژی عقب‌نشینی قیمت (Pullback) را ناکارآمد می‌کند، زیرا روند از دست می‌رود. استراتژی شکست در چنین حالتی به کمک ما می‌آید، یعنی درست زمانی که خط میانی (میانگین متحرک) می‌شکند و قیمت به پایین یا بالای آن نفوذ می‌کند. این اتفاق بیشتر زمانی رخ می‌دهد که بازار می‌خواهد خلاف روند قبلی خود حرکت کند.

عبور قیمت از خط میانگین متحرک (EMA) نشان از تغییر روند حرکتی قیمت دارد. حال اگر این تغییر روند با نشانه‌های معتبر تایید شود، می‌توان وارد معاملات هم‌جهت با شکست شد. یکی از نشانه‌های معتبر، شکست باند بالایی یا پایینی کانال کلتنر است. با این شکست، قیمت از محدوده خط میانی به میزان قابل توجهی دور است و امکان بازگشت قیمت به روند قبلی، تقریبا ناممکن است.

شکست معتبر معمولا زمانی رخ می‌دهد که یک کندل قدرتمند، محدوده مورد نظر را بشکند و در بالا (در روند صعودی) یا زیر (در روند نزولی) آن بسته شود.
شکست معتبر معمولا زمانی رخ می‌دهد که یک کندل قدرتمند، محدوده مورد نظر را بشکند و در بالا (در روند صعودی) یا زیر (در روند نزولی) آن بسته شود.

در این استراتژی، اگر قیمت، باند بالایی کانال کلتنر را شکست، می‌توانید وارد معاملات خرید شوید. درصورت شکست باند پایینی این کانال، معاملات فروش باز کنید. البته این معاملات باید با پیش‌شرط شکست معتبر این خطوط انجام شود. شکست معتبر معمولا زمانی رخ می‌دهد که یک کندل قدرتمند، محدوده مورد نظر را بشکند و در بالا (در روند صعودی) یا زیر (در روند نزولی) آن بسته شود.

این استراتژی برای دارایی‌هایی اعمال می‌شود که تمایل به حرکت‌های پرقدرت دارند. اگر متوجه شدید که یک سهام حرکت‌های بزرگی در پیش ندارد، پس این استراتژی برای استفاده در آن دارایی نیست. از این استراتژی برای معامله دارایی‌های پرنوسان استفاده کنید تا کارایی آن برای شما معلوم شود. استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر و ترکیب آن با این استراتژی، بسیاری از اشتباهات شما در معاملات را اصلاح می‌کند.

ترکیب استراتژی‌ شکست قیمتی (Breakout) و روند برگشتی (Pullback)

ترکیب استراتژی شکست و پولبک، برخلاف تصور معامله‌گران می‌تواند سودده باشد. تریدرها فکر می‌کنند اگر یک روند بشکند دیگر استراتژی روند برگشتی کارساز نیست و باید به فکر معامله در جهت جدید قیمت باشند. این فکر که از استراتژی روند برگشتی یا پولبک قبل از استراتژی شکست استفاده شود، باعث ناکامی معامله‌گران در معاملات می‌شود.

اگر می‌خواهید با ترکیب این دو استراتژی به سود در معاملات خود برسید، باید استراتژی پولبک را بعد از استراتژی شکست قیمت اجرا کنید. روش انجام آن بسیار ساده است. منتظر یک شکست قیمت باشید و پس از شکست قیمت باید منتظر تایید تغییر روند باشید. اگر تغییر روند تایید شود، در پولبک روند جدید به سطح میانگین متحرک می‌توانید وارد معاملات خرید یا فروش در جهت روند جدید شوید. تنها شرط لازم برای این ترکیب استراتژی آن است که مطابق با دستورالعمل‌ها رفتار کنید.

نکته قابل توجه در استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر و ترکیب استراتژی‌ها، آن است که حدضرر خود را در جای مناسب قرار دهید. اگر خط مقاومتی روند نزولی شکسته است و قیمت به باند بالایی نفوذ کرده است، بازگشت قیمت به خط میانی یک معامله پولبک صعودی به شما می‌دهد. اگر خط حمایتی روند صعودی شکسته است و قیمت به باند پایینی نفوذ کرده است، برای معامله پولبک نزولی آماده شوید. حد ضرر شما در پولبک روند نزولی، بالای خط میانی (EMA) و در پولبک روند صعودی، پایین این خط خواهد بود.

حد ضرر شما در پولبک روند نزولی، بالای خط میانی (EMA) و در پولبک روند صعودی، پایین این خط خواهد بود.
حد ضرر شما در پولبک روند نزولی، بالای خط میانی (EMA) و در پولبک روند صعودی، پایین این خط خواهد بود.

نکات احتیاطی در استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر و استراتژی‌های آن برای معامله

درحالی‌که هر استراتژی‌ نقاط ورود و خروج را معرفی می‌کند، اما مسئولیت استفاده از آن کاملا به عهده شما است؛ زیرا این شما هستید که بهترین زمان‌ها برای اجرای هر استراتژی و معاملات را انتخاب می‌کنید. نقص در هر اندیکاتور و استراتژی وجود دارد و برای همین نباید تمام سیگنال‌ها را در معامله استفاده کرد. فقط باید زمانی که مطمئن هستید، معاملات خود را باز کنید.

در استفاده از کانال کلتنر، تنظیمات این اندیکاتور بسیار اهمیت دارد. تنظیماتی که روی یک دارایی استفاده می‌کنید، ممکن است لزوماً روی یک دارایی دیگر کارایی نداشته باشد. حتما قبل از استفاده از کانال‌های کلتنر برای معامله با پول واقعی، معاملات خود با سیگنال‌های این اندیکاتور را در یک حساب آزمایشی تمرین کنید. پس از یافتن تنظیمات مناسب و استراتژی قابل‌قبول معاملاتی با این اندیکاتور وارد معامله‌گری با پول واقعی شوید.

کانال‌های کلتنر یک اندیکاتور شناسایی روند است که توسط یک تاجر غلات به نام «چستر کلتنر» در سال 1960 معرفی شد. این کانال از یک میانگین متحرک نمایی (EMA) و دو خط بیرونی براساس میانگین محدوده واقعی (ATR) تشکیل شده است. کانال کلتنر با نوسانات قیمت منقبض و منبسط می‌شود، اما به اندازه باندهای بولینگر بی‌ثبات نیست. این شاخص، در شناسایی مسیر قیمت و نقاط ورود و خروج به معاملات، سیگنال‌های خوبی صادر می‌کند که برای معامله‌گر مفید است. شناسایی سطوح خریدوفروش بیش‌ازحد نسبت به میانگین متحرک نیز از دیگر خصوصیت این اندیکاتور است. با استفاده از اندیکاتور کانال کلتنر به‌میزان قابل توجهی، درصد موفقیت شما در معاملات افزایش پیدا می‌کند.

شما می‌توانید براساس این اندیکاتور معاملات خود را در بروکر اپوفایننس انجام دهید و سود کسب کنید. این بروکر بهترین پلتفرم‌های معاملاتی را برای خریدوفروش جفت ارزهای فارکس، سهام‌های بین‌المللی و ارزهای دیجیتال دارد. با فعالیت در این مجموعه می‌توانید از امکانات و خدمات بی‌نظیر آن در زمینه تحلیل تکنیکال و آموزش‌های معامله‌گری بهره‌مند شوید.

منبع ++++

کاربرد کانال کلتنر چیست؟

کانال‌ کلتنر به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا روند قیمتی را بررسی کنند. معامله‌گران می‌توانند پس از شناسایی روند قیمت در نمودار و تعیین محدوده‌های این کانال وارد معاملات خرید یا فروش شوند. دو استراتژی کارآمد در استفاده از این کانال، استراتژی‌های شکست قیمت و روند برگشتی است.

بهترین تنظیمات کانال کلتنر برای استفاده در هنگام اسکالپ چیست؟

همه استراتژی‌های کانال کلتنر برای معاملات نوسانی کاربرد دارند. فقط باید تنظیمات این کانال مطابق با حرکات سریع و کوچک باشد. برای این تنظیمات، کافی است دوره ATR و EMA را کاهش دهید.
به‌عنوان‌مثال، یک معامله‌گر میان‌مدت ممکن است از 50 EMA در یک بازه زمانی روزانه استفاده کند. درحالی‌که یک اسکلپر (معامله‌گر نوسانی) می‌تواند از یک بازه زمانی کوتاه 8 تا 15 استفاده کند. استراتژی کانال کلتنر برای هر دو یکسان عمل می‌کند، اما تنظیمات هرکدام متفاوت است. در هرحال، هر معامله‌گر باید استراتژی مناسب خود را پیدا کند که بهترین کارایی را برایش داشته باشد.

تفاوت کانال کلتنر و باندهای بولینگر در چیست؟

کانال کلتنر بسیار شبیه باندهای بولینگر، یک شاخص فنی است. باندهای بولینگر، شاخص‌های نوسان یا روند هستند که توسط میانگین متحرک و انحرافات استاندارد (SD) تشکیل می‌شوند، درحالی‌که کانال کلتنر از میانگین دامنه واقعی استفاده می‌کند. بنابراین کانال‌های کلتنر معمولاً صاف‌تر هستند. از طرف دیگر باندهای بولینگر از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده می‌کنند، اما کانال کلتنر از میانگین متحرک نمایی (که حساس‌تر است) استفاده می‌نماید.

شاخص MFI یک اندیکاتور تحلیل فنی در بازارهای مالی است که برای اندازه‌گیری قدرت روند و بازگشت احتمالی قیمت یک سهم استفاده می‌شود. این شاخص، داده‌هایی از ورود و خروج پول به یک دارایی معین را ارائه می‌دهد. MFI داده‌های حجم معاملات و قیمت را به‌صورت یکپارچه ارزیابی می‌کند تا نقاط اشباع خریدوفروش مشخص شود. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌توانند با نظارت بر این اندیکاتور اطلاعات زیادی در مورد احساسات بازار و تغییرات احتمالی در روندها کسب کنند. این داده‌ها در معاملات آتی معامله‌گران، سیگنال‌های خریدوفروش به حساب می‌آیند. در ادامه خواهیم گفت که اندیکاتور MFI چیست و چه کاربردی دارد.

سوشیال ترید، یکی از بهترین امکانات بروکر اپوفایننس است. این بروکر به‌عنوان بهترین بروکر برای ایرانیان، با ارائه خدمات کپی ترید و سوشال ترید، به معامله‌گران کم‌تجربه و تازه‌وارد کمک می‌کند تا بتوانند مانند معامله‌گران حرفه‌ای در بازارهای مالی فعالیت کنند. مجموعه اپوفایننس خدمات سوشال ترید را در تمام بازارهای مالی از جمله فارکس، ارزهای دیجیتال، سهام‌های بین‌المللی و خریدوفروش کالاها ارائه می‌دهد.

اندیکاتور MFI چیست؟

شاخص جریان پول یا Money Flow Index که اختصارا به آن MFI می‌گویند، یک اندیکاتور مبتنی بر شناسایی جریان پول است. این ایده بیان می‌کند که افزایش جریان پول مثبت در یک دوره معین نشان‌دهنده فشار خرید یک سهم است، در حالی‌که افزایش جریان پول منفی در همان دوره می‌تواند نشان‌دهنده فشار فروش در آن سهم باشد. شاخص MFI از حجم پول واردشده و خارج‌شده در معاملات با ضریب قیمت به دست می‌آید. این شاخص نشان می‌دهد که نقاط اشباع در نمودار کجا هستند و سیگنال‌های معاملاتی را نسبت به این نقاط اشباع صادر می‌کند. معامله‌گران با مشخص‌شدن این نقاط نسبت به موقعیت معاملاتی خود تصمیم‌گیری می‌کنند.

اگر یک سهم بیش‌ازحد خرید شود، شاخص MFI محدوده بالای 80 را نشان می‌دهد، پس بازار مستلزم اصلاح است. از طرف دیگر، اگر اندیکاتور MFI در زیر محدوده 20 باشد، به این معنی است که دارایی در منطقه اشباع فروش قرار دارد و به احتمال زیاد روند معکوس می‌شود. پس این اندیکاتور در محدوده 0 تا 100 نوسان می‌کند و حرکت آن به بالای منطقه 80 نشان از اشباع خرید یک سهم و نفوذ این شاخص به زیر منطقه 20 نشان‌دهنده اشباع فروش آن سهم است.

شاخص MFI به‌واسطه Gene Quong و Avrum Soudack ساخته شده است. برای آن‌که بتوانید از این شاخص به‌درستی استفاده کنید، بهتر است آن را با سایر تکنیک‌های معامله‌گری و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ترکیب کنید تا سیگنال‌های معاملاتی بهتری ارائه دهد. برای درک بهتر شاخص جریان پول (MFI)، در ادامه فرمول محاسباتی آن را بررسی می‌کنیم.

شاخص جریان پول یا MFI، یک اندیکاتور مبتنی بر شناسایی جریان پول است.
شاخص جریان پول یا MFI، یک اندیکاتور مبتنی بر شناسایی جریان پول است.

فرمول شاخص جریان پول (MFI)

برای استفاده از شاخص جریان پول، دانستن فرمول محاسباتی آن برای معامله‌گران ضروری نیست، اما می‌تواند به درک بهتر نحوه کار این شاخص کمک کند. فرمول محاسباتی شاخص جریان پول از سه بخش مهم «قیمت معمولی برای یک دوره»، «جریان پول خام» و «نسبت پول» تشکیل می‌شود. در زیر نحوه محاسبه هرکدام را به‌صورت مجزا و سپس در فرمول اصلی  بیان می‌کنیم.

  • قیمت معمولی (Typical Price):

Typical Price = (High + Low + Close) / 3

قیمت معمولی = (بالاترین قیمت + پایین‌ترین قیمت + قیمت نهایی یا بسته‌شدن) / 3

  • جریان پول خام (Raw Money Flow):

Raw Money Flow = Typical Price x Volume

جریان پول خام = قیمت معمولی x حجم

  • جریان پول مثبت (Positive Money Flow) و جریان پول منفی (Negative Money Flow):

جریان پول مثبت = مجموع جریان پول خام در روزهایی که قیمت معمولی بالاتر از قیمت معمولی روز قبل است.

جریان پول منفی = مجموع جریان پول خام در روزهایی که قیمت معمولی کمتر از قیمت معمولی روز قبل است.

  • نسبت پول (Money Ratio):

Money Ratio = Positive Money Flow / Negative Money Flow

نسبت پول = جریان پول مثبت / جریان پول منفی

  • شاخص جریان پول (MFI): شاخص MFI پس از ارزیابی نتایج حاصل از فرمول‌های ذکرشده در بالا محاسبه می‌شود.

MFI = 100 – (100 / (1 + Money Ratio))

MFI = 100 – (100 / (1 + نسبت پول))

فرمول محاسباتی MFI از سه بخش مهم «قیمت معمولی برای یک دوره»، «جریان پول خام» و «نسبت پول» تشکیل می‌شود.
فرمول محاسباتی MFI از سه بخش مهم «قیمت معمولی برای یک دوره»، «جریان پول خام» و «نسبت پول» تشکیل می‌شود.

MFI یک شاخص ارزشمند است که قدرت و جهت پول‌های ورودی و خروجی به یک سهام را ارزیابی می‌کند. اندیکاتور MFI با استفاده از چهار فرمول به‌دست می‌آید که در زیر به‌صورت مختصر توضیح می‌دهیم.

  • «قیمت معمولی»، میانگین سه قیمت بالاترین، پایین‌ترین و قیمت بسته‌شدن کندل برای یک دوره معین است. این قیمت، نشان‌دهنده میانگین قیمتی است که یک سهم در آن دوره ثبت می‌کند.
  • «جریان پول خام» حاصل‌ضرب قیمت معمولی و حجم کلی معاملات برای یک دوره معین است. این جریان پول خام نیز نشان‌دهنده مقدار پولی است که به یک سهم وارد یا از آن خارج می‌شود.
  • «نسبت پول» جریان‌های پولی مثبت و منفی را در طول دوره‌های از پیش تعیین‌شده مقایسه می‌کند. این نسبت جهت و قدرت جریان پول را نشان می‌دهد.
  • برای محاسبه «شاخص جریان پول (MFI)»، نسبت پول در مقیاس 0 تا 100 برای ایجاد شاخص جریان پول استفاده می‌شود. این محاسبه میزان قدرت حرکت قیمت و بازگشت‌های احتمالی روند را نشان می‌دهد.

با توجه به توضیحات بالا، شاخص MFI به‌طورکلی یک نوسانگر در مقیاس 0 تا 100 برای مشخص‌کردن حجم ورودی و خروجی پول در یک سهام است تا معامله‌گران را به معاملات خریدوفروش ترغیب کند. درواقع ورود پول می‌تواند قیمت یک سهام را افزایش و خروج آن باعث کاهش ارزش آن سهم شود. این داده‌ها در نقاط اشباع خریدوفروش سیگنال‌های معاملاتی مناسبی هستند.

شاخص MFI به‌طورکلی یک نوسانگر در مقیاس 0 تا 100 برای مشخص‌کردن حجم ورودی و خروجی پول در یک سهام است.
شاخص MFI به‌طورکلی یک نوسانگر در مقیاس 0 تا 100 برای مشخص‌کردن حجم ورودی و خروجی پول در یک سهام است.

کاربردهای اندیکاتور MFI

شاخص جریان پول 5 کاربرد اساسی در تحلیل تکنیکال دارد، اما مهم‌ترین کاربرد آن شناسایی واگرایی‌ها است. در ادامه هرکدام از این کاربردها را معرفی می‌کنیم.

  • تایید روند: اندیکاتور MFI برای تایید قدرت و پایداری حرکت روند کاربرد دارد. هنگامی که این شاخص همگام با روند غالب است یک حرکت سالم و قوی را در بازار نشان می‌دهد. واگرایی بین شاخص جریان پول و روند قیمت نیز به‌عنوان یک هشدار معکوس‌شدن احتمالی روند استفاده می‌شود.
  • تشخیص واگرایی: شاخص MFI به معامله‌گران در تشخیص واگرایی‌ها کمک می‌کند. معامله‌گران با بررسی تغییرات در مناطق اشباع خریدوفروش شاخص MFI، تغییر روند احتمالی را تشخیص می‌دهند. واگرایی‌های این شاخص با نمودار قیمت، به‌عنوان اولین علائم هشداردهنده تغییر در احساسات بازار و نقاط برگشت احتمالی برای روندها به‌حساب می‌آیند.
  • تایید سیگنال‌های معاملاتی: شاخص جریان پول به‌عنوان فیلتری برای سیگنال‌های معاملاتی تولیدشده توسط سایر اندیکاتورها عمل می‌کند. معامله‌گران پس از دریافت یک سیگنال خرید از یک تکنیک معاملاتی، آن را با موقعیت اشباع خرید در اندیکاتور MFI بررسی می‌کنند و مطابق آن وارد معامله می‌شوند یا حدضرر خود را مشخص می‌کنند. قرارگرفتن شاخص MFI در ناحیه 20 به موقعیت‌های فروش بیش‌ازحد اشاره می‌کند که سیگنال خرید ایجاد می‌شود. در ناحیه 20 شاخص MFI، معمولا باید وارد معاملات خرید شوید و در مناطق بالاتر از 80 به فکر معاملات فروش باشید.
  • بررسی قدرت روند بازار: شاخص MFI با نشان‌دادن شدت خریدوفروش در بازار، قدرت یا ضعف کلی روند قیمت یک سهام را ارزیابی می‌کنند. حرکت خط شاخص MFI به سمت پایین نشان‌دهنده فشار فروش است، درحالی‌که حرکت این خط به سمت بالا فشار خرید را نشان می‌دهد.
  • مقایسه جریان پول سهام: نقاط قوت یا ضعف نسبی یک سهم با سهام‌های دیگر توسط MFI مشخص می‌شود. معامله‌گران با اندیکاتور MFI معاملات خود را بر روی سهام‌های مختلف اولویت‌بندی می‌کنند، زیرا جریان پول قوی و ضعیف نشان‌دهنده حرکت‌های بزرگ در بازار است و هر بازاری که حجم بیشتری دارد، میزان تغییرات بیشتری را تجربه می‌کند.

به‌دلیل همین کاربردها، شاخص MFI به‌طورگسترده توسط معامله‌گران و سرمایه‌گذاران برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته معامله‌گران حرفه‌ای شاخص جریان پول را به‌تنهایی در تصمیمات معاملاتی مدنظر قرار نمی‌دهند و سایر اندیکاتورها را نیز با آن ترکیب می‌کنند.

شاخص MFI به‌طورگسترده توسط معامله‌گران و سرمایه‌گذاران برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
شاخص MFI به‌طورگسترده توسط معامله‌گران و سرمایه‌گذاران برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نحوه استفاده از اندیکاتور MFI

استفاده از شاخص MFI در میان معامله‌گران به‌عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی محسوب می‌شود. این اندیکاتور در درجه اول برای سنجش قدرت و پایداری حرکات قیمت در بازار با بررسی حجم و عملکرد قیمت استفاده می‌شود. معامله‌گران در تشخیص بازگشت‌های احتمالی قیمت، موقعیت‌های بیش‌ازحد خرید یا فروش بیش‌ازحد و اختلاف قیمت و حجم از این شاخص کمک می‌گیرند.

معامله‌گرانی که اغلب از اندیکاتورها استفاده می‌کنند و به استراتژی تحلیل تکنیکال پایبند هستند، اغلب اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک (MA)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و MACD (واگرایی میانگین متحرک همگرایی) را با اندیکاتور MFI ترکیب می‌کنند. این معامله‌گران قبل از تصمیم‌گیری در مورد ورود به معاملات، سیگنال‌های معاملاتی را توسط تعدادی از اندیکاتورها از جمله شاخص جریان پول بررسی می‌کنند.

اندیکاتور MFI در درجه اول برای سنجش قدرت و پایداری حرکات قیمت در بازار با بررسی حجم و عملکرد قیمت استفاده می‌شود.
اندیکاتور MFI در درجه اول برای سنجش قدرت و پایداری حرکات قیمت در بازار با بررسی حجم و عملکرد قیمت استفاده می‌شود.

شاخص MFI در معاملات روزانه، برای شناسایی فرصت‌های خریدوفروش در طول یک دوره معاملاتی کاربرد دارد. استفاده از شاخص (MFI) در معاملات روزانه 8 مرحله دارد.

محدودیت‌های اندیکاتور MFI

  • اصول شاخص MFI را بشناسید: اصول و فرمول محاسباتی در اندیکاتور MFI را همان‌طوری که در بالا توضیح داده شد، بیاموزید. درک کنید که MFI درواقع حرکات ورود و خروج پول را با داده‌های قیمت و حجم مبادلات ارزیابی می‌کند.
  • چارچوب زمانی برای معاملات خود را تعیین کنید: تایم‌فریم معاملاتی خود را انتخاب کنید که برای استراتژی شما مناسب است. شاخص MFI در سایر زمان‌ها مانند نمودارهای 5 دقیقه‌ای، 15 دقیقه‌ای یا حتی 1 ساعته هم قابل اعمال است، پس انتخاب بازه زمانی مناسب کاملا به سبک و استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.
  • سطوح اشباع خریدوفروش را شناسایی کنید: می‌توانید سطوح خریدوفروش بیش‌ازحد در شاخص MFI را متناسب با سبک معاملاتی خود انتخاب کنید. در شاخص MFI مناطق بالای محدوده 80 معمولاً به‌عنوان مناطق اشباع خرید درنظر گرفته می‌شوند، درحالی‌که مناطق پایین محدوده 20 معمولاً به‌عنوان مناطق فروش بیش‌ازحد به‌حساب می‌آیند. شما می‌توانید به‌جای محدوده 80، محدوده 90 را به‌عنوان منطقه اشباع خرید و محدوده 10 را به‌عنوان منطقه اشباع فروش در نظر بگیرید.
  • به‌دنبال واگرایی‌ها باشید: به‌دنبال تفاوت حرکت بین شاخص MFI و روند قیمت باشید. زمانی که قیمت درحال ثبت کف‌های پایین‌تر است اما اندیکاتور MFI کف‌های بالاتری را ثبت می‌کند، این یک واگرایی صعودی است که فرصت خرید احتمالی محسوب می‌شود. از طرف دیگر، واگرایی نزولی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت درحال ثبت سقف‌های جدید است، اما شاخص MFI سقف‌های پایین‌تری ثبت می‌کند و فرصت‌های فروش احتمالی را نشان می‌دهد.
  • تجزیه و تحلیل حجم: برای تأیید سیگنال‌های معاملاتی، داده‌های شاخص MFI را با تجزیه و تحلیل حجم (Volume) ترکیب کنید. حجم قوی در شاخص جریان پول، از نشانه‌های صعود یا نزول است و ورود یا خروج آن می‌تواند سیگنال‌های معاملاتی را تایید کند.
  • شناسایی نقاط ورود و خروج: بر‌اساس داده‌های شاخص MFI و سایر اندیکاتورها، در مورد نقاط ورود و خروج برای معاملات خود تصمیم بگیرید. زمانی که شاخص MFI در محدوده فروش بیش‌ازحد قرار دارد، به بازکردن یک معامله خرید فکر کنید. زمانی که این شاخص به بالای سطح خرید بیش‌ازحد می‌رسد، به بازکردن یک موقعیت فروش فکر کنید که نشان‌دهنده آغاز روند نزولی است.
  • ریسک خود را مدیریت کنید: استراتژی مدیریت ریسک برای محافظت از سرمایه خود داشته باشید. قراردادن حدضرر یا استفاده از دکمه توقف معامله از نکات اساسی مدیریت ریسک هستند.
  • تمرین و اصلاح استراتژی: استراتژی معاملات روزانه مبتنی بر شاخص MFI را در یک محیط معاملاتی شبیه‌سازی‌شده یا روی کاغذ قبل از اجرای آن با پول واقعی آزمایش کنید. معاملات و استراتژی خود را نظارت و ارزیابی کنید و درصورت لزوم آن را اصلاح کنید.

با این 8 قدم می‌توانید از شاخص جریان پول (MFI) برای معاملات روزانه استفاده کنید و پس از درک و اصلاح اشتباهات استراتژی خود، وارد معاملات واقعی شوید.

 زمانی که شاخص MFI در محدوده فروش بیش‌ازحد قرار دارد، به بازکردن یک معامله خرید فکر کنید.
زمانی که شاخص MFI در محدوده فروش بیش‌ازحد قرار دارد، به بازکردن یک معامله خرید فکر کنید.

شاخص جریان پول (MFI) یک شاخص فنی محبوب است که در بازارهای مالی برای اندازه‌گیری قدرت و جهت جریان پول استفاده می‌شود، اما دارای شش محدودیت است که معامله‌گران باید به آن‌ها توجه کنند.

  • صدور سیگنال‌های اشتباه: شاخصMFI کامل نیست و می‌تواند مانند هر اندیکاتور دیگری، سیگنال‌های اشتباهی تولید کند. احساسات واقعی فعالان بازار همیشه در قیمت و حجم منعکس نمی‌شود و چون در شاخص جریان پول همیشه آمار حجم و قیمت بازار ارزیابی می‌شود، طبیعتا سیگنال‌های کذب نیز تولید می‌کند.
  • اندیکاتور تاخیری: شاخص MFI به داده‌های قیمت و حجمی واکنش نشان می‌دهد که قبلاً اتفاق افتاده است، از این رو یک اندیکاتور عقب‌ماندگی یا تاخیری به حساب می‌آید. این شاخص نمی‌تواند هشدارهای دقیقی برای تغییرات سریع بازار محسوب شود. به‌همین‌خاطر معامله‌گران نباید به تنهایی سیگنال‌های معاملاتی اندیکاتور MFI را ملاک معاملات خود قرار دهند.
  • حساسیت به بازه زمانی: یک بازه زمانی در محاسبات شاخص MFI معمولا 14 دوره است. حساسیت شاخص جریان پول تحت تأثیر طول دوره است و میزان کیفیت سیگنال‌های معاملاتی را تعیین می‌کند. زمان‌های طولانی‌تر سیگنال‌های دیرتری تولید می‌کنند که امکان معاملات سریع را ندارند. از طرفی دوره‌های کوتاه‌تر سیگنال‌های بیشتر اما اشتباه‌تری تولید می‌کنند که به ضرر معامله‌گران است.
  • ضعف در بازارهای بی‌روند: شاخص MFI در بازارهایی که دارای یک روند، چه صعودی یا نزولی هستند، بهتر عمل می‌کند. اما این شاخص در بازارهای بدون روند (Range)، سیگنال‌های متناقض یا غیرقابل اعتمادی را تولید می‌کند. معامله‌گران باید در چنین شرایطی از شاخص MFI با احتیاط استفاده کنند.
  • برای همه بازارهای مالی مناسب نیست: شاخص MFI اساساً برای استفاده در بازارهای سهام طراحی شده است. از این شاخص همچنین می‌توانید در سایر بازارهای مالی مانند ارز یا کالاها استفاده کنید، اما نتایج آن همیشه مطلوب نیست. این محدودیت به‌خاطر عدم همبستگی‌های حجم و قیمت در برخی بازارها است.
  • محدودیت ارزیابی: شاخص MFI داده‌های فشار خریدوفروش را ارزیابی می‌کند، اما سایر عناصری که بر پویایی بازار تأثیر می‌گذارند، مانند تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و احساسات معامله‌گران را در نظر نمی‌گیرد. البته هیچ اندیکاتوری به تنهایی نمی‌تواند پیش‌بینی‌های دقیق از بازار ارائه دهد تا تمام ریسک‌ها در معاملات را حذف کند. بنابراین معامله‌گران همیشه باید در استفاده از اندیکاتورها احتیاط کنند و سایر عوامل تاثیرگذار در معاملات را در نظر بگیرند.
شاخص MFI در بازارهایی که دارای یک روند، چه صعودی یا نزولی هستند، بهتر عمل می‌کند.
شاخص MFI در بازارهایی که دارای یک روند، چه صعودی یا نزولی هستند، بهتر عمل می‌کند.

ترکیب اندیکاتور MFI و شاخص RSI

MFI (شاخص جریان پول) و RSI (شاخص قدرت نسبی) با هم در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شوند. هر دو شاخص، اطلاعات ارزشمندی در مورد شرایط و احساسات بازار ارائه می‌دهند و استفاده از آن‌ها در یک ترکیب، اثربخشی استراتژی‌های معاملاتی را افزایش می‌دهد. در ادامه به مزایای ترکیب این دو شاخص اشاره می‌کنیم.

  • تایید سیگنال معاملاتی: هنگامی که شاخص‌های MFI و RSI سیگنالی را تایید می‌کنند، اعتماد به آن در معاملات افزایش می‌یابد. برای مثال اگر هر دو اندیکاتور، سیگنال حاکی از حضور قیمت در منطقه اشباع خرید را تایید کنند، درنظرگرفتن اصلاح یا برگشت قیمت احتمالی منطقی‌تر است.
  • شناسایی واگرایی‌ها: ترکیب اندیکاتورهای MFI و RSI در شناسایی واگرایی‌ها بسیار کارآمد است. واگرایی‌ها نشانه‌های هشداردهنده تغییر روند احتمالی محسوب می‌شوند و اگر MFI واگرایی را نشان دهد و RSI نیز آن را تأیید کند، احتمال تغییر در جهت قیمت تقویت می‌شود.
  • دیدگاه‌های مختلف: اندیکاتور MFI بر حجم و جریان پول تمرکز دارد، درحالی‌که شاخص RSI فقط بر تغییرات قیمت متمرکز است. معامله‌گران با در نظرگرفتن دیدگاه‌های متفاوت این دو شاخص، می‌توانند حرکات بازار را بهتر درک کنند. از یک طرف نقاط اشباع خریدوفروش و از طرف دیگر نوسانات قیمت باعث اصلاح بسیاری از سیگنال‌های اشتباه می‌شود.
  • افزایش مدیریت ریسک: ترکیب شاخص‌های MFI و RSI با ارائه اطلاعات تکمیلی به مدیریت ریسک کمک می‌کند. معامله‌گران با شناسایی سطوح اشباع خریدوفروش در این دو اندیکاتور، بهترین نقاط را برای کسب سود یا کاهش ضرر  تعیین می‌کنند و به این‌صورت ریسک خود را کاهش می‌دهند.

یادتان باشد که هیچ اندیکاتوری به‌تنهایی یا به‌صورت ترکیبی با دیگر شاخص‌ها، نمی‌تواند پیش‌بینی دقیق از یک معامله ارائه دهد. با این‌حال ترکیب اندیکاتورها تنها میزان ریسک را کاهش می‌دهد و به سیگنال‌ها اعتبار بیشتری می‌بخشد. معامله‌گران حرفه‌ای استراتژی‌های خود را با ترکیب چندین شاخص و تاکتیک، نسبت به سبک معاملاتی خود ایجاد می‌کنند تا میزان موفقیت‌شان افزایش پیدا کند.

رکیب اندیکاتورها تنها میزان ریسک را کاهش می‌دهد و به سیگنال‌ها اعتبار بیشتری می‌بخشد.
رکیب اندیکاتورها تنها میزان ریسک را کاهش می‌دهد و به سیگنال‌ها اعتبار بیشتری می‌بخشد.

شاخص جریان پول (MFI) اندیکاتوری است که برای اندازه‌گیری جهت جریان پول در بازار استفاده می‌شود. شاخص جریان پول (MFI) اطلاعات ارزشمندی در مورد فشار خریدوفروش پشت‌پرده قیمت ارائه می‌دهد. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با تجزیه و تحلیل MFI می‌توانند احساسات بازار را بهتر درک کنند و تغییرات احتمالی روند را تشخیص دهند. اندیکاتور MFI در ارزیابی قدرت و حرکت روند بسیار مفید است. نقاط اشباع خریدوفروش مهم‌ترین نقاط برای معاملات براساس شاخص MFI است که میزان موفقیت در معامله را افزایش می‌دهد. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با این شاخص سیگنال‌های معاملاتی را اعتبارسنجی می‌کنند. به این ترتیب شاخص MFI در تعیین زمان و نقاط ورود و خروج از بازار تاثیرگذار است. فعالان بازار با گنجاندن شاخص جریان پول در محاسبات خود و ترکیب آن با سایر اندیکاتورها و تکنیک‌های معامله‌گری، می‌توانند استراتژی‌های معاملاتی مؤثرتری برای خود بسازند.

بروکر اپوفایننس ارائه‌دهنده بهترین خدمات مالی برای معاملات فارکس، سهام‌های بین‌المللی، ارزهای دیجیتال و کالاها با کم‌ترین کمیسیون و اسپرد است. با ثبت‌نام در این مجموعه، از امکانات بی‌نظیر معامله‌گری و کپی ترید بهره‌مند می‌شوید.

منبع +++

تفاوت اندیکاتور RSI و شاخص MFI چیست؟

شاخص RSI فقط نوسانات قیمت را برای ارزیابی احساسات بازار در نظر می‌گیرد، اما شاخص MFI ارزیابی دقیق‌تری از احساسات بازار و معکوس‌های احتمالی قیمت ارائه می‌دهد. شاخص جریان پول، برخلاف نوسان‌گرهای معمولی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، داده‌های قیمت و حجم را به‌جای قیمت یکپارچه می‌کند و با جریان‌های ورود و خروج پول از سهم، نقاط ضعف و قدرت آن را نشان می‌دهد. تحلیل‌گران از شاخص MFI به‌عنوان RSI وزنی حجمی نیز یاد می‌کنند.

اهمیت شاخص جریان پول (MFI) در چیست؟

شاخص جریان پول مهم است، زیرا اطلاعات مهمی در زمینه فشار خریدوفروش ارائه می‌دهد. با این شاخص شرایط اشباع خریدوفروش قابل شناسایی است و سیگنال‌های معاملاتی تأیید می‌شود. همچنین می‌توان استراتژی‌های معاملاتی را توسط این شاخص بهبود داد و به نوعی تکمیل‌کننده اشکالات سایر اندیکاتورها است.

آیا اندیکاتور MFI یک نشان‌گر جریان حجمی است؟

بله، شاخص جریان پول (MFI) درواقع یک شاخص جریان حجم در نظر گرفته می‌شود. این شاخص هم داده‌های قیمت و هم حجم را برای محاسبه قدرت و شدت جریان پول ورودی و خروجی یک سهم خاص برای یک دوره معین در نظر می‌گیرد. شاخص MFI فشار خریدوفروش در بازار را با محاسبه نسبت جریان پول مثبت به جریان پول منفی اندازه‌گیری می‌کند. براساس حجم معاملات این شاخص نشان می‌دهد که آیا پول به یک سهم وارد می‌شود (جریان پول مثبت) یا از آن خارج می‌شود (جریان پول منفی). به‌همین‌خاطر اندیکاتور MFI به‌عنوان یک شاخص جریان حجم طبقه‌بندی می‌شود، زیرا حجم و تغییرات قیمت را در نظر می‌گیرد تا قدرت و جهت جریان پول در بازار را مشخص کند.

در دنیای پویای بازار معاملات، ریسک‌ پذیری به‌عنوان یکی از عوامل مهم برای موفقیت یا شکست تریدرها در فارکس، نقش بسیار حیاتی ایفا می‌کند. چنانچه تحمل ریسک شما زیاد باشد، می‌توانید به‌شکل هوشمندانه‌تری به انجام معامله بپردازید. ما قصد داریم در این مقاله به‌بررسی نقش میزان ریسک پذیری یا تحمل ریسک در افراد فعال در حوزه رمزارزها بپردازیم. با ما همراه باشید.

ریسک پذیری یا تحمل ریسک چیست؟

میزان تحمل بریسک، تحمل خطر یا گنجایش برای پذیرش خطر، یک معیار فردی است که نشان می‌دهد تا چه اندازه شما تمایل دارید در پوزیشن‌های معاملاتی خود، ریسک را به‌عنوان یک سطح مشخص از سود فرضی بپذیرید. اصولاً، هرچه سرمایه‌گذاری با ریسک بیشتری همراه باشد، پتانسیل سود و بازدهی بالاتر خواهد بود؛ اما هم‌زمان، خطر از دست‌دادن سرمایه نیز افزایش خواهد یافت. افراد این ارتباط را که درواقع همان ارتباط ریسک و بازده نامیده می‌شود، به‌عنوان قانون الاکلنگ در بازار بورس می‌شناسند.

در دسته‌های مختلف دارایی‌ها، سطوح متفاوتی از ریسک و بازده وجود دارد. به‌عنوان مثال، سهام شرکت‌ها معمولاً به‌عنوان دارایی‌های با ریسک بیشتر شناخته می‌شوند، زیرا از نوسان‌پذیری بیشتری در بازده خود بهره‌مند هستند. درمقابل، اوراق مشارکت معمولاً به‌عنوان سرمایه‌گذاری‌هایی با ریسک کم‌تر در نظر گرفته می‌شوند؛ زیرا بازده نسبتاً ثابتی دارند و به‌همین دلیل به آن‌ها «اوراق با درآمد ثابت» نیز می‌گویند.

علت اهمیت موضوع تحمل ریسک در حوزه سرمایه‌گذاری

یکی از گام‌های اساسی در فرآیند تخصیص دارایی‌ها، تعیین سطح تحمل ریسک یا گنجایش برای پذیرش خطر است که به‌عنوان ابتدایی‌ترین و احتمالاً مهم‌ترین مرحله در پروسه سرمایه‌گذاری تلقی می‌شود. این سطح تحمل، عامل تعیین‌کننده‌ای است برای اینکه متوجه شوید حداکثر تا چه میزان مبلغ‌ را برای سرمایه‌گذاری در‌ دارایی‌های مختلف نظیر سهام، اوراق مشارکت، ارز، طلا، مسکن و بانک در نظر می‌گیرید.

میزان ریسک پذیری یا تحمل ریسک شما به ویژگی‌های چندگانه‌ای بستگی دارد که مرتبط با موقعیت شما هستند. برخی از این متغیرها عبارت‌اند از:

  • افق زمانی سرمایه‌گذاری شما (بلندمدت، میان‌مدت یا کوتاه‌مدت)
  • موقعیت شخصی شما 
  • سبک سرمایه‌گذاری شما (تهاجمی، محافظه‌کار، با ریسک متوسط، ریسک‌گریز یا ریسک‌پذیر)
میزان ریسک پذیری یا تحمل ریسک شما به ویژگی‌های چندگانه‌ای بستگی دارد که مرتبط با موقعیت شما هستند.
میزان ریسک پذیری یا تحمل ریسک شما به ویژگی‌های چندگانه‌ای بستگی دارد که مرتبط با موقعیت شما هستند.

آگاهی افراد نسبت به میزان ریسک پذیری چه کمکی می‌کند؟

نکات مهم جهت تعیین اهداف سرمایه‌گذاری شما، به شما امکان می‌دهد مشخص کنید که برای دستیابی به اهدافتان، چه مقدار سرمایه و چه زمانی نیاز دارید. به‌طور کلی، زمان بیشتر پروسه سرمایه‌گذاری شما را ترغیب می‌کند که ریسک بیشتری را بپذیرید. همچنین، با کاهش مدت زمان برای دستیابی به اهداف، ممکن است تمایل شما به پذیرش ریسک نیز کاهش پیدا کند. در این راستا، یک چارچوب مناسب این است که برای اهداف مالی کوتاه‌مدت (کم‌تر از ۲ تا ۳ سال)، پذیرش ریسک کم‌تر ایده‌آل است، در حالی‌که برای اهدافی با مدت زمان ۱۰ سال یا بیشتر، پذیرش ریسک بیشتر موجب پاداش بالاتر خواهد شد. در مورد دوره‌های زمانی میان این دو، احتمالاً یک استراتژی با ریسک متوازن بهترین گزینه است.

در این راه، لازم است شرایط شخصی خود را نیز در نظر بگیرید:

  • آیا شرایط شغلی شما ثابت است یا دائماً در حال تغییر؟
  • آیا به تازگی شروع به کار کرده‌اید یا حقوق بازنشستگی نزدیک است؟
  • در صورت نیاز ناگهانی به پول، چه اتفاقی می‌افتد؟

لازم است به یاد داشته‌باشید که هیچ دو سرمایه‌گذاری مسیر یکسانی را طی نخواهند کرد و تنها شما می‌توانید تصمیم‌گیری کنید که چگونه بالانسی بین ریسک و پاداش را برای خود ایجاد کنید. بنابراین، قبل از قبول هر پیشنهاد خریدوفروش از مشاورهای مالی، اطمینان حاصل کنید که وی شرایط شما را به‌دقت در نظر گرفته است.

بیشتر بخوانید: نسبت ریسک به پاداش در فارکس

سطوح مختلف ریسک پذیری یا تحمل ریسک

سطوح ریسک پذیری به‌طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  1. ریسک پذیری بالا: افرادی که با درجه بالایی از تحمل ریسک و تغییرات روبرو هستند؛ به‌دنبال فرصت‌ها و موقعیت‌های نوآورانه می‌گردند و تمایل دارند به‌عنوان پیشروانی در صنعت و بازار عمل کنند.
  2. ریسک پذیری متوسط: افرادی که در تصمیم‌گیری‌ها و رویکردهای خود، توازنی بین تحمل ریسک‌ها و احتیاط حاصل می‌کنند. آن‌ها تصمیم‌های خود را با توجه به مزایا و معایب موجود می‌پذیرند.
  3. ریسک پذیری پایین: افرادی که به‌دنبال حفظ ثبات و کاهش عدم قطعیت‌ها هستند و تمایلی به تحمل ریسک‌های بزرگ ندارند. این دسته‌بندی‌ها ممکن است در افراد و سازمان‌ها به تفاوت‌هایی وابسته باشد و در طول زمان تغییر پیدا کند. همچنین، تصمیم‌گیری در خصوص میزان تحمل خطر به عواملی مانند وضعیت مالی، فرهنگ سازمانی، نقش وظیفه‌ای و اهداف بستگی دارد.

فرایند مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در پروژه‌ها به‌عنوان یک فرآیند حیاتی مطرح می‌شود که شامل ارزیابی ریسک و استراتژی‌های کاهش خطرات احتمالی است. در ارزیابی ریسک، ابتدا خطرات شناسایی و تأثیرات آن‌ها ارزیابی می‌شوند؛ که این فرایند به تدوین یک لیست خطرات خلاقانه و منظم نیاز دارد.

  • شناسایی خطر: یک رویکرد سازمان‌محور به شناسایی خطرات شامل استفاده از چک لیست خطرات ممکن و ارزیابی احتمال وقوع آن‌ها در پروژه می‌شود. برخی سازمان‌ها بر اساس تجربیات پروژه‌های گذشته، چک لیست‌های خطرات تدوین می‌کنند، که به مدیر پروژه و تیم کمک می‌کند تا خطرات خاصی را شناسایی و در چک لیست تفکر تیم گسترش دهند. همچنین، تجربیات گذشته به‌عنوان منابع ارزشمندی برای شناسایی خطرات پیشرو در برنامه‌ریزی خدمت می‌کند.
  • ارزیابی ریسک: پس از شناسایی ریسک‌های احتمالی و توجه به ریسک پذیری یا تحمل ریسک خود، لازم است هر نمونه از ریسک را بر اساس احتمال وقوع و میزان ضرر احتمالی ارزیابی کنیم؛ چراکه همه خطرات برابر نیستند و احتمال وقوع برخی از رویدادهای خطرناک بیشتر از دیگری است و هزینه ریسک می‌تواند متفاوت معرفی شود.

استفاده از معیارهای تعیین ریسک‌هایی با تأثیر زیاد، می‌تواند تمرکز را روی تعداد محدودی از خطرات مهم که نیاز به کاهش دارند، محدود کند. به‌عنوان مثال، اگر فرض کنیم که ریسک‌هایی با تأثیر بالا همانند خطراتی هستند که ممکن است هزینه پروژه را تا ۵ درصد از کل بودجه افزایش دهند، می‌توان انتخاب کرد که تنها روی چند خطر احتمالی که به این اندازه موثر هستند، تمرکز کنیم. ارزیابی ریسک با درک این موضوع مواجه می‌شود که کدام خطرات بیشترین احتمال وقوع را دارند و ممکن است بیشترین تأثیر منفی را بر فعالیت‌ها داشته‌باشند.

 پس از شناسایی ریسک‌های احتمالی و توجه به ریسک پذیری یا تحمل ریسک خود، لازم است هر نمونه از ریسک را بر اساس احتمال وقوع و میزان ضرر احتمالی ارزیابی کنیم.
پس از شناسایی ریسک‌های احتمالی و توجه به ریسک پذیری یا تحمل ریسک خود، لازم است هر نمونه از ریسک را بر اساس احتمال وقوع و میزان ضرر احتمالی ارزیابی کنیم.

بیشتر بخوانید: تکنیک های مدیریت ریسک فارکس

روش‌های مدیریت ریسک

روش‌های مدیریت ریسک در هنگام برنامه‌ریزی با توجه به این نکته که خطرات هنوز نامعلوم هستند یا رخ نداده‌اند، اهمیت زیادی دارند. ۳ راه اصلی برای مدیریت ریسک وجود دارد:

  1. اجتناب: بهترین راه برای مدیریت ریسک، اجتناب از آن است. اگر می‌توانید از وقوع یک خطر جلوگیری کنید، به برنامه شما آسیب نمی‌رساند. دور شدن از صخره، نمونه‌ای ساده از اجتناب است.
  2. کاهش: اگر جلوگیری از وقوع خطر ممکن نباشد، می‌توانید سعی کنید تا تأثیرات آن را کاهش دهید. این به آن معناست که اقداماتی انجام دهید تا کمترین آسیب ممکن به برنامه شما برسد.
  3. پذیرفتن: هنگامی که امکان اجتناب یا کاهش تأثیر ریسک وجود ندارد، تنها گزینه‌ای که باقی می‌ماند پذیرفتن آن است. اما پذیرفتن ریسک نیازمند بررسی گزینه‌های جایگزین و دانستن پیش‌زمینه کامل خطرات مرتبط است.

چنانچه شما در بازارهای مالی مانند فارکس فعالیت می‌کنید، باید این نکته را درنظر بگیرید که ریسک همواره همراه شما خواهد بود. همچنین، این مسئله را بدانید که برای اینکه در این فضا موفق شوید، انتخاب یک بروکر خوب اصلی اساسی است. یکی از انواع بروکرهایی که خدماتی ویژه به افراد ارائه می‌کنند، بروکر اپوفایننس است. این بروکر به‌عنوان بهترین بروکر برای ایرانیان، فضایی شفاف و امن برای شما ایجاد می‌کند تا بتوانید به بهترین شکل ممکن معامله کنید.

مزایای ریسک پذیری یا تحمل ریسک زیاد چیست؟

همان‌طور که اشاره شد، جدا از اینکه تحمل ریسک چالش‌های زیادی را دربر دارد، تأثیر قابل توجهی نیز بر زندگی ما خواهد داشت. در این بخش، به بررسی فواید تحمل ریسک به‌میزان زیاد می‌پردازیم.

داشتن حس موفقیت

احساس موفقیت با قراردادن خود در معرض موقعیت‌هایی که با ریسک زیاد آغاز می‌شود. ممکن است آغاز کار ترسناک به‌نظر بیاید، اما تجربه ریسک پذیری یا تحمل ریسک، حتی اگر به‌دقت طبق برنامه پیش نرود، می‌تواند تجربه‌ای هیجان‌انگیز و نوآورانه را به ارمغان بیاورد. شجاعت و شهامتی که در انجام فعالیت‌هایی با ریسک زیاد نمایان می‌شود، سبب ایجاد اعتمادبه‌نفس خواهد شد.

از بین بردن عقاید قدیمی

یکی از مزایای ویژگی ریسک پذیری این است که شما با شجاعتی قابل تحسین، قانون‌های قدیمی و گاهاً نادرست خود را پاک می‌کنید و به دیدگاه‌های جدیدتر راجع به مسائل مختلف پی می‌برید. در برخی از مواقع، ما میان باورها و پیش‌فرض‌هایی درباره خود و نحوه عملکرد جهان گیر می‌کنیم که به تحقق اهدافمان کمکی نمی‌کند. تحمل ریسک می‌تواند به شما کمک کند تا شواهدی را ارائه دهید که داستان‌های قدیمی را رد کنید. حتی اگر تغییراتی در زندگی خود ایجاد نکنید، ترک کردن این افکار منفی می‌تواند به‌طریقی شگفت‌آور محسوب شود.

افزایش عزت نفس

یکی دیگر از مزایای ریسک‌پذیری زیاد، افزایش عزت نفس است. هرچه با چالش‌ها و اقدامات جدید بیشتر دست و پنجه نرم کنید، گنجایش خود برای مدیریت شرایط بحرانی را بهبود خواهید داد. این تجربه‌ها شما را به فردی با اعتماد به نفس و انعطاف‌پذیرتر تبدیل می‌کند. افزایش عزت نفس همچنین می‌تواند تاثیر مثبتی بر مهارت‌های تصمیم‌گیری شما داشته‌باشد.

افزایش خلاقیت

یکی از دیگر اثرات ویژگی تحمل ریسک، فراهم کردن فرصت‌ها و موقعیت‌های جدید برای شماست. خروج از حاشیه امنتان می‌تواند در ایجاد فرصت‌های متعدد، چه از نظر حرفه‌ای و چه از نظر شخصی، تأثیرگذار محسوب شود. همچنین ممکن است متوجه شوید که توانسته‌اید کسب‌وکار خود را بهبود ببخشید و در حوزه خود به یک قدرت برجسته تبدیل شوید. تمام این امکانات با انجام ریسک‌های هوشمندانه قابل دستیابی هستند.

افزایش انعطاف‌پذیری

توانایی تحمل ریسک همچنین می‌تواند شما را در یادگیری روش مقابله با پیامدها و شکست‌ها و افزایش انعطاف‌پذیری در مواجهه با چالش‌ها تقویت کند. شما درخواهید یافت که بدون پیش‌فرض‌های محدودکننده، می‌توانید پیشرفت و با کشف مسیرهای مختلف برای موفقیت، مهارت‌های بیشتری کسب کنید.

بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک در فارکس

چگونه میزان ریسک پذیری یا تحمل ریسک خود را افزایش دهیم؟

بسیاری از افراد معتقدند که اعتماد به نفس اصلی‌ترین عامل در افزایش میزان ریسک پذیری است، اما این فرضیه همواره صادق نیست. به‌دلیل وجود این فرضیه، ممکن است از پذیرش ریسک‌ها خودداری کنید؛ زیرا احساس می‌کنید که قابلیت مقابله با شکست را ندارید. درواقع، این امر بیشتر مرتبط با اعتماد به توانایی مدیریت شکست پس از ریسک‌پذیری است. شما می‌دانید که حتی اگر همه چیز به‌درستی پیش نرود، شما هنوز منابعی برای مقابله با شکست دارید.

هر فرد قادر است با تمرین و کوشش، روحیه جنگجوی خود را تقویت کند؛ این مهارت می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی مثبت معرفی شود و در بسیاری از مواقع، به‌عنوان پله‌ای برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ‌تر مطرح شود. در ادامه به بررسی ۵ تکنیک برای افزایش مهارت ریسک‌پذیری می‌پردازیم.

به‌عنوان یک تریدر، باید نسبت‌به نتیجه معامله خود بی‌تفاوت باشید. اگر همه موارد را به‌درستی انجام داده باشید، نباید به میزان سود یا زیان معامله بپردازید.
به‌عنوان یک تریدر، باید نسبت‌به نتیجه معامله خود بی‌تفاوت باشید. اگر همه موارد را به‌درستی انجام داده باشید، نباید به میزان سود یا زیان معامله بپردازید.

ترید یعنی کار با ناشناخته‌ها

اهمیت درک معنای «سروکار داشتن با ناشناخته‌ها» معجزه می‌کند. هرچند ممکن است سیستمی داشته‌باشید که بر اساس نتایج قبلی آن را به‌کار بگیرید، اما هر استراتژی یا معامله‌ای، در هر لحظه ممکن است با شکست مواجه شود. پس از اینکه بر اساس معیارهای خود وارد معامله شدید، دیگر در کنترل شما نیست که قیمت به حد سود یا حد ضرر شما برسد.

اکثر تریدرها به‌هنگام انجام معامله، اعتقاد دارند که اگر نقطه ورود جذاب به‌نظر برسد، نتیجه باید سودآور شود. این تفکر بسیار خطرناک و اشتباه است؛ زیرا هیچ‌گاه نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که آیا معامله شما موفق یا ناموفق خواهد بود. به‌عنوان یک تریدر، باید نسبت‌به نتیجه معامله خود بی‌تفاوت باشید. اگر همه موارد را به‌درستی انجام داده باشید، نباید به میزان سود یا زیان معامله بپردازید.

اگر win rate بالایی دارید، ریسک پذیری یا تحمل ریسک بیشتری داشته باشید!

زمانی که افراد امکانات بیشتری برای به‌دست آوردن سود در یک معامله دارند، تمایل دارند ریسک بیشتری را بپذیرند. آیا منطقی به‌نظر می‌آید زمانی که نرخ پیروزی شما 75٪ است، بیشتر از زمانی که نرخ پیروزی استراتژی معاملاتی شما 50٪ است، ریسک کنید؟ نرخ پیروزی کم‌تر به‌این معناست که احتمال معاملات ناموفق بیشتر خواهد بود. با این حال، نسبت ریسک به ریوارد «پاداش» نیز باید منطقی انتخاب شود و اگر روند افزایشی سودهای یک معامله محدود شود، معامله توجیه ندارد و نباید به افزایش حجم بپردازد.

اگر هنگام انجام معاملات هیجانی می‌شوید، سود خود را جشن می‌گیرید یا بر اثر ضررهای خود ناراحت می‌شوید، نشانه‌ای از غیرحرفه‌ای بودن شماست.
اگر هنگام انجام معاملات هیجانی می‌شوید، سود خود را جشن می‌گیرید یا بر اثر ضررهای خود ناراحت می‌شوید، نشانه‌ای از غیرحرفه‌ای بودن شماست.

بیشتر بخوانید: روانشناسی ریسک

در ریسک پذیری یا تحمل ریسک، احساسات خود را کنترل کنید

اگر هدف شما از تریدکردن کسب درآمد است، باید با جدیت و تعهد به این کار بپردازید. یک پوزیشن خوب اغلب چالش برانگیز است. این مسئله ممکن است برخی را به اندازه کافی جذب نکند، اما درواقعیت، ترید‌کردن به‌معنای مواجهه با احتمالات است. اگر هنگام انجام معاملات هیجانی می‌شوید، سود خود را جشن می‌گیرید یا بر اثر ضررهای خود ناراحت می‌شوید، نشانه‌ای از غیرحرفه‌ای بودن شماست. درواقع، این ممکن است نشانگر یک رویکرد قماری محسوب شود.

در اصل، تریدکردن یک فعالیت است که بر اساس مواجهه با احتمالات بنا شده است و ترکیب صحیح نسبت ریسک به پاداش و نرخ موفقیت، کلید برتری و سودآوری شما را تعیین می‌کند. وظیفه شما فقط این است که اطمینان حاصل کنید که معاملات خود را به‌دقت طبق برنامه خود انجام داده‌اید و از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرید.

هوشمندانه‌ هدف‌گذاری کنید

تعیین هدف به شما انگیزه و انرژی لازم را می‌دهد. اولین گام در ریسک پذیری یا تحمل ریسک، تعیین یک هدف کاملاً واضح است. سپس، این هدف را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و در طول مسیر با مشکلات آن مواجه شوید. این فرآیند باعث می‌شود که در هر لحظه به هدف خود فکر کنید و توانایی غلبه بر ترس‌های خود را به‌دست آورید. اگر از ابتدا بدانید که مسیری واضح برای رسیدن به هدفتان وجود دارد، شما با شکست‌ها بهتر می‌توانید کنار بیایید. مهارت ریسک‌پذیری به شما کمک می‌کند که از مراحل مختلف با اطمینان عبور کنید. در نتیجه، شکست‌ها به چشمه‌های موفقیت تبدیل می‌شوند و از اینکه خطرات را پذیرفته‌اید، لذت می‌برید.

اولین گام در ریسک پذیری یا تحمل ریسک، تعیین یک هدف کاملاً واضح است.
اولین گام در ریسک پذیری یا تحمل ریسک، تعیین یک هدف کاملاً واضح است.

کنار گذاشتن ترس در ریسک پذیری یا تحمل ریسک

یکی از دلایل اصلی کاهش تمایل به پذیرش ریسک، حضور ترس در ذهن است. برای دستیابی به موفقیت، لازم است ترس را پشت سر بگذارید، زیرا این احساس می‌تواند یک مانع قدرتمند برای پیشرفت شما معرفی شود. غلبه‌بر ترس از طریق مواجهه مستقیم با آن امکان‌پذیر است، زیرا اساساً ترس یک خلق و خوی ذهنی است.

برای تکیه بر مهارت ریسک‌پذیری، لازم است از ترس جلوگیری کنید تا میزان استرس کاهش پیدا کند و نهایتاً بتوانید به فعالیت‌های خود مشغول شوید. در حالتی که با ترس‌ها و تعویق‌ها زندگی کنید، دست‌یابی به اهدافتان تضمین نشده است و احتمالاً در آینده، پشیمانی از نادیده‌گرفتن فرصت‌ها و افکار از دست رفته وجود خواهد داشت.

افزایش انگیزه در ریسک پذیری یا تحمل ریسک

با داشتن انگیزه و شوق، می‌توانید ذهن خود را به‌طور کامل به ریسک پذیری عادت بدهید؛ به‌گونه‌ای که دیگر امکان ندارد به موانع و ترس‌هایتان توجه کنید. اگر اقدام به انجام یک کار در حالت معمولی کنید، ممکن است به نظرتان ترسناک بیاید و فکر کنید که قادر به انجام آن نیستید؛ اما گاهی اوقات، انجام دادن آن کار در زمانی که مملو از شور و اشتیاق و انگیزه هستید، می‌تواند راه‌حلی موثرتر معرفی شود. از‌همین‌رو، برای انجام کارهایی که تحمل ریسک در آن‌ها حائز اهمیت است، انگیزه خود را بالا ببرید.

شما برای انجام معاملات فارکس و ارزهای دیجیتال، نیاز به یک بروکر قابل اعتماد دارید. بروکر اپوفایننس در این حوزه، خدمات ویژه‌ای ارائه می‌کند که می‌توانید در آن ثبت‌نام کنید و برترین خدمات را دریافت نمایید.

در این مقاله، به اهمیت ریسک پذیری یا تحمل ریسک در حوزه سرمایه‌گذاری پرداختیم. باتوجه به نکات مطرح شده، مشخص شد که تحمل ریسک در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری نقش بسیار حیاتی دارد.

از آنجایی که بازارهای مالی تغییرات پیوسته دارند، انجام تحلیل دقیق و مدیریت موثر ریسک از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاله بر ضرورت توازن میان ریسک و بازده، اهمیت تعیین اهداف سرمایه‌گذاری و استراتژی‌های متناسب با ریسک پذیری و همچنین اثربخشی ابزارها و مدل‌های مدیریت ریسک تأکید داشته است. این نکات از اهمیت زیادی برای افراد و شرکت‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری در زمینه سرمایه‌گذاری برخوردار است و به آن‌ها کمک می‌کند تا با یک رویکرد هوشمندانه به‌دنبال بهینه‌سازی استراتژی‌های خود باشند.

چرا ریسک پذیری در سرمایه‌گذاری به یک عنصر اساسی تبدیل شده است و چه تأثیری بر تصمیمات تریدرها دارد؟

تحمل ریسک به‌دلیل تغییرات پیوسته در بازارهای مالی، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر تصمیمات تریدرها دار‌د و نقش اساسی در موفقیت یا شکست افراد ایفا می‌کند. تریدرها با تعیین سطح مناسب ریسک پذیری، قادر هستند به بهترین شکل ممکن با تغییرات بازار روبرو شوند و بازده مطلوب را حاصل کنند.

چطور استفاده از ابزارها و مدل‌های مدیریت ریسک می‌تواند در بهبود ریسک پذیری تریدرها کمک کند؟

ابزارها و مدل‌های مدیریت ریسک، از جمله تحلیل سناریوها، مدل‌های ارزیابی تأثیر و استفاده از تنوع در پرتفوی سرمایه، می‌توانند به افراد کمک کنند تا در مواجهه با ریسک‌های بازاری، نظیر نوسانات قیمت‌ها، بهترین تصمیمات را اتخاذ کرده و سودآوری خود را حفظ کنند.

چه اقداماتی می‌تواند در جهت افزایش آگاهی تریدرها از ریسک پذیری انجام شود؟

اقداماتی نظیر بهره‌گیری از آموزش‌ها و کارگاه‌های آموزشی متنوع می‌توانند در افزایش آگاهی و بهبود تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر ریسک نقشی اساسی ایفا کنند.

در دنیای معاملات فارکس، همه چیز حول محور زمان می‌چرخد! هر روز، معامله‌گران از سراسر جهان به تجزیه‌وتحلیل ساعت‌های بازار می‌پردازند و به‌دنبال بهترین زمان برای ورود یا خروج از معاملات خود هستند. چرا؟ چون زمان می‌تواند تعیین‌کننده موفقیت یا شکست در معاملات باشد. به‌عنوان یک معامله‌گر، شما باید بدانید کدام سشن‌های معاملاتی برای استراتژی شما مناسب‌تر هستند و بهترین نتیجه را در چه زمانی می‌توانید به‌دست آورید. در این مقاله، ما به بررسی سشن های معاملاتی در فارکس خواهیم پرداخت و به شما خواهیم گفت چرا انتخاب زمان مناسب، می‌تواند تاثیر بسزایی بر موفقیت شما در دنیای پرهیاهوی معاملات فارکس داشته باشد. همچنین، ما ویژگی‌ها و عوامل موثر بر هر سشن معاملاتی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و در نهایت شما می‌توانید بازدهی خود را در معاملات فارکس به حداکثر برسانید.

سشن های معاملاتی در فارکس چیست و چرا اهمیت دارد؟

سشن معاملاتی در بازار فارکس به دوره‌های زمانی اشاره دارد که بازار برای معاملات باز است. این دوره‌ها به‌دلیل تفاوت‌های زمانی در مناطق جغرافیایی مختلف و تاثیر بانک‌های مرکزی و شرایط اقتصادی مناطق مختلف ایجاد می‌شوند.

اهمیت سشن های معاملاتی در فارکس بسیار اساسی است، چرا که هر سشن شرایط بازار متفاوتی دارد. این تفاوت‌ها شامل حجم معاملات و نوسانات قیمتی می‌شوند. برای معامله‌گران، شناختن سشن‌های معاملاتی و تطبیق استراتژی‌های معاملاتی با هر سشن، امری ضروری است.

به‌عنوان مثال، سشن آسیایی کمترین نوسان را دارد و معامله‌گران معمولا در این سشن به استراتژی‌های کم‌ریسک تمایل دارند. در مقابل، سشن آمریکای شمالی به نوسانات بالا و حجم بزرگ معاملاتی مشهور است که برای معاملات با ریسک بالا مناسب است.

با توجه به تاثیر بانک‌های مرکزی و اخبار اقتصادی در هر سشن، تصمیم‌گیری درست در زمان معامله و استفاده از تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال مناسب در هر سشن، می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا بهترین تصمیمات را بگیرند و به سود بیشتری دست یابند.

مروری بر سشن های معاملاتی در فارکس: آسیایی، اروپایی و آمریکای شمالی

فارکس به‌عنوان یک بازار جهانی در طول شبانه‌روز فعالیت دارد. این بازار تا حدود 6 تریلیون دلار ارزش دارد و تمامی عملیات معاملاتی روزانه را شامل می‌شود. به‌منظور تسهیل فعالیت در این بازار عظیم، فارکس به چندین سشن معاملاتی تقسیم می‌شود. در ادامه، نگاهی به سشن های معاملاتی فارکس می‌اندازیم و ویژگی‌های هر سشن را برای شما توضیح خواهیم داد.

بازار فارکس تا حدود 6 تریلیون دلار ارزش دارد و تمامی عملیات معاملاتی روزانه را شامل می‌شود.
بازار فارکس تا حدود 6 تریلیون دلار ارزش دارد و تمامی عملیات معاملاتی روزانه را شامل می‌شود.

سشن آسیایی (توکیو) از سشن های معاملاتی در فارکس

سشن آسیایی یکی از 3 سشن اصلی در بازار فارکس است که معاملات در آن به صورت محلی در منطقه آسیا انجام می‌شود. این سشن معمولا از ساعت 3:30 صبح تا ساعت 12:30 ظهر به وقت تهران ادامه دارد. سشن آسیایی به‌عنوان زمینه‌ای برای شروع روز معاملاتی در بازار فارکس استفاده می‌شود و معامله‌گران به تجزیه‌وتحلیل وضعیت ارزها و بازار در این سشن می‌پردازند. تراکم معاملاتی کمتر در این سشن به معامله‌گران فرصت می‌دهد تا پوزیشن‌های معاملاتی خود را با دقت بیشتری بسنجند.

سشن اروپایی (لندن)

سشن اروپایی تاثیر زیادی بر پویایی بازار دارد. این سشن به‌عنوان جلسه لندن نیز شناخته می‌شود، چراکه مرکز مالی اصلی اروپا در لندن قرار دارد. سشن اروپایی به‌عنوان یکی از پرتراکم‌ترین و پویاترین سشن‌های بازار فارکس شناخته می‌شود. معامله‌گران در این سشن به تحلیل وضعیت بازار و انجام معاملات خود می‌پردازند و از تراکم معاملاتی بالای این سشن بهره می‌برند. این سشن به وقت تهران از ساعت 10:30 شروع می‌شود و تا ساعت 19:30 ادامه دارد.

سشن آمریکای شمالی (نیویورک)

این سشن به‌عنوان جلسه نیویورک نیز شناخته می‌شود. سشن آمریکای شمالی به‌عنوان آخرین سشن در روز معاملاتی و سشنی که باعث پایان روز معاملاتی در جهان می‌شود، دارای اهمیت ویژه‌ای است. معامله‌گران در این سشن به تحلیل وضعیت بازار و انجام معاملات خود می‌پردازند و تصمیم‌گیری‌های مهمی را در این سشن انجام می‌دهند. این سشن از ساعت 16:30 تا 1:30 به وقت تهران ادامه دارد.

درک ویژگی‌های هر یک از سشن های معاملاتی در فارکس، به معامله‌گران امکان می‌دهد تا به بهترین شکل ممکن از فرصت‌های بازار بهره‌برداری کنند و استراتژی‌های خود را بر اساس شرایط هر سشن تنظیم کنند.

عوامل موثر بر سشن‌های معاملاتی

سشن ‌های معاملاتی در فارکس تحت‌تاثیر عوامل متعددی قرار دارند که می‌توانند تراکم و نوسانات قیمتی را تحت‌تاثیر قرار دهند. در ادامه، برخی از عوامل موثر بر سشن‌های معاملاتی را مطرح خواهیم کرد.

داده‌های اقتصادی می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی بر پویایی بازار تاثیر بگذارند.
داده‌های اقتصادی می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی بر پویایی بازار تاثیر بگذارند.

مناطق زمانی و همپوشانی بازار

همپوشانی بازار زمانی رخ می‌دهد که دو بازار عمده به‌طور همزمان باز باشند. این دوره‌ها می‌توانند شاهد افزایش فعالیت معاملاتی، نقدینگی و نوسانات ناشی از تلاقی تعداد بیشتری از شرکت‌کنندگان در بازار باشند.

رویدادهای اقتصادی و انتشار داده‌ها

داده‌های اقتصادی، مانند ارقام اشتغال، داده‌های تولید ناخالص داخلی یا تصمیمات بانک مرکزی می‌توانند به‌طور قابل‌توجهی بر پویایی بازار تاثیر بگذارند. این انتشار داده‌ها اغلب در زمان‌های از پیش تعیین‌شده اتفاق می‌افتد و می‌تواند منجربه افزایش فعالیت بازار شود.

رویدادهای سیاسی و تغییرات سیاست

رویدادهای سیاسی، مانند انتخابات و تغییر سیاست‌ها می‌توانند عدم اطمینان ایجاد کنند که منجربه افزایش نوسانات در طول سشن‌های معاملاتی می‌شود. معامله‌گران باید این رویدادها را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند تحرکات احتمالی بازار را پیش‌بینی کنند.

ویژگی‌های سشن های معاملاتی در فارکس و تاثیر آن‌ها بر جفت‌ارزها

هر سشن معاملاتی در بازار فارکس دارای ویژگی‌ها و خصوصیات منحصربه‌فردی است که تاثیر زیادی بر حرکت قیمت جفت‌ارزها دارد. در ادامه، ویژگی‌های اصلی هر سشن و تاثیر آن بر حرکت ارزها را بررسی خواهیم کرد.

خبرهای مرتبط با بانک‌های مرکزی منطقه آسیا می‌توانند تاثیر مستقیمی بر قیمت ارزها داشته باشند.
خبرهای مرتبط با بانک‌های مرکزی منطقه آسیا می‌توانند تاثیر مستقیمی بر قیمت ارزها داشته باشند.

سشن آسیایی (توکیو)، از سشن های معاملاتی در فارکس

  • کم‌تراکم و کم‌نوسان: یکی از ویژگی‌های بارز سشن آسیایی، تراکم معاملاتی کم و حرکت‌های قیمت کمتر است. این شرایط به معامله‌گران فرصت می‌دهد تا با آرامش به بازار نگاه کنند و به تحلیل دقیق‌تر بپردازند.
  • ارزهای منطقه آسیا: در این سشن، ارزهای منطقه آسیا معامله می‌شوند. بنابراین، ارزهایی مانند دلار استرالیا (AUD) و دلار نیوزیلند (NZD) در این سشن تاثیر بیشتری دارند.
  • تاثیر بانک مرکزی: خبرهای مرتبط با بانک‌های مرکزی منطقه آسیا می‌توانند تاثیر مستقیمی بر قیمت ارزها داشته باشند. تصمیماتی مانند نرخ بهره بانک‌ها و تغییرات سیاست‌های پولی در این سشن اهمیت دارند.

سشن اروپایی (لندن)

  • پرحجم و پرنوسان: سشن اروپایی به‌عنوان یکی از پرحجم‌ترین و پرنوسان‌ترین سشن های معاملاتی فارکس شناخته می‌شود. حرکت‌های قیمت در این سشن بیشتر است و تراکم معاملاتی بالاتری دارد.
  • یورو و پوند انگلیس: ارزهای منطقه اروپا، یعنی یورو (EUR) و پوند انگلیس (GBP)، به‌عنوان ارزهای اصلی در این سشن حضور دارند. تصمیمات بانک مرکزی اروپا (ECB) و بانک انگلیس (BOE) می‌توانند تاثیر زیادی بر حرکت این ارزها داشته باشند.
  • تاثیر اخبار اقتصادی: اعلانات مرتبط با اقتصاد اروپا و اعضای اتحادیه اقتصادی اروپا (EU) می‌توانند تاثیر بسزایی بر بازار فارکس داشته باشند.

سشن آمریکای شمالی (نیویورک)، از سشن های معاملاتی در فارکس

  • تراکم و نوسان بالا: سشن آمریکای شمالی با تراکم معاملاتی و نوسان بیشتری شناخته می‌شود. در این سشن، دلار آمریکا (USD) به‌عنوان ارز اصلی معامله می‌شود.
  • همپوشانی با سشن اروپایی: این سشن با سشن اروپایی همپوشانی زمانی دارد که به تولید فرصت‌های معاملاتی بیشتر منجر می‌شود.
  • تاثیر اخبار اقتصادی آمریکا: اعلانات مرتبط با اقتصاد آمریکا و تصمیمات فدرال رزرو (FED) می‌توانند تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای بر حرکت دلار آمریکا داشته باشند.

با درک ویژگی‌های سشن های معاملاتی در فارکس، شما می‌توانید به بهترین شکل ممکن از فرصت‌های بازار بهره‌برداری کنید و استراتژی‌های خود را بر اساس شرایط هر سشن تنظیم کنید. با این کار احتمالا نتایج بهتر و سودهای بیشتری نصیبتان خواهد شد!

شناسایی فرصت‌های معاملاتی در طول همپوشانی سشن‌ها

همپوشانی جلسات معاملاتی یکی از زمان‌های مهم و جذاب در بازار فارکس است که به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا از فرصت‌های معاملاتی بهره‌برداری کنند. در این زمان، دو یا چند سشن معاملاتی بازار همزمان فعالیت می‌کنند و این می‌تواند به تولید فرصت‌های جالبی منجر شود. در ادامه، به برخی از نکات مهم برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی در هنگام همپوشانی سشن‌ها می‌پردازیم.

در زمان همپوشانی جلسات معاملاتی، دو یا چند سشن معاملاتی بازار همزمان فعالیت می‌کنند و این به تولید فرصت‌های جالبی منجر می‌شود.
در زمان همپوشانی جلسات معاملاتی، دو یا چند سشن معاملاتی بازار همزمان فعالیت می‌کنند و این به تولید فرصت‌های جالبی منجر می‌شود.
  • شناسایی همپوشانی زمانی: برای شناسایی همپوشانی جلسات، باید تفاوت زمانی بین جلسات مختلف را بدانید. هنگامی که سشن یک منطقه به پایان می‌رسد و سشن در منطقه دیگر آغاز می‌شود، همپوشانی رخ می‌دهد.
  • تحلیل تکنیکال: در هنگام همپوشانی سشن های معاملاتی در فارکس، معامله‌گران معمولا از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند تا الگوهای قیمتی و سطوح مهم را تشخیص دهند. این تحلیل‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا فرصت‌های معاملاتی را شناسایی کنید.
  • تاثیر اخبار اقتصادی: هنگامی که جلسات معاملاتی همپوشانی دارند، اعلانات اقتصادی مهم می‌توانند تاثیرات بزرگی بر بازار داشته باشند. باید به رشدهای ناگهانی یا کاهش‌های غیرمنتظره قیمت‌ها توجه داشته باشید.
  • استفاده از نمودارهای شمعی: نمودارهای شمعی به‌عنوان یک ابزار مهم در شناسایی فرصت‌های معاملاتی در همپوشانی سشن‌ها، بسیار مفید هستند. الگوهای شمعی می‌توانند نقاط ورود و خروج معاملات را نشان دهند.
  • مدیریت ریسک: همچنان که به‌دنبال فرصت‌های معاملاتی هستید، باید مدیریت ریسک را هم در نظر داشته باشید. بنابراین سطوح توقف را به‌دقت تعیین کنید تا در صورت عدم موفقیت معاملات، ضررها به حداقل برسند.
  • پیش‌بینی تاثیر سشن بعدی: هنگام شناسایی فرصت‌های معاملاتی در همپوشانی سشن‌ها، باید به سشن بعدی نیز توجه کنید. اطلاعاتی که در سشن بعدی منتشر می‌شوند می‌توانند بر تصمیمات معاملاتی شما در همپوشانی سشن‌ها تاثیر بگذارند.

به‌عنوان یک معامله‌گر فارکس، توانمندی در شناسایی و بهره‌برداری از فرصت‌های معاملاتی در همپوشانی سشن های معاملاتی در فارکس می‌تواند به شما کمک کند تا عملکرد معاملاتی خود را بهبود بخشید. به‌دقت به بازار توجه کنید، تحلیل کنید و با مدیریت ریسک مناسب، از فرصت‌هایی که در این زمان‌ها ارائه می‌شوند بهره‌برداری کنید.

بروکر اپوفایننس بهترین بروکر فارکس است که با ارائه خدمات و ویژگی‌های بی‌نظیر خود، تجربه معاملاتی شما را به یک سطح جدید ارتقا می‌دهد. این بروکر با تمرکز بر کیفیت، امنیت و تسهیل معاملات، برای معامله‌گران حرفه‌ای و مبتدی یک محیط امن و ایده‌آل فراهم می‌کند. اپوفایننس با ارائه حساب‌های معاملاتی مختلف، امکان ورود به بازار را برای همه‌ علاقه‌مندان فراهم کرده است.

استراتژی‌های سشن ‌های معاملاتی در فارکس

سشن ‌های معاملاتی در فارکس، ویژگی‌ها و شرایط مختلفی دارند که می‌توانند به استراتژی‌های معاملاتی متفاوتی منجر شوند. در ادامه، به برخی از استراتژی‌های معاملاتی مناسب برای سشن‌های معاملاتی در بازار فارکس می‌پردازیم.

سشن افتتاحیه اغلب با نوسانات بالا مشخص می‌شود، زیرا بازار به اخبار و رویدادهای شبانه واکنش نشان می‌دهد.
سشن افتتاحیه اغلب با نوسانات بالا مشخص می‌شود، زیرا بازار به اخبار و رویدادهای شبانه واکنش نشان می‌دهد.

سشن افتتاحیه

سشن افتتاحیه اغلب با نوسانات بالا مشخص می‌شود، زیرا بازار به اخبار و رویدادهای شبانه واکنش نشان می‌دهد. استراتژی‌های معامله در این سشن می‌تواند شامل استراتژی‌های معاملات گپ باشد، که هدف معامله‌گران کسب سود از شکاف‌های قیمتی است که بین قیمت بسته شدن روز قبل و قیمت افتتاحیه روز جاری رخ می‌دهد.

سشن اختتامیه

سشن پایانی مانند سشن افتتاحیه، می‌تواند نوسانات بالایی را تجربه کند. یک استراتژی محبوب برای این دوره، استراتژی ” closing price reversal” است که در آن معامله‌گران در هنگام نزدیک شدن به پایان سشن، به‌دنبال نشانه‌هایی مبنی بر برگشت قیمت می‌گردند.

جلسات همپوشانی

در طول همپوشانی سشن های معاملاتی در فارکس به‌دلیل افزایش نقدینگی و نوسانات، ممکن است فرصت‌های زیادی ایجاد شود. به‌عنوان مثال، معامله‌گران می‌توانند به‌دنبال سرمایه‌گذاری روی تغییرات عمده قیمت ناشی از انتشار همزمان داده‌های اقتصادی از دو بازار مختلف باشند.

تطبیق استراتژی‌های معاملاتی با سشن‌های مختلف بازار فارکس

یکی از اصول مهم در موفقیت در بازار فارکس، توانایی تطبیق استراتژی‌های معاملاتی در شرایط مختلف بازار است. هر سشن معاملاتی دارای خصوصیات منحصربه‌فردی است و به‌عنوان یک معامله‌گر حرفه‌ای، باید بتوانید استراتژی‌های خود را بر اساس این خصوصیات تنظیم کنید. نکاتی برای تنظیم استراتژی‌های معاملاتی در سشن‌های مختلف:

یکی از اصول مهم در موفقیت در بازار فارکس، توانایی تطبیق استراتژی‌های معاملاتی در شرایط مختلف بازار است.
یکی از اصول مهم در موفقیت در بازار فارکس، توانایی تطبیق استراتژی‌های معاملاتی در شرایط مختلف بازار است.
  • تحلیل زمان معامله: هر سشن معاملاتی دارای زمان‌های مخصوص معامله است. باید زمان مناسبی را برای ورود و خروج از معاملات انتخاب کنید. مثلا در سشن آسیایی با تراکم کمتر، ممکن است استراتژی‌های معاملاتی بلندمدت موثرتر باشند.
  • تحلیل تکنیکال و فاندامنتال: تحلیل تکنیکال (بر اساس نمودارها و شاخص‌های تکنیکال) و تحلیل فاندامنتال (بر اساس اخبار و رویدادهای اقتصادی) را فراموش نکنید. از این روش‌ها برای تحلیل هر سشن معاملاتی استفاده کنید.
  • شناسایی ویژگی‌های سشن های معاملاتی در فارکس: باید ویژگی‌های هر سشن مانند تراکم معاملاتی، نوسان و ارزهای اصلی در آن سشن را شناسایی کنید.
  • مدیریت ریسک: همچنان که استراتژی‌های معاملاتی خود را با سشن‌های مختلف تطبیق می‌دهید، مدیریت ریسک را هم مد نظر داشته باشید. تعیین سطوح توقف (Stop Loss) و تصمیمات مدیریتی مناسب، ثبات و ایمنی معاملات شما را بهبود خواهد داد.
  • آموزش مداوم: با تجربه و آموزش مداوم، مهارت‌های معاملاتی خود را بهبود بخشید. به تجربیات خود در هر سشن توجه داشته باشید و از اشتباهات گذشته خود بیاموزید.
  • تمرکز روی اهداف بلندمدت: استراتژی‌های معاملاتی خود را بر اساس اهداف بلندمدت تنظیم کنید. نباید به‌صورت روزانه در استراتژی‌های خود تغییرات جزئی ایجاد کنید و باید تا زمان رسیدن به اهداف بلندمدت، به استراتژی خود وفادار بمانید.

توانمندی در تطبیق استراتژی‌های معاملاتی با سشن‌های معاملاتی مختلف می‌تواند به شما کمک کند تا در بازار فارکس موفقیت بیشتری داشته باشید.

شناخت تراکم معاملاتی در سشن‌های مختلف

تراکم معاملاتی در سشن های معاملاتی در فارکس به میزان و تعداد معاملاتی که در هر سشن انجام می‌شود، اشاره دارد. شناخت تراکم معاملاتی در سشن‌های مختلف از اهمیت بسیاری برخوردار است و برای معامله‌گران فارکس مهم است. در ادامه، تراکم معاملاتی سشن‌های مختلف بازار فارکس را مطرح خواهیم کرد:

شناخت تراکم معاملاتی در هر سشن به معامله‌گران کمک می‌کند تا استراتژی‌های معاملاتی مناسبی را انتخاب کنند.
شناخت تراکم معاملاتی در هر سشن به معامله‌گران کمک می‌کند تا استراتژی‌های معاملاتی مناسبی را انتخاب کنند.
  • سشن آسیایی: سشن آسیایی کمترین تراکم معاملاتی را دارد. در این سشن، معاملات فراوانی انجام نمی‌شود و بازار آرام و کم‌نوسان است.
  • سشن اروپایی: سشن اروپایی با تراکم معاملاتی بالاتری مواجه است. بازار فارکس در این سشن فعالیت زیادی دارد و معاملات حجیمی انجام می‌شود.
  • سشن آمریکای شمالی: سشن آمریکای شمالی با بالاترین تراکم معاملاتی شناخته می‌شود. در این سشن، معاملات حجم بالایی دارند.

شناخت تراکم معاملاتی در هر سشن به معامله‌گران کمک می‌کند تا استراتژی‌های معاملاتی مناسبی را انتخاب کنند. به‌عنوان مثال، در سشن‌های با تراکم کمتر معمولا استراتژی‌های کم‌ریسک و در سشن‌های با تراکم بالاتر استراتژی‌های با ریسک بیشتر ممکن است مناسب باشند. همچنین، در زمان‌هایی که تراکم معاملاتی بیشتر است، نوسانات قیمتی نیز بیشتر می‌شود و این می‌تواند به معامله‌گران فرصت‌های معاملاتی ارزشمندی ارائه دهد.

انتخاب بهترین زمان برای معامله

انتخاب بهترین زمان برای معامله در بازار فارکس بسیار مهم است و تاثیر بسزایی روی موفقیت معاملات شما دارد. در واقع، زمانی که معامله می‌کنید می‌تواند تفاوت بین سود و زیان را تعیین کند. در ادامه به نکاتی برای انتخاب بهترین زمان برای معامله در بازار فارکس اشاره می‌کنیم:

  • شناخت سشن های معاملاتی در فارکس: باید با زمان‌های شروع و پایان سشن‌های معاملاتی (آسیایی، اروپایی، و آمریکای شمالی) آشنا باشید. هر سشن ویژگی‌ها و تراکم معاملاتی مخصوص به خود را دارد.
  • زمان همپوشانی سشن‌ها: زمان‌هایی که سشن‌ها همپوشانی دارند (برای مثال، همپوشانی سشن آسیایی و اروپایی)، معمولا بهترین فرصت‌های معاملاتی فراهم می‌شود. در این زمان‌ها تراکم معاملاتی و نوسان بیشتری وجود دارد.
  • پیگیری اخبار اقتصادی: باید زمان انتشار اخبار اقتصادی را دنبال کنید. اعلام اخبار مهم می‌تواند به تغییر ناگهانی نرخ‌ها منجر شود.

به‌طور کلی، انتخاب بهترین زمان برای معامله در بازار فارکس به استراتژی‌ها، اهداف شما و شناخت دقیق شرایط بازار بستگی دارد. اهمیت مطالعه و تجربه در این زمینه نیز بسیار بالاست.

بهترین زمان برای معامله در بازار فارکس در ایران

به‌عنوان یک معامله‌گر فارکس در ایران، انتخاب بهترین زمان برای معامله می‌تواند به شما کمک کند تا از فرصت‌های معاملاتی بهره بیشتری برید. با توجه به تفاوت‌های زمانی و شرایط بازار فارکس، بهتر است زمان معامله خود را با دقت انتخاب کنید. برخی از زمان‌های مناسب برای معامله در بازار فارکس در ایران:

معمولا در ساعت 10:30 صبح تا 12:30 ظهر به وقت تهران، تراکم معاملاتی و نوسانات قیمتی افزایش می‌یابد.
معمولا در ساعت 10:30 صبح تا 12:30 ظهر به وقت تهران، تراکم معاملاتی و نوسانات قیمتی افزایش می‌یابد.
  • سشن آسیایی: سشن آسیایی برای معامله‌گرانی که صبح زود برای معامله آماده‌اند، مناسب است. این سشن معمولا از ساعت 3:30 صبح به وقت تهران شروع می‌شود و تا ساعت 12:30 ظهر ادامه دارد.
  • همپوشانی سشن آسیایی و اروپایی: زمانی که سشن آسیایی با سشن اروپایی همپوشانی دارد (معمولا در ساعت 10:30 صبح تا 12:30 ظهر به وقت تهران)، تراکم معاملاتی افزایش می‌یابد و نوسانات قیمتی افزایش می‌یابد. این زمان ممکن است برای معاملات مهم و کلیدی باشد.
  • سشن اروپایی: اگر زمان شما اجازه داد، معامله در سشن اروپایی نیز مناسب است. این سشن از ساعت 10:30 ظهر به وقت تهران شروع می‌شود و تا ساعت 19:30 شب ادامه دارد.
  • همپوشانی سشن اروپایی و آمریکای شمالی: همپوشانی این دو سشن معمولا در ساعت 16:30 عصر تا 19:30 شب به وقت تهران رخ می‌دهد و ممکن است برای معاملات مناسب باشد.

توجه داشته باشید که اهمیت مدیریت ریسک و استفاده از استراتژی‌های مناسب در هر زمان بسیار مهم است. همچنین، باید به تقویم اقتصادی و اعلامیه‌های مهم توجه داشته باشید، زیرا این عوامل می‌توانند به تغییرات ناگهانی در بازار فارکس منجر شوند.

در دنیای پرچالش معاملات فارکس، شناخت دقیق سشن های معاملاتی در فارکس و توانایی تطبیق استراتژی‌های معاملاتی با هر سشن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. هر سشن معاملاتی دارای ویژگی‌های خاص خود است که معامله‌گران حرفه‌ای می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند.

اگر به‌دنبال یک بروکر معاملاتی قابل‌اعتماد در بازار فارکس هستید که به شما امکانات بی‌نظیری ارائه دهد، به اپوفایننس سر بزنید! اپوفایننس یک بروکر معتبر با سابقه درخشان در عرصه معاملات فارکس است. اگر می‌خواهید تجربه معاملات فارکس خود را به سطحی جدید برسانید و به‌دنبال یک بروکر قوی و پیشرو هستید، به اپوفایننس مراجعه کنید و با امکانات بی‌نظیر آن آشنا شوید. از این فرصت استفاده کنید و تجربه معاملات فارکس خود را بهبود بخشید.

منبع +++++++++

چگونه می‌توانم فرصت‌های معاملاتی در هنگام همپوشانی سشن‌ها را شناسایی کنم؟

برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی در زمان همپوشانی سشن‌ها، باید از روش‌های تحلیل تکنیکال و بنیادی استفاده کنید و به اخبار اقتصادی توجه داشته باشید.

تاثیر سشن اروپایی بر بازار فارکس چگونه است؟

سشن اروپایی به‌عنوان یکی از جلسات پرحجم و مهم در بازار فارکس شناخته می‌شود. تصمیمات بانک‌های مرکزی اروپا و اعلام اخبار اقتصادی از تاثیرگذاری‌های این سشن بر بازار هستند.

چرا بانک‌های مرکزی در سشن‌های معاملاتی نقش مهمی ایفا می‌کنند؟

بانک‌های مرکزی تصمیمات مهمی درباره نرخ‌های بهره، تورم و پول می‌گیرند که تاثیر مستقیم بر ارزها دارد. بنابراین، تصمیمات آن‌ها تاثیر زیادی بر بازار فارکس خواهد داشت.

در جهان معاملات فارکس، درک مفاهیم ابتدایی مثل پوزیشن لانگ و پوزیشن شورت حیاتی است. این اصطلاحات تخصصی نیستند، بلکه الفبای اساسی استراتژی‌های معاملاتی فارکس هستند. در این راهنمای جامع، ما به جزئیات پوزیشن‌های معاملات لانگ و شورت در فارکس خواهیم پرداخت و این اصطلاحات را برای مبتدیان و معامله‌گران حرفه‌ای تبیین می‌کنیم. با ما همراه باشید و با درک بهتر مفاهیم بازارهای مالی، به نتایج بهتر و سود‌های بیشتری دست یابید.

معاملات لانگ و شورت در فارکس چیست؟

قبل از وارد شدن به جزئیات، بهتر است به یک درک ابتدایی از پوزیشن‌های لانگ و شورت در بازار فارکس برسید. اصولا این پوزیشن‌ها نمایانگر شرط‌های جهت‌گیری درباره تغییر قیمت آینده یک جفت‌ارز هستند.

  • پوزیشن لانگ: وقتی یک معامله‌گر یک پوزیشن لانگ می‌گیرد، انتظار دارد ارز پایه نسبت به ارز مظنه ارزش بیشتری داشته باشد. به‌عبارت ساده‌تر، او اعتقاد دارد که قیمت جفت‌ارز به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت و پتانسیل سودزایی وجود دارد.
  • پوزیشن شورت: پوزیشن شورت نشان‌دهنده این است که معامله‌گر انتظار دارد ارز پایه نسبت به ارز مظنه ارزش خود را از دست بدهد. در این سناریو، هدف او کسب سود از نزول قیمت است.

مکانیزم عملکرد پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس

برای رسیدن به بهترین درک از پوزیشن لانگ، این سناریو را در نظر بگیرید. شما اعتقاد دارید ارزش جفت‌ارز EUR/USD افزایش خواهد یافت. بنابراین، شما EUR را با USD به نرخ فعلی خریداری می‌کنید. اگر پیش‌بینی شما صحیح باشد و نرخ EUR/USD افزایش یابد، می‌توانید EUR خود را با ارز USD بیشتری از مقدار اولیه خود به فروش برسانید و سود کسب کنید.

مکانیزم عملکرد پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس
مکانیزم عملکرد پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس

از سوی دیگر، بیایید به پوزیشن شورت نگاهی داشته باشیم. فرض کنید شما پیش‌بینی می‌کنید جفت‌ارز GBP/JPY ارزش خود را از دست خواهد داد. شما می‌توانید با هدف خرید آن به قیمت پایین‌تری در آینده، GBP را بفروشید. اگر نرخ تبادل واقعا همانطور که پیش‌بینی کرده‌اید کاهش یابد، می‌توانید GBP را با نرخ کاهش یافته‌تری خریداری کنید و از این اختلاف سود کنید.

یک مثال از پوزیشن معاملات لانگ در فارکس

فرض کنید شما به‌عنوان یک سرمایه‌گذار در بازار سهام فعالیت می‌کنید و معتقدید که قیمت سهم شرکت ABC در آینده افزایش خواهد یافت. در این‌صورت، شما یک پوزیشن لانگ در سهم ABC دارید.

  1. ورود به پوزیشن لانگ: در ابتدا، شما سهم ABC را به قیمت فعلی خریداری می‌کنید. به‌عنوان مثال، شما 100 سهم از شرکت ABC با قیمت هر سهم 50 دلار می‌خرید.
  2. پیگیری و نظارت: سپس شما با دقت نوسانات قیمت سهم ABC را پیگیری می‌کنید. اگر قیمت سهم به میزان مطلوبی افزایش پیدا کند، ممکن است تصمیم بگیرید سهم را نگه دارید.
  3. خروج از پوزیشن لانگ: در آینده، اگر شما معتقد باشید قیمت سهم ABC به حدی افزایش یافته که سود خوبی را برای شما به همراه دارد، می‌توانید سهم را با قیمت بالاتری از آنچه خریداری کرده‌اید بفروشید. به‌عنوان مثال، شما ممکن است 100 سهم ABC را با قیمت هر سهم 70 دلار بفروشید.

در اینجا، شما با استفاده از یک پوزیشن لانگ سهم ABC را خریده‌اید و سود کردید. این مثال نمایانگر استراتژی سرمایه‌گذاری در بازار سهام با استفاده از پوزیشن لانگ است که بر اساس توقعات مثبت شما در مورد رشد قیمت سهم انجام می‌شود.

پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذارانی که به‌دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند، مناسب است.
پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذارانی که به‌دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند، مناسب است.

یک مثال از پوزیشن معاملات شورت در فارکس

فرض کنید شما به‌عنوان یک تریدر فارکس فعالیت می‌کنید و تحلیل‌های شما نشان می‌دهد که ارز پایه یک کشور، به‌عنوان مثال یورو (EUR) در مقابل دلار آمریکا (USD) قرار است ارزش خود را از دست بدهد و کاهش قیمت خواهد داشت. در این‌صورت، شما یک پوزیشن شورت در جفت‌ارز EUR/USD دارید.

  1. ورود به پوزیشن شورت: در ابتدا شما تصمیم می‌گیرید یک پوزیشن شورت در جفت‌ارز EUR/USD ایجاد کنید. برای انجام این کار، شما به ازای یک لات (واحد معاملاتی) از ارز EUR به‌صورت قرضی از یک بروکر فارکس مقداری ارز EUR امانت می‌گیرید و آن را فورا برای دلار آمریکا (USD) می‌فروشید.
  2. پیگیری و نظارت: سپس با دقت نوسانات قیمت ارز EUR/USD را پیگیری می‌کنید. اگر قیمت این جفت‌ارز به میزان مطلوبی کاهش پیدا کند، می‌توانید به سود خوبی برسید.
  3. خروج از پوزیشن شورت: در آینده، اگر معتقد باشید که قیمت ارز EUR/USD به حدی کاهش یافته است که سود خوبی را برای شما به همراه دارد، می‌توانید ارز EUR را با کمترین قیمت ممکن بخرید و به بروکر فارکس برگردانید.

در اینجا، شما با استفاده از یک پوزیشن شورت در جفت‌ارز EUR/USD سود کرده‌اید. این مثال نمایانگر استراتژی ترید با پوزیشن شورت در بازار ارز فارکس است که بر اساس توقعات نزولی شما در مورد ارزش ارز پایه انجام می‌شود.

مزایا و معایب پوزیشن معاملات لانگ در فارکس

پوزیشن لانگ، یک استراتژی معاملاتی در بازار مالی است که مزایا و معایب خود را دارد. در ادامه، به مزایا و معایب این استراتژی می‌پردازیم. مزایا:

  • مناسب برای سرمایه‌گذاری بلندمدت: پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذارانی که به‌دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند، مناسب است. آن‌ها می‌توانند دارایی‌ها را به مدت طولانی نگه‌داری کنند و از افزایش ارزش آن‌ها طی زمان بهره‌برداری کنند.
  • مدیریت ریسک برای دارایی‌های نقدی: در پوزیشن لانگ برای دارایی‌های نقدی مانند ارزها، می‌توان ریسک‌های مرتبط با تغییرات ارزش ارز را مدیریت کرد. این به معامله‌گران امکان می‌دهد که از تغییرات ارزش ارز بهره‌برداری کنند.
در پوزیشن لانگ، معامله‌گر باید دارایی را به مدت طولانی نگه ‌دارد تا از افزایش قیمت آن منتفع شود.
در پوزیشن لانگ، معامله‌گر باید دارایی را به مدت طولانی نگه ‌دارد تا از افزایش قیمت آن منتفع شود.

معایب:

  • نیاز به سرمایه اولیه: برای ورود به یک پوزیشن لانگ، معامله‌گر نیاز به سرمایه اولیه دارد تا دارایی مورد نظر را خریداری کند. این ممکن است برای برخی از معامله‌گران تازه‌کار سخت باشد.
  • عدم انعطاف‌پذیری: در پوزیشن لانگ، معامله‌گر باید دارایی را به مدت طولانی نگه ‌دارد تا از افزایش قیمت آن منتفع شود. این باعث می‌شود انعطاف‌پذیری در مدیریت پرتفوی کاهش یابد.

پوزیشن لانگ دارای مزایا و معایب خود است و باید با دقت و تحلیل در نظر گرفته شود. انتخاب این استراتژی باید با توجه به اهداف سرمایه‌گذاری و شرایط بازار انجام شود تا بهترین نتیجه را در پی داشته باشد.

مزایا و معایب پوزیشن شورت

پوزیشن شورت هم مزایا و معایب خود را دارد. در ادامه به بررسی مزایا و معایب آن می‌پردازیم. مزایا:

  • مناسب برای معامله‌گران باتجربه: معامله‌گران باتجربه می‌توانند از پوزیشن شورت به‌عنوان یک استراتژی محافظتی برای مدیریت ریسک در پرتفوی خود استفاده کنند.
  • مناسب برای بازارهای نزولی: در بازارهایی که قیمت‌ها در حال کاهش هستند، پوزیشن شورت ممکن است مناسب‌ترین استراتژی باشد.

معایب:

  • ریسک خسارت نامحدود: یکی از معایب پوزیشن شورت این است که در صورت افزایش قیمت دارایی، میزان خسارت نامحدود خواهد بود. به‌عبارت دیگر، سود محدود است، اما امکان ضرر نامحدود وجود دارد.
  • پرتفوی انعطاف‌ناپذیر: معامله‌گر در پوزیشن شورت مجبور به فروش دارایی می‌شود و نیاز به خرید آن در آینده دارد. این باعث می‌شود انعطاف‌پذیری در مدیریت پرتفوی کاهش یابد.

پوزیشن شورت یک استراتژی معاملاتی با مزایا و معایب خاص خود است. انتخاب استراتژی شورت باید با دقت و تحلیل بازار انجام شود و به‌عنوان یک ابزار مدیریت ریسک در پرتفوی معامله‌گر در نظر گرفته شود. آیا به‌دنبال یک تجربه حرفه‌ای در معاملات فارکس هستید؟ آیا می‌خواهید با اطمینان به دنیای پرتلاطم جفت‌ارزها قدم بگذارید؟ بروکر اپوفایننس بهترین بروکر ایرانی و جایی است که علاوه‌بر دسترسی به بازارهای جهانی فارکس، یک تجربه جذاب و حرفه‌ای را ارائه می‌دهد. با امکانات پیشرفته و پشتیبانی 24/7، اپوفایننس به شما این امکان را می‌دهد که با خیالی آسوده در معاملات لانگ و شورت در فارکس شرکت کنید و سهم خود را از بازار دریافت نمایید.

استفاده از پوزیشن لانگ بهتر است یا شورت؟

تصمیم برای انتخاب پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس در دارایی‌های مالی به عوامل متعددی بستگی دارد و نباید به‌صورت عمومی تصمیم‌گیری شود. هر دو نوع پوزیشن (لانگ و شورت) ویژگی‌ها و مزایا و معایب خود را دارند. پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذاران امکان استفاده از رشد بازار و افزایش ارزش دارایی‌ها را می‌دهد، اما در شرایط نزولی بازار ممکن است مخاطراتی را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر، پوزیشن شورت به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد از نزول بازار بهره‌برداری کنند و حتی در شرایط ناگهانی به سود برسند.

پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذاران امکان استفاده از رشد بازار و افزایش ارزش دارایی‌ها را می‌دهد.
پوزیشن لانگ به سرمایه‌گذاران امکان استفاده از رشد بازار و افزایش ارزش دارایی‌ها را می‌دهد.

تصمیم نهایی برای انتخاب پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس باید بر اساس تحلیل بازار، اهداف سرمایه‌گذاری، استراتژی مالی و میزان تسهیلات مالی در دسترس اتخاذ شود. همچنین معامله‌گران باید به مدیریت ریسک دقت کنند و از ابزارهای متنوعی استفاده کنند تا خسارت‌های مالی ناشی از تغییرات ناگهانی در بازار را کاهش دهند. به‌عبارت دیگر، هیچ پوزیشنی مطلقا بهتر از دیگری نیست و بستگی به شرایط بازار و استراتژی شما دارد.

استراتژی‌هایی برای سود بردن از حرکات صعودی و نزولی قیمت

در بازار فارکس، معامله‌گران برای کسب سود از حرکت‌های قیمت ارزها، از استراتژی‌های مختلفی استفاده می‌کنند. در این بخش، به برخی از استراتژی‌های مهم برای کسب سود از این نوع حرکت‌های قیمتی اشاره خواهیم کرد. برای کسب سود از حرکت قیمت به سمت بالا:

  • استراتژی معاملاتی روند (Trend Trading): در این استراتژی، معامله‌گران تلاش می‌کنند تا در طول یک ترند قیمتی (صعودی) وارد معامله شوند و تا زمانی که ترند ادامه دارد، پوزیشن خود را نگه دارند.
  • استراتژی معاملاتی معکوس (Reversal Trading): در این استراتژی، معامله‌گران تلاش می‌کنند تا زمانی که یک تغییر در بازار رخ می‌دهد و قیمت‌ها از یک ترند صعودی به یک ترند نزولی تغییر می‌کند، وارد معامله شوند.

برای کسب سود از حرکت به سمت پایین:

  • استراتژی معاملاتی ترند (Trend Trading): در این حالت نیز، معامله‌گران تلاش می‌کنند تا در طول یک ترند قیمتی (نزولی) وارد معامله شوند و تا زمانی که ترند ادامه دارد، پوزیشن خود را نگه دارند.
  • استراتژی معاملاتی معکوس (Reversal Trading): در این استراتژی، معامله‌گران تلاش می‌کنند تا زمانی که یک تغییر در بازار رخ می‌دهد و قیمت‌ها از یک ترند نزولی به یک ترند صعودی تغییر می‌کند، وارد معامله شوند.
  • استراتژی معاملاتی توربو (Scalping): در این استراتژی، معامله‌گران تلاش می‌کنند از حرکت‌های کوتاه‌مدت قیمت به سمت پایین سود کسب کنند و به‌سرعت معاملات را انجام دهند.

در نهایت، معامله‌گران باید به تحلیل بازار، استراتژی‌های مدیریت ریسک و شناخت عمیق از ابزارهای تجاری فارکس توجه داشته باشند. همچنین، تجربه و تمرین در طول زمان نیز نقش مهمی در موفقیت در بازار فارکس ایفا می‌کند.

تحلیل تکنیکال و بنیادی برای معاملات لانگ و شورت در فارکس

در بازار فارکس، معامله‌گران برای تصمیم‌گیری در مورد معاملات لانگ و شورت در فارکس از تکنیک‌های مختلفی مثل تحلیل تکنیکال و بنیادی استفاده می‌کنند. در ادامه، به توضیح تکنیک‌های مهم این دو نوع تحلیل برای معاملات لانگ و شورت می‌پردازیم. تحلیل تکنیکال:

  • استفاده از نمودارها (Chart Analysis): در تحلیل تکنیکال، معامله‌گران از نمودارهای مختلف مانند نمودارهای شمعی یا نمودارهای خطی استفاده می‌کنند تا الگوهای قیمتی و نقاط ورود و خروج احتمالی را شناسایی کنند.
  • استفاده از میانگین متحرک (Moving Averages): میانگین متحرک برای نمایش میانگین قیمت در یک بازه زمانی مشخص استفاده می‌شود و به معامله‌گران کمک می‌کند تا روند عمومی قیمت‌ها را تشخیص دهند.
  • استفاده از شاخص‌های تکنیکال (Technical Indicators): شاخص‌های مانند RSI (شاخص قدرت نسبی) و مکدی (MACD) به تحلیل تغییرات قیمتی و نقاط ورود و خروج کمک می‌کنند.
شاخص‌های مانند RSI و MACD به تحلیل تغییرات قیمتی و نقاط ورود و خروج کمک می‌کنند.
شاخص‌های مانند RSI و MACD به تحلیل تغییرات قیمتی و نقاط ورود و خروج کمک می‌کنند.

تحلیل بنیادی:

  • تحلیل اقتصادی (Economic Analysis): معامله‌گران برای تحلیل بنیادی از عوامل اقتصادی مانند نرخ بیکاری، رشد اقتصادی و نرخ بهره استفاده می‌کنند تا تاثیر آن‌ها بر روند قیمت ارزها را تخمین بزنند.
  • تحلیل خبری (News Analysis): اخبار و رویدادهای جهانی می‌توانند تاثیر زیادی بر بازار فارکس داشته باشند. معامله‌گران باید اخبار و اطلاعات جدید را دنبال و تحلیل کنند.
  • تحلیل سیاسی (Political Analysis): تغییرات در سیاست‌ها و رویدادهای سیاسی می‌تواند تاثیر زیادی بر بازار فارکس داشته باشند. تحلیل سیاسی به معامله‌گران کمک می‌کند تا این تغییرات را پیش‌بینی کنند.

در نهایت، معامله‌گران می‌توانند از ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی برای تصمیم‌گیری در مورد معاملات لانگ و شورت استفاده کنند. همچنین، تجربه و دانش به معامله‌گران کمک می‌کند تا تصمیمات خود را بهبود بخشند و موفقیت بیشتری در بازار فارکس داشته باشند.

نحوه مدیریت ریسک برای معاملات لانگ و شورت در فارکس

در بازار فارکس، مدیریت ریسک یکی از عوامل کلیدی برای موفقیت است. معامله‌گران باید در هنگام باز کردن پوزیشن‌های لانگ و شورت، ملاحظات خاصی را در نظر بگیرند. در ادامه، به برخی از ملاحظات مهم مدیریت ریسک برای این دو نوع پوزیشن می‌پردازیم. برای پوزیشن شورت:

اندازه پوزیشن شورت باید به‌نحوی تنظیم شود که اگر قیمت به‌طور ناگهانی افزایش یافت، میزان ضرر معامله‌گر مدیریت‌پذیر باشد.
اندازه پوزیشن شورت باید به‌نحوی تنظیم شود که اگر قیمت به‌طور ناگهانی افزایش یافت، میزان ضرر معامله‌گر مدیریت‌پذیر باشد.
  • سفارش توقف ضرر (Stop-Loss Orders): در پوزیشن شورت، استفاده از دستورات توقف ضروری است. این دستورات معامله‌گر را محدود می‌کنند تا از افزایش زیان در صورت افزایش ناگهانی قیمت‌ها جلوگیری کنند.
  • حداکثر اندازه پوزیشن (Position Size): اندازه پوزیشن شورت باید به‌نحوی تنظیم شود که اگر قیمت به‌طور ناگهانی افزایش یافت، میزان ضرر معامله‌گر مدیریت‌پذیر باشد.
  • تحلیل مداوم بازار (Continuous Market Analysis): در پوزیشن شورت، معامله‌گر باید به‌طور مداوم بر بازار نظارت و تغییرات قیمت‌ها را دنبال کند.

برای پوزیشن لانگ:

  • سفارش توقف ضرر (Stop-Loss Orders): در پوزیشن لانگ هم مانند پوزیشن شورت، استفاده از دستورات توقف بسیار مهم است. این دستورات باید برای جلوگیری از زیان در صورت کاهش ناگهانی قیمت‌ها تنظیم شوند.
  • تحلیل مداوم بازار (Continuous Market Analysis): در پوزیشن لانگ نیز معامله‌گر باید بازار را به‌طور مداوم تحت نظر داشته باشد و تغییرات قیمت‌ها را دنبال کند.
  • تنظیم مناسب استاپ-لیمیت (Setting Stop-Limit Orders): معامله‌گر می‌تواند به‌جای استفاده از دستور توقف، دستور استاپ-لیمیت را نیز تنظیم کند. این کار به او اجازه می‌دهد که قیمتی که می‌خواهد معامله را ببندد را مشخص کند.
در پوزیشن لانگ، استفاده از دستورات توقف باید برای جلوگیری از زیان در صورت کاهش ناگهانی قیمت‌ها تنظیم شوند.
در پوزیشن لانگ، استفاده از دستورات توقف باید برای جلوگیری از زیان در صورت کاهش ناگهانی قیمت‌ها تنظیم شوند.

در نهایت، در هر دو نوع پوزیشن‌های لانگ و شورت، مدیریت ریسک از اهمیت بسیاری برخوردار است. معامله‌گران باید با دقت پوزیشن خود را انتخاب کنند و استراتژی‌های مدیریت ریسک مناسبی را اعمال کنند تا از زیان‌های احتمالی جلوگیری کنند و به موفقیت در بازار فارکس برسند.

پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس، دو استراتژی معاملاتی مهم هستند. پوزیشن لانگ به معنای خرید ارز یا دارایی با امید به افزایش قیمت و پوزیشن شورت به معنای فروش ارز یا دارایی با امید به کاهش قیمت است. هر دو استراتژی دارای مزایا و معایب خود هستند و انتخاب میان آن‌ها باید با توجه به تحلیل بازار و اهداف شخصی انجام شود. در نهایت برای شروع معاملات در بازار فارکس، انتخاب یک بروکر مناسب می‌تواند نتایج شما را تحت‌تاثیر قرار دهد.

بروکر اپوفایننس یکی از برجسته‌ترین و معتبرترین بروکرهای فارکس است که امکان معامله با پوزیشن معاملات لانگ و شورت در فارکس را به شما می‌دهد. با ابزارهای پیشرفته، اسپردهای رقابتی و پشتیبانی عالی، اپوفایننس به شما امکان می‌دهد تا در بازار فارکس با اعتمادبه‌نفس بیشتری معامله کنید. اگر شما هم می‌خواهید معامله در بازار فارکس را آغاز کنید، به اپوفایننس ملحق شوید و از امکانات بی‌نظیر آن بهره‌برداری کنید.

منبع +++++++++

آیا به‌طور ذاتی یک پوزیشن نسبت به دیگری خطرناک‌تر است؟

پوزیشن شورت به‌دلیل پتانسیل ضررهای بی‌نهایت در بازار صعودی، معمولا خطرناک‌تر است.

آیا می‌توان برای هر دو نوع پوزیشن از لوریج استفاده کرد؟

بله! معامله‌گران می‌توانند برای هر دو نوع پوزیشن از لوریج استفاده کنند، اما باید احتیاط کافی را داشته باشند تا به‌جای سود، ضرر چندبرابری ندهند.

چگونه می‌توان پوزیشن لانگ را مدیریت کرد؟

مدیریت پوزیشن لانگ از طریق استفاده از تحلیل‌های تکنیکال و بنیادی، تعیین استاپ لاس (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) انجام می‌شود.

واگرایی زمانی است که قیمت یک دارایی در جهت مخالف یک شاخص فنی مانند یک اسیلاتور حرکت می‌کند. واگرایی‌ها هشدار می‌دهند که احتمالا روند فعلی قیمت ضعیف شود و در برخی موارد ممکن است قیمت معکوس شود. در نمودار معمولا بین شاخص‌ها دو نوع واگرایی مشاهده می‌کنید. واگرایی مخفی و معمولی که هر کدام نشان‌دهنده یک احتمال قوی در بازار هستند. واگرایی مخفی بیشتر بر ادامه روند تاکید دارد، اما واگرایی معمولی احتمال تغییر جهت قیمت را بیشتر تاکید می‌کند. برای آشنایی بهتر با واگرایی مخفی و معمولی در ادامه با ما همراه باشید.

بهترین پلتفرم معاملاتی برای فعالیت در انواع بازارهای مالی، مجموعه اپوفایننس است. این مجموعه به‌عنوان بهترین بروکر فارکس، خدمات زیادی در زمینه معاملات سهام‌های بین‌المللی، فارکس، کالا و ارزهای دیجیتال ارائه می‌دهد. با ثبت‌نام در این کارگزاری از خدمات کپی ترید و سوشال ترید به همراه کمترین کارمزدها بهره‌مند شوید.

واگرایی و انواع آن

واگرایی (Divergence) یک الگوی تحلیل تکنیکال است که در نمودارهای قیمت مشاهده می‌شود؛ زمانی که قیمت یک دارایی مالی در جهت مخالف یک شاخص فنی یا برخلاف سایر داده‌ها حرکت می‌کند. واگرایی هشداری است مبنی بر این‌که روند فعلی درحال تضعیف است و ممکن است تغییر کند. این اتفاق نشان می‌دهد که یک حرکت مثبت یا منفی قیمت، احتمالا درحال رخ‌دادن است. واگرایی‌ها براساس شکست روند نزولی یا صعودی، دو نوع است. واگرایی مثبت (صعودی) نشان می‌دهد که قیمت ممکن است به زودی افزایش یابد. واگرایی منفی (نزولی) نشان می‌دهد که قیمت ممکن است به زودی کاهش یابد.

هنگامی که واگرایی مثبت در نمودارهای معاملات مشاهده شد، معامله‌گران معاملات فروش خود را می‌بندند، زیرا این واگرایی هشداری برای تغییر روند به سمت صعود قیمت است. این هشدار باعث می‌شود تا تریدرهای باتجربه آماده موقعیت‌های خرید شوند. با مشاهده واگرایی منفی، معامله‌گرانی که موقعیت‌های خرید دارند، آماده خروج از آن می‌شوند، زیرا این واگرایی هشداری در جهت کاهش قیمت و بازگشت روند است. در چنین موقعیتی، تریدرهای حرفه‌ای آماده می‌شوند تا موقعیت‌های فروش باز کنند.

دو نوع واگرایی دیگر وجود دارد که با تاکید بر نتیجه حرکت روند، به واگرایی مخفی و معمولی تقسیم می‌شود. واگرایی معمولی را واگرایی منظم یا کلاسیک می‌گویند. واگرایی مخفی را واگرایی پنهان می‌گویند. تشخیص واگرایی پنهان در نمودار کمی دشوارتر است، اما می‌تواند یک الگوی قدرتمند باشد که نشان‌دهنده یک روند ادامه‌دهنده است.

واگرایی مخفی و معمولی هرکدام به شکست در روند تاکید دارند، با این‌حال در واگرایی معمولی احتمال شکست قیمت بیشتر است، درحالی‌که در واگرایی پنهان یا مخفی احتمال ادامه روند بیشتر می‌شود. برای آشنایی بیشتر با این دو واگرایی، لازم است تا واگرایی مثبت و منفی را بهتر درک کنید تا بتوانید واگرایی‌های مثبت و منفی معمولی و پنهان را در نمودار شناسایی کنید.

واگرایی مخفی و معمولی هرکدام به شکست در روند تاکید دارند، با این‌حال در واگرایی معمولی احتمال شکست قیمت بیشتر است.
واگرایی مخفی و معمولی هرکدام به شکست در روند تاکید دارند، با این‌حال در واگرایی معمولی احتمال شکست قیمت بیشتر است.

واگرایی مثبت یا صعودی

واگرایی مثبت نشان می‌دهد که حرکت بالاتر در قیمت دارایی امکان‌پذیر است. در واقع زمانی‌که قیمت درحال کاهش است اما یک شاخص فنی مثلا شاخص قدرت نسبی (RSI) افزایش را نشان می‌دهد، این یک واگرایی مثبت است. در واگرایی مثبت قیمت کف‌های پایین‌تری را ثبت می‌کند، اما شاخص کف‌های بالاتری را نشان می‌دهد. این واگرایی یک سیگنال صعودی برای معامله‌گران است.

واگرایی منفی یا نزولی

واگرایی منفی نشان می‌دهد که حرکت پایین‌تر در دارایی امکان‌پذیر است. این واگرایی زمانی است که قیمت در حال افزایش است، اما یک شاخص فنی مثلا شاخص قدرت نسبی (RSI) کاهش قیمت را نشان می‌دهد. در واگرایی منفی، قیمت سقف‌های بالاتری را ثبت می‌کند، اما شاخص فنی سقف‌های پایین‌تری را نشان می‌دهد. این واگرایی یک سیگنال نزولی برای معامله‌گران است.

در واگرایی منفی، قیمت سقف‌های بالاتری را ثبت می‌کند، اما شاخص فنی سقف‌های پایین‌تری را نشان می‌دهد.
در واگرایی منفی، قیمت سقف‌های بالاتری را ثبت می‌کند، اما شاخص فنی سقف‌های پایین‌تری را نشان می‌دهد.

واگرایی معمولی یا منظم

واگرایی معمولی یا منظم (Regular Divergences) یک تأییدیه مفید از کاهش یا افزایش قدرت حرکت بازار است که اغلب قبل از تغییر جهت قیمت نمایان می‌شود. زمانی که این واگرایی از میان واگرایی مخفی و معمولی، رخ می‌دهد احتمال شکست روند بسیار زیاد است. واگرایی معمولی می‌تواند به‌ویژه برای معامله‌گران به‌عنوان یک شاخص پیشرو در هنگام ارزیابی موقعیت‌های احتمالی تغییر روند آینده در بازارهایی که هنوز روند دارند، اما قدرت روند رو به کاهش است، مفید باشد.

واگرایی معمولی تعریف ساده و اولیه واگرایی است که به دو نوع صعودی (مثبت) و نزولی (منفی) تقسیم می‌شود. هر کدام از این نوع واگرایی تاکیدی بر احتمال تغییر روند قیمت است و می‌توان به‌راحتی در چارت آن‌ها را مشاهده کرد.

واگرایی مخفی یا پنهان

واگرایی مخفی یا پنهان (Hidden Divergence) یک تاییدیه ضعیف نسبت به واگرایی معمولی برای تغییر جهت قیمت در نمودار است. این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک اندیکاتور فنی (برای مثال شاخص RSI) یک حرکت افراطی را در قیمت نشان می‌دهد، اما تاکیدی بر آن ندارد. درحالی‌که واگرایی معمولی اغلب معکوس‌های روند را نشان می‌دهد.

واگرایی مخفی معمولاً یک شاخص شناسایی ادامه روند است. این واگرایی نشان می‌دهد چه زمانی، فرصتی برای استفاده از عقب‌نشینی (Pullback) در یک روند وجود دارد. این بدان معنی است که یک معامله‌گر اکنون می‌تواند فرصتی داشته‌باشد تا در جهت روند وارد بازار شود و از ادامه آن سود ببرد.

واگرایی پنهان می‌تواند یک سیگنال صعودی یا نزولی برای نرخ ارز باشد و معمولاً نشان‌دهنده ادامه روند در آینده است. اگر روند صعودی باشد، واگرایی پنهان در یک اندیکاتور مومنتوم (قدرت حرکت) یک سیگنال صعودی است. همچنین، واگرایی پنهان یک سیگنال نزولی است زمانی که روند اصلی درحال حرکت به سمت پایین است.

واگرایی پنهان می‌تواند یک سیگنال صعودی یا نزولی برای نرخ ارز باشد و معمولاً نشان‌دهنده ادامه روند در آینده است.
واگرایی پنهان می‌تواند یک سیگنال صعودی یا نزولی برای نرخ ارز باشد و معمولاً نشان‌دهنده ادامه روند در آینده است.

درک مفهوم واگرایی مخفی و معمولی

همان‌طور که می‌دانید قیمت چه در روند نزولی یا روند صعودی باشد، در مسیر حرکت خود سه انتخاب دارد.

  • حرکت در مسیر و ادامه روند: این همان مسیر اصلی قیمت است که به آن روند یا ترند (Trend) می‌گویند.
  • اصلاح قیمت و ادامه روند: قیمت کمی به‌جهت مخالف حرکت می‌کند و سپس به مسیر اصلی بازمی‌گردد که به آن عقب‌نشینی یا پولبک (Pullback) می‌گویند.
  • معکوس‌شدن یا شکست روند: در این حالت قیمت مسیر خود را عوض می‌کند و اگر صعودی باشد نزولی می‌شود و اگر نزولی باشد صعودی می‌شود. به این تغییر مسیر، شکست یا بریک اوت (Breakout) می‌گویند.

واگرایی‌ها نه تنها نشان‌دهنده یک معکوس روند بالقوه هستند، بلکه می‌توانند به‌عنوان یک علامت احتمالی برای ادامه روند استفاده شوند. واگرایی مخفی و معمولی در روند، یک ناهماهنگی بین روند و قدرت قیمت را نشان می‌دهند. در واگرایی معمولی احتمال شکست قیمت و در واگرایی مخفی احتمال ادامه روند بیشتر است.

معمولا واگرایی معمولی در پایان روندها قابل مشاهده است، اما واگرایی مخفی بیشتر در پایان مناطق تثبیت (Range) دیده می‌شود. واگرایی مخفی یک واگرایی کوچک است که تاثیر تغییر قیمت را ناچیز نشان می‌دهد و روند پس از آن به مسیر خود ادامه می‌دهد. در ادامه واگرایی مخفی و معمولی را در روند‌های نزولی و صعودی بررسی می‌کنیم.

واگرایی مخفی و معمولی در روند، یک ناهماهنگی بین روند و قدرت قیمت را نشان می‌دهند.
واگرایی مخفی و معمولی در روند، یک ناهماهنگی بین روند و قدرت قیمت را نشان می‌دهند.

واگرایی معمولی در روندهای نزولی و صعودی

واگرایی معمولی که به آن واگرایی کلاسیک نیز می‌گویند، بیشتر برای تایید پایان روند کاربرد دارد. معامله‌گران معمولا با استفاده از این واگرایی، سیگنال‌های شکست قیمت را تایید می‌کنند تا برای معاملات خلاف روند آماده شوند. این واگرایی در روند نزولی، نشانه صعود قیمت است. زمانی که یک روند نزولی کف‌های پایین‌تر ثبت می‌کند اما یک شاخص فنی با ثبت کف بالاتر، کاهش بیشتر قیمت را تایید نمی‌کند، احتمالا قیمت قصد صعود دارد. در روند صعودی، هنگامی که روند قیمت، سقف‌های بالاتر ثبت می‌کند اما یک شاخص فنی با ثبت سقف پایین‌تر، افزایش بیشتر قیمت را تایید نمی‌کند، احتمالا قیمت نزولی می‌شود.

مشاهده این واگرایی از میان دو واگرایی مخفی و معمولی در روندهای نزولی و صعودی، سیگنال معاملاتی محسوب می‌شود اما این سیگنال باید با خطوط روند، نقاط حمایت و مقاومت و سایر تکنیک‌های معامله‌گری تایید شود. برای مثال اگر قیمت به زیر سطح مقاومتی برخورد کند و شاخص RSI یک واگرایی را نشان دهد، به احتمال زیاد قیمت روند صعودی خود را خواهد شکست و وارد روند نزولی می‌شود. همچنین اگر قیمت به بالای یک سطح حمایتی برسد و شاخص RSI یک واگرایی صعودی نشان دهد، به احتمال زیاد قیمت روند نزولی خود را خواهد شکست و وارد روند صعودی می‌شود.

واگرایی مخفی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت در محدوده‌های سطوح حمایت و مقاومت نباشد، اما ناهماهنگی بین روند و شاخص فنی دیده شود.
واگرایی مخفی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت در محدوده‌های سطوح حمایت و مقاومت نباشد، اما ناهماهنگی بین روند و شاخص فنی دیده شود.

واگرایی مخفی در روندهای نزولی و صعودی

همان‌طور که در بالا اشاره شد، کار واگرایی‌ها نشان‌دادن یک ناهماهنگی در روند حرکتی و قدرت قیمت است. واگرایی مخفی نیز چنین ناهماهنگی را نشان می‌دهد، اما این ناهماهنگی بسیار جزئی است و در طول یک روند دیده می‌شود.

واگرایی مخفی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت در محدوده‌های سطوح حمایت و مقاومت نباشد، اما ناهماهنگی بین روند و شاخص فنی دیده شود. در واگرایی مخفی نزولی قیمت در یک روند نزولی سقف‌های پایین‌تر ثبت می‌کند، اما شاخص (RSI) یک سقف بالاتر را نشان می‌دهد. این واگرایی می‌تواند هشداری برای تغییر روند باشد یا یک اصلاح جزئی در قیمت را نشان دهد، که در بیشتر موارد همان اصلاح است، زیرا قیمت به محدوده سطح حمایتی قوی نرسیده است.

در واگرایی مخفی صعودی، قیمت در یک روند صعودی کف‌های بالاتر ثبت می‌کند، اما شاخص فنی (RSI) یک کف پایین‌تر را نشان می‌دهد. این واگرایی نیز می‌تواند هشداری برای تغییر روند باشد یا یک اصلاح جزئی در قیمت را نشان دهد. در بیشتر موارد این واگرایی جزئی، اصلاح محسوب می‌شود و قیمت به مسیر خود ادامه می‌دهد، زیرا به یک سطح مقاومتی قوی برخورد نکرده است.

در واگرایی مخفی صعودی، قیمت در یک روند صعودی کف‌های بالاتر ثبت می‌کند، اما شاخص فنی (RSI) یک کف پایین‌تر را نشان می‌دهد.
در واگرایی مخفی صعودی، قیمت در یک روند صعودی کف‌های بالاتر ثبت می‌کند، اما شاخص فنی (RSI) یک کف پایین‌تر را نشان می‌دهد.

واگرایی مخفی و معمولی به ما چه می‌گوید؟

واگرایی‌های معمولی و منظم سیگنال‌های احتمالی برای معکوس‌شدن روند هستند، درحالی‌که واگرایی‌های پنهان سیگنال‌های ادامه و تداوم روند هستند.

  • واگرایی‌های معمولی یا منظم = سیگنال بازگشت احتمالی روند
  • واگرایی‌های مخفی یا پنهان = سیگنال ادامه روند

واگرایی مخفی و معمولی هر دو سیگنال‌های مناسبی برای معامله‌گران به‌جهت سرمایه‌گذاری یا جلوگیری از ضرر در بازارهای مالی به‌حساب می‌آیند. معامله‌گران از واگرایی برای ارزیابی حرکت اساسی در قیمت دارایی و برای ارزیابی احتمال برگشت روند قیمت استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال، سرمایه‌گذاران می‌توانند اندیکاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) را بر روی چارت قیمت ترسیم کنند.

اگر قیمت سهام درحال افزایش است و به سقف‌های جدید می‌رسد، درحالت ایده‌آل شاخص RSI نیز درحال رسیدن به سقف‌های جدید است. اگر سهام درحال رسیدن به سقف‌های جدید باشد، اما RSI سقف‌های پایین‌تر را ثبت کند، این هشدار صادر می‌شود که روند صعودی قیمت ممکن است ضعیف شود. این واگرایی منفی است و معامله‌گر باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد از موقعیت معاملاتی خارج شود یا درصورت شروع کاهش قیمت، حدضرر تعیین کند.

واگرایی مثبت برخلاف وضعیت بالا است. در این حالت قیمت یک سهم درحال رسیدن به پایین‌ترین حد جدید است درحالی‌که شاخص RSI با هر نوسان در قیمت سهام، کف جدید خود را بالاتر از کف قبلی ثبت می‌کند. سرمایه‌گذاران ممکن است به این نتیجه برسند که پایین‌ترین سطح قیمت سهام درحال از دست‌دادن روند نزولی خود است و احتمالا به زودی روند معکوس شود.

کاربرد واگرایی مخفی و معمولی

واگرایی مخفی و معمولی، یکی از کاربردهای رایج بسیاری از شاخص‌های فنی، در درجه اول نوسانگرها (Oscillators) هستند. اصطلاح واگرایی دو معنای متمایز دارد که در بین تحلیل‌گران فنی و معامله‌گران فارکس استفاده می‌شود. اولین کاربرد به وضعیتی اشاره دارد که در نمودار رخ می‌دهد و در آن یک افراط (ناهماهنگی) مشاهده می‌شود. دومین کاربرد رایج واژه واگرایی اغلب در رابطه با واژه متضاد آن یعنی همگرایی دیده می‌شود. این کاربرد به میزان جدایی یا واگرابودن دو خط نشان‌گر اشاره دارد و اغلب با میانگین متحرک واگرایی همگرایی یا شاخص MACD مشخص می‌شود.

همان‌طور که همگرایی بین شاخص فنی و نمودار قیمت، تاییدی بر ادامه پرقدرت روند است، واگرایی نیز احتمال تغییر قیمت را نشان می‌دهد. دو واژه همگرایی و واگرایی متضاد یکدیگر هستند، اما واگرایی در نهایت به همگرایی روند و قدرت قیمت ختم می‌شود، زیرا در واگرایی معمولی، قیمت پس از مدتی به مسیر واگرایی تغییر جهت می‌دهد و با او همگرا (هم مسیر) می‌شود. در واگرایی مخفی، پس از مدتی روند شاخص فنی به سمت روند قیمت حرکت می‌کند و با قیمت همگرا می‌شود.

بیشتر شاخص‌های فنی برای مشاهده واگرایی، اسیلاتورهای شاخص قدرت قیمت هستند. این شاخص‌ها حس قدرت حرکتی که در بازار دیده می‌شود را ارائه می‌دهند. برخی از نوسان‌گرهای مومنتوم (حرکت قیمت) برای تعیین بازار اشباع استفاده می‌شوند که نشان‌دهنده قدرت روند هستند. نقاط اشباع بازار نقاطی هستند که احتمال بازگشت قیمت را بیشتر می‌کنند و واگرایی در این نقاط روی می‌دهد. بهترین اندیکاتورهای نواری که حرکت بازار را اندازه‌گیری می‌کنند، شاخص قدرت نسبی (RSI) و اسیلاتور Stochastics است. مقادیر هریک از این شاخص‌ها بین 0 تا 100 نوسانات قیمت را ثبت می‌کنند تا نقاط خریدوفروش بیش‌ازحد مشخص شود.

نقاط اشباع بازار نقاطی هستند که احتمال بازگشت قیمت را بیشتر می‌کنند و واگرایی در این نقاط روی می‌دهد.
نقاط اشباع بازار نقاطی هستند که احتمال بازگشت قیمت را بیشتر می‌کنند و واگرایی در این نقاط روی می‌دهد.

نحوه استفاده از واگرایی مخفی و معمولی در معاملات

تشخیص الگوهای واگرایی در نمودار دشوار نیست. با توضیحات بالا توانستید واگرایی مخفی و معمولی را به‌خوبی بشناسید و کافی است در نمودارهای مالی این الگوها را پیدا کنید. در ادامه به شما خواهیم گفت که چطور با مشاهده این الگوها، معاملات خود را برنامه‌ریزی کنید.

قدم اول: برای معاملات خود فیلتر تعیین کنید.

حال که می‌دانید واگرایی معمولی و مخفی هر کدام چه نشانه‌هایی دارند و کاربردشان چیست، استراتژی معاملاتی بسازید. واگرایی پنهان الگویی است که نشان‌دهنده پایان دوره تثبیت قیمت است. با مشاهده این واگرایی به‌دنبال سیگنالی از ادامه روند قبلی باشید. به‌عنوان مثال، اگر روند بزرگ‌تر صعودی است، به‌دنبال واگرایی پنهان صعودی در نمودار باشید. وقتی الگوی واگرایی پنهان صعودی را مشاهده کردید، از آن به‌عنوان سیگنال خرید استفاده کنید. همچنین الگوهای واگرایی پنهان نزولی را در یک روند صعودی نادیده بگیرید. در روند نزولی نیز برعکس عمل کنید. به‌دنبال واگرایی پنهان نزولی در نمودار باشید و الگوهای صعودی را نادیده بگیرید. وقتی الگوی واگرایی پنهان نزولی را مشاهده کردید، به‌دنبال معامله فروش باشید. الگوهای واگرایی پنهان که با جهت روند بزرگ‌تر همسو هستند، سیگنال قابل اعتمادتری صادر می‌کنند.

قدم دوم: حدضرر (StopLoss) خود را مشخص کنید.

بعد از این‌که یک واگرایی پنهان را که با روند بزرگ‌تر همسو است، مشاهده کردید، پارامترهای معامله را برنامه‌ریزی کنید. الگوهای واگرایی برای سیگنال‌ تغییر روند آینده مناسب هستند، اما ممکن است به اندازه کافی قابل اعتماد نباشند. بنابراین، اگر نمی‌خواهید حرکات غیرعادی بازار شما را غافل‌گیر کند، بهتر است حدضرر مناسبی مشخص کنید. برای تعیین حدضرر حتما به روند قیمت و سقف‌ها یا کف‌های قبلی توجه کنید. همچنین مدیریت ریسک و سرمایه شما در تعیین حدضرر تاثیرگذار است و اگر نقطه حدضرر با استراتژی معاملاتی شما هم‌خوانی نداشت بهتر است وارد معامله نشوید.

بهترین نقطه حدضرر برای معامله در واگرایی مخفی صعودی، زیر پایین‌ترین کف ناحیه واگرایی است. همچنین بهترین نقطه حدضرر برای معامله در واگرایی مخفی نزولی، بالای بلندترین سقف ناحیه واگرایی است.

قدم سوم: برای معامله هدف تعیین کنید.

بازارهای مالی می‌توانند با نرخ‌های شگفت‌انگیزی که از سود ارائه می‌دهند، معامله‌گران را در رویای سودهای بی‌پایان غرق کنند. اما معاملات بی‌هدف و بدون برنامه در نهایت به ضررهای جبران‌ناپذیر ختم می‌شود. برای معامله خود هدف تعیین کنید، زیرا هیچ قطعیتی در بازار وجود ندارد و هیچ روندی تا ابد ادامه‌دار نیست. الگوهای واگرایی مخفی و معمولی، فقط احتمالات را بیان می‌کنند و این شما هستید که از یک روند باید سود خود را بردارید. پس برای معاملات خود همان‌طور که حدضرر تعیین کردید، حدسود نیز تعیین کنید.

 الگوهای واگرایی مخفی و معمولی، فقط احتمالات را بیان می‌کنند و این شما هستید که از یک روند باید سود خود را بردارید.
الگوهای واگرایی مخفی و معمولی، فقط احتمالات را بیان می‌کنند و این شما هستید که از یک روند باید سود خود را بردارید.

محدودیت‌های استفاده از واگرایی مخفی و معمولی

در تحلیل تکنیکال، معامله‌گران باید از ترکیب شاخص‌ها و تکنیک‌های تجزیه‌وتحلیل برای تایید یک روند بازگشتی قبل از اقدام براساس واگرایی استفاده کنند. یادتان باشد فقط در برخی از نقاط بازگشت قیمت، واگرایی مخفی و معمولی دیده می‌شود و این اتفاق همیشگی نیست. همچنین زمانی که واگرایی رخ می‌دهد، به این معنی نیست که روند قیمت حتما معکوس می‌شود یا به‌زودی یک معکوس رخ می‌دهد. واگرایی می‌تواند برای مدت طولانی ادامه داشته‌باشد یا هرگز منجربه بازگشت قیمت نشود، پس صرفا واگرایی‌ها نباید تنها معیار در معاملات باشند.

برای آن‌که سیگنال‌های واگرایی قابل اعتماد باشند می‌توانید چند شاخص دیگر مانند شاخص میانگین همگرایی و واگرایی (MACD) یا تکنیک‌های معامله‌گری مانند الگوهای بازگشتی و ادامه‌دهنده یا خطوط روند را با آن‌ها ترکیب کنید.

واگرایی مخفی و معمولی، دو نوع واگرایی هستند که در استراتژی معاملاتی می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم. واگرایی معمولی در پایان روندهای قیمتی ظاهر می‌شود و هشداری برای پایان احتمالی روند است. واگرایی مخفی در میانه روند ظاهر می‌شود و بیشتر تاییدی برای ادامه روند به‌حساب می‌آید. در بالا با نحوه شناسایی و معامله با واگرایی‌ها آشنا شدید. با تمرین می‌توانید از این تکنیک عالی در معاملات خود استفاده کنید. هرچند استفاده از واگرایی‌ها برای معاملات به‌تنهایی خطرناک است، اما اگر آن‌ها را با سایر تکنیک‌های معامله‌گری و شاخص‌های فنی تحلیل تکنیکال ترکیب کنید، می‌توانید درصد موفقیت معاملات خود را بسیار افزایش دهید.

مجموعه اپوفایننس بهترین خدمات معامله‌گری و کپی ترید در زمینه بازارهای مالی را به ایرانیان ارائه می‌دهد. این مجموعه با بهره‌مندی از تکنولوژی‌های روز دنیا و ارائه آن به معامله‌گران، فضای امن و سریعی برای خریدوفروش انواع سهام‌های بین‌المللی، کالاها، فارکس و ارزهای دیجیتال فراهم کرده است.

منبع ++++

تفاوت واگرایی معمولی با واگرایی مخفی در چیست؟

واگرایی معمولی در پایان یک روند مشاهده می‌شود و هشداری برای معکوس‌شدن روند است. واگرایی مخفی در میانه روند رخ می‌دهد و بیشتر یک تاکید برای ادامه روند است، هرچند ممکن است روند تغییر کند. در واقع واگرایی‌ها به‌طورکلی نشان‌دهنده یک ناهماهنگی بین روند قیمت و یک شاخص فنی هستند.

چطور با سیگنال‌های واگرایی مخفی معاملات موفق داشته‌باشیم؟

کلید موفقیت در معاملات با واگرایی مخفی این است که معاملات خود را در جهت روند بزرگ‌تر فیلتر کنید. همیشه احساسات بازار را تجزیه‌وتحلیل کنید و بهتر است یک شاخص حرکتی دنبال‌کننده روند، برای تأیید این سیگنال‌ها داشته‌باشید. در سیگنال‌های واگرایی مخفی، سیگنال‌های خلاف روند را مدنظر قرار ندهید.

تفاوت واگرایی و تایید در چیست؟

تایید با واگرایی متفاوت است. واگرایی زمانی است که قیمت و اندیکاتور چیزهای متفاوتی را به معامله‌گر می‌گویند. تایید زمانی است که اندیکاتور و قیمت یا چند اندیکاتور یک چیز را به معامله‌گر می‌گویند. درحالت ایده‌آل، معامله‌گران برای ورود به معاملات و درحین معاملات تأیید می‌خواهند. اگر قیمت درحال حرکت به سمت بالا باشد، آن‌ها می‌خواهند اندیکاتورهایشان نشان دهد که حرکت قیمت احتمالاً ادامه دارد. با این‌حال از واگرایی به‌عنوان تایید نیز می‌توان استفاده کرد، درجایی‌که سیگنال صعودی یا نزولی توسط سایر تکنیک‌های معامله‌گری صادر شده است و واگرایی آن را تایید می‌کند.

الگوهای شمعی دو کندلی گروهی از الگوها در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از دو کندل متوالی در نمودار قیمت، روند بازار را نشان می‌دهند. این الگوها می‌توانند نشانه تغییر روند، ادامه روند، تقویت روند یا تضعیف روند باشند. برای شناسایی این الگوها باید به رنگ، شکل، اندازه و موقعیت بدنه و سایه‌های کندل‌ها توجه کرد. هر الگوی دو کندلی خصوصیات و معنای خود را دارد و شما به‌عنوان یک معامله‌گر، باید با توجه به روند قبلی و بعدی قیمت، آن‌ها را مورد بررسی قرار دهید. آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی، باعث می‌شود تا تحلیل درستی از بازار داشته‌باشید.

الگوهای شمعی دو کندلی چه کمکی به معامله‌گران می‌کنند؟

این الگوها می‌توانند به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک کنند تا نقاط ورود و خروج مناسبی را در بازار پیدا کنند. آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی باعث می‌شود تا معامله‌گران استراتژی معاملاتی کاملی را برای خود تنظیم کنند و زمانی که در نمودار قیمت، این الگوها را مشاهده کردند، بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند.

انواع الگوهای شمعی دو کندلی

این مدل از الگوها، الگوهای شگفت‌انگیزی هستند که به شما نشان می‌دهند چگونه حال و هوای بازار ممکن است تنها با دو شمع تغییر کند. شما می‌توانید انواع مختلفی از الگوهای شمعی دو کندلی را در نمودار قیمت پیدا کنید.

الگوی انبرک سقف Tweezer Tops

از الگوهای شمعی دو کندلی الگوی انبرک سقف Tweezer Tops است و یک الگوی معکوس نزولی است که در انتهای یک ‌روند صعودی تشکیل می‌شود. این الگو شامل دو کندل است که اولی صعودی و دومی نزولی است. قیمت در سقف هر دو کندل، تقریباً یا کاملاً با یک‌دیگر یکسان هستند. این بدان معناست که خریداران نتوانسته‌اند قیمت را بالاتر از سطح مشخص شده ببرند و فروشندگان وارد بازار شده‌اند. این الگو نشان‌دهنده ضعف خریداران و قدرت فروشندگان است و ممکن است شروع یک حرکت نزولی را پیش‌گویی کند.

الگوی Tweezer Tops بهتر است در نواحی مقاومتی و در همراهی با سایر عوامل تأییدکننده مانند اندیکاتورهایی چون میانگین متحرک ساده یا متحرک، حجم معاملات و الگوهای دیگر شمعی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین رنگ بدنه کندل‌ها می‌تواند مخالف یا هم رنگ باشد، اما اگر مخالف باشند اعتبار الگو بیشتر است. برای مثال، اگر کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، نشان‌دهنده تغییر نیرو از خریداران به فروشندگان است.

الگوی انبرک سقف Tweezer Tops، یک الگوی معکوس نزولی است که در انتهای یک ‌روند صعودی تشکیل می‌شود.
الگوی انبرک سقف Tweezer Tops، یک الگوی معکوس نزولی است که در انتهای یک ‌روند صعودی تشکیل می‌شود.

الگوی انبرک کف Tweezer Bottoms از الگوهای شمعی دو کندلی

یک الگوی معکوس‌کننده است که در انتهای یک‌روند نزولی تشکیل می‌شود و آن روند را به صعودی تبدیل می‌کند. این الگو از دو کندل تشکیل شده است که اولی نزولی و دومی صعودی است. قیمت کف در هر دو کندل تقریباً با یک‌دیگر یکسان هستند. این یعنی فروشندگان نتوانسته‌اند قیمت را پایین‌تر از سطح مشخص شده ببرند و خریداران وارد بازار شده‌اند. این الگو نشان‌دهنده ضعف فروشندگان و قدرت گرفتن خریداران است و ممکن است نوید شروع یک حرکت صعودی را بدهد. الگوی Tweezer Bottoms بهتر است در نواحی حمایتی و در همراهی با سایر عوامل تأییدکننده، مورد توجه قرار بگیرد. همچنین رنگ بدنه کندل‌ها می‌تواند مخالف یا هم رنگ باشد، اما اگر مخالف باشند، الگو اعتبار بیش‌تری دارد. برای مثال، اگر کندل اول قرمز و کندل دوم سبز باشد، نشان‌دهنده انتقال قدرت از فروشندگان به خریداران است.

بیشتر بخوانید: شمع های ژاپنی

الگوی اینگولفینگ نزولی Bearish Engulfing Pattern

الگوی اینگولفینگ نزولی یکی دیگر از الگوهای شمعی دو کندلی است که در نمودار قیمت تشکیل می‌شود. این الگو هشدار تغییر روند از صعودی به نزولی را می‌دهد. اینگولفینگ نزولی از دو شمع تشکیل شده است. اولی یک شمع کوچک سبز رنگ صعودی است که توسط یک شمع بزرگ قرمز رنگ نزولی فراگرفته یا engulfed می‌شود. این بدان معناست که فروشندگان قدرت بیش‌تری از خریداران دارند و قیمت را به‌ شدت پایین می‌کشند. این الگو معمولاً در انتهای یک‌روند صعودی دیده می‌شود و ممکن است پیشگویی از شروع یک‌روند نزولی باشد.

الگوی اینگولفینگ نزولی از یک شمع کوچک سبز رنگ صعودی که توسط یک شمع بزرگ قرمز رنگ نزولی فراگرفته یا engulfed می‌شود؛ تشکیل شده است.
الگوی اینگولفینگ نزولی از یک شمع کوچک سبز رنگ صعودی که توسط یک شمع بزرگ قرمز رنگ نزولی فراگرفته یا engulfed می‌شود؛ تشکیل شده است.

الگوی اینگولفینگ صعودی Bullish Engulfing Pattern از الگوهای شمعی دو کندلی

Bullish Engulfing Pattern یکی از الگوهای دو کندلی است که نشان‌دهنده تغییر روند قیمت از نزولی به صعودی است. این الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش می‌دهد. این بدان معناست که قیمت open کندل دوم پایین‌تر از قیمت close کندل اول است و قیمت بسته‌شدن کندل دوم بالاتر از قیمت open کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که خریداران قدرت بیش‌تری نسبت به فروشندگان دارند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند. در جهت آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی باید به چند نکته توجه کنید.

الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش می‌دهد.
الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش می‌دهد.

محل تشکیل

این الگو باید در انتهای یک‌ روند نزولی تشکیل شود. اگر در وسط یک ‌روند صعودی یا در یک بازار بدون روند دیده شود، اعتبار آن کم‌تر است.

رنگ بدنه کندل اول

رنگ بدنه کندل اول باید قرمز باشد و رنگ بدنه کندل دوم باید سبز باشد. این نشان می‌دهد که کندل اول منفی و کندل دوم مثبت است. آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی کمک می‌کند تا قدرت هر الگو و کندلی را به درستی تشخیص دهید.

رنگ بدنه کندل دوم

بدنه کندل دوم باید نسبت به بدنه کندل اول، بزرگ‌تر باشد. هر چه اختلاف بیش‌تر باشد، قدرت الگو نیز بیش‌تر است.

اندازه سایه کندل

اگر کندل دوم سایه‌های کوتاه داشته‌باشد، بهتر است. این نشان می‌دهد که قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل دوم نزدیک به حداکثر و حداقل قیمت آن است و مقاومت و حمایت کمی دارد. آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی باعث می‌شود تا اهمیت هر کندل و الگویی را به درستی درک کنید.

فاصله بین دو کندل

اگر بین دو کندل فاصله یا گپ وجود داشته‌باشد، الگو قوی‌تر است. این نشان می‌دهد که تغییر روند ناگهانی و شدید است.

الگوی Kicker Pattern

یکی از الگوهای شمعی دو کندلی است که نشان‌دهنده تغییر ناگهانی و قوی روند قیمت از صعودی به نزولی یا برعکس است. این الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدون سایه یا با سایه‌های کوتاه است و رنگ مخالف کندل اول دارد. این الگو به دودسته صعودی و نزولی تقسیم می‌شود.

الگوی Kicker Pattern صعودی

 در این‌حالت کندل اول نزولی قرمز رنگ و کندل دوم صعودی سبز رنگ است. در این الگو قیمت باز شدن کندل دوم بالاتر از قیمت بسته‌شدن کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که خریداران قدرت بیش‌تری از فروشندگان دارند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند. این الگو معمولاً در انتهای یک‌ روند نزولی تشکیل می‌شود و نشانه تغییر روند به صعودی است.

بیشتر بخوانید: الگوی سه گانه صعودی چیست؟

الگوی Kicker Pattern نزولی

در این‌حالت کندل اول صعودی سبز رنگ و کندل دوم نزولی قرمز رنگ است. در این نوع از الگوهای شمعی دو کندلی، قیمت open کندل دوم پایین‌تر از قیمت close کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که فروشندگان قدرت بیش‌تری نسبت به خریداران دارند و می‌توانند قیمت را به سمت پایین هدایت کنند. این الگو معمولاً در انتهای یک‌ روند صعودی تشکیل می‌شود و نشان‌دهنده تغییر روند به نزولی است.

از مشاهده الگوی Kicker Pattern چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟

این الگو تغییر یک‌باره نگرش سرمایه‌گذاران در بازار را نشان می‌دهد. این تغییر نگرش ممکن است در اثر فاش‌شدن اطلاعات ارزشمندی از بازار اتفاق بیفتد. این الگو یکی از الگوهای بازگشتی قوی محسوب می‌شود و نیاز به کندل تأییدیه ندارد، اما برای اطمینان بیش‌تر می‌توان منتظر کندل تأییدیه بود.

الگوی هارامی صعودی Bullish Harami

در این مرحله از آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی بهتر است با الگوی هارامی صعودی آشنا شوید. Bullish Harami یکی از الگوهای شمعی دو کندلی است که نشان‌دهنده تغییر روند قیمت از نزولی به صعودی است. این الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش نمی‌دهد، بلکه درون آن قرار می‌گیرد. این بدان معناست که قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل دوم در بازه قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که فشار فروشندگان کاهش‌یافته و خریداران قدرت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند. برای شناسایی این الگو باید به چند نکته توجه کرد.

  • این الگو باید در انتهای یک ‌روند نزولی تشکیل شود. اگر در وسط یک‌روند صعودی یا در یک بازار بدون روند دیده شود، اعتبار آن کم‌تر است.
  • رنگ بدنه کندل اول باید قرمز باشد و رنگ بدنه کندل دوم باید سبز باشد. این نشان می‌دهد که کندل اول منفی و کندل دوم مثبت است.
  • بدنه کندل دوم باید نسبت به بدنه کندل اول کوچک‌تر باشد. هر چه اختلاف کمتر باشد، قدرت الگو بیش‌تر است.
  • اگر کندل دوم سایه‌های کوتاه داشته‌باشد، بهتر است. این نشان می‌دهد که قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل دوم نزدیک به حداکثر و حداقل قیمت آن است و مقاومت و حمایت کمی دارد.

الگوی هارامی نزولی Bearish Harami Line از الگوهای شمعی دو کندلی

الگوی شمعی هارامی نزولی در اصل یک الگوی شمعی دو کندلی است که تغییر روند از صعودی به نزولی را نشان می‌دهد. این الگو شامل دو کندل است که به‌صورت متوالی ظاهر می‌شود. در این الگو، کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش نمی‌دهد، بلکه درون آن قرار می‌گیرد.

این بدان معناست که قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل دوم در بازه قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که فشار خریداران کاهش‌یافته و فروشندگان قدرت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و می‌توانند قیمت را به سمت پایین هدایت کنند.

بیشتر بخوانید: الگوی مرد آویزان

الگوی نفوذگر Piercing Line Patterns

Piercing Line Patterns یکی از الگوهای شمعی دو کندلی است که نشان‌دهنده تغییر روند قیمت از نزولی به صعودی است. این الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور کامل پوشش نمی‌دهد، بلکه درون آن قرار می‌گیرد. این بدان معناست که قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل دوم در بازه قیمت باز شدن و بسته‌شدن کندل اول است. الگوی نفوذگر این پیام را می‌رساند که فشار فروشندگان کاهش ‌یافته و خریداران قدرت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند.

الگوی نفوذگر این پیام را می‌رساند که فشار فروشندگان کاهش ‌یافته و خریداران قدرت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند.
الگوی نفوذگر این پیام را می‌رساند که فشار فروشندگان کاهش ‌یافته و خریداران قدرت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و می‌توانند قیمت را به سمت بالا هدایت کنند.

الگوی ابر سیاه پوشاننده Dark Cloud Cover

 برای آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی مانند Dark Cloud Cover باید به ویژگی‌های ظاهری آن دقت بیش‌تری داشته‌باشید. این الگو نشان می‌دهد که تغییر روند قیمت نزدیک است و قیمت یک دارایی از حالت صعودی به نزولی تغییر می‌کند. این الگو شامل دو کندل متوالی است که کندل دوم بدنه کندل اول را به‌طور ناقص پوشش می‌دهد. این بدان معناست که قیمت باز شدن کندل دوم بالاتر از حداکثر قیمت کندل اول است و قیمت بسته‌شدن کندل دوم پایین‌تر از نصف بدنه کندل اول است. این الگو نشان می‌دهد که فشار خریداران کاهش‌یافته و فروشندگان قدرت بیش‌تری در بازار دارند. با مشاهده این الگو می‌توان نتیجه گرفت که روند صعودی بازار ادامه نخواهد داشت و ممکن است دچار تغییر روند به نزولی شود.

الگوی کف‌های همسنگ Matching Low

یکی از الگوهای شمعی دو کندلی است که نشان‌دهنده تغییر روند قیمت از نزولی به صعودی است. این الگو شامل دو کندل متوالی است که هر دو کندل نزولی قرمز رنگ هستند و قیمت بسته‌ شدن آن‌ها تقریباً یکسان است.

الگوی کف‌های همسنگ این پیام را می‌رساند که قیمت به پایین‌ترین سطح خود در دو روز متوالی رسیده و دیگر نمی‌تواند پایین‌تر از آن برود. این الگو نشان می‌دهد که فروشندگان دیگر قدرت کافی برای پایین آوردن قیمت را ندارند و خریداران می‌توانند قیمت دارایی را به سمت بالا هدایت کنند.

الگوی کف‌های همسنگ نشان می‌دهد که فروشندگان دیگر قدرت کافی برای پایین آوردن قیمت را ندارند و خریداران می‌توانند قیمت دارایی را به سمت بالا هدایت کنند.
الگوی کف‌های همسنگ نشان می‌دهد که فروشندگان دیگر قدرت کافی برای پایین آوردن قیمت را ندارند و خریداران می‌توانند قیمت دارایی را به سمت بالا هدایت کنند.

خدمات اپوفایننس

برای معاملات خود بهتر است از بروکرهای رگوله شده استفاده کنید. اپوفایننس بهترین بروکر ایرانی مدرن و پیشرفته است که در زمینه‌های مختلفی از جمله فارکس، شاخص‌ها و ارزهای دیجیتال فعالیت می‌کند. این کارگزاری دارای مجوزهای بین‌المللی است و محیطی امن و به‌روز را ارائه می‌دهد. برای دریافت اطلاعات بیش‌تر پیشنهاد می‌دهیم که به وب‌سایت این کارگزاری مراجعه کنید.

بیشتر بخوانید: اسپرد بروکر اپوفایننس

به‌عنوان یک معامله‌گر بازارهای مالی، آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی به شما کمک می‌کند تا به درک کاملی از الگوهای نموداری برسید و از آن‌ها در معاملات خود استفاده کنید. الگوهای شمعی دو کندلی شامل الگوی انبرک سقف، انبرک کف، هارامی صعودی، هارامی نزولی، الگوی کف‌های همسنگ و سایر الگوهای مشابه است. این ابزارهای فنی قدرت‌مند، می‌توانند بینش ارزش‌مندی را در مورد روندهای بازار ارائه دهند و به معامله‌گران در تصمیم‌گیری‌های آگاهانه کمک کنند.

منبع ++

آشنایی با الگوهای شمعی دو کندلی چه کمکی در معاملات می‌کند؟

آشنایی با الگوهای دو کندلی کمک می‌کند تا در معاملات خود تصمیمات درست و مناسبی بگیرید.

برای شناسایی الگوهای شمعی دو کندلی از چه مشخصه‌هایی می‌توان استفاده کرد؟

برای شناسایی الگوهای شمعی دو کندلی، باید به رنگ، شکل، اندازه و موقعیت بدنه و سایه‌های کندل‌ها توجه کنید. همچنین باید به زمینه روند قبلی و بعدی قیمت نیز توجه داشته‌باشید. الگوهای شمعی مختلف، معانی متفاوتی دارند و ممکن است جهت و قدرت بازار را تغییر دهند.

مزایا و معایب استفاده از الگوهای دو کندلی چیست؟

مزایا
+ این الگوها راحت قابل‌شناسایی و تفسیر هستند.
+ آن‌ها می‌توانند سرنخ‌های بصری در مورد روحیه و روان‌شناسی بازار ارائه دهند.
+ الگوهای شمعی دو کندلی می‌توانند به شما کمک کنند تا سیگنال‌های معتبری از روند بازار دریافت کنید و نقاط ورود و خروج مناسبی را در بازار شناسایی کنید.
+ آن‌ها می‌توانند با ابزارها و نشانگرهای دیگر تحلیل تکنیکال ترکیب شوند تا استراتژی معاملاتی شما را بهبود بخشند.
معایب
+ آن‌ها همیشه قابل‌اعتماد و دقیق نیستند. گاهی ممکن است سیگنال‌های غلط یا گمراه‌کننده‌ای بدهند، به‌خصوص در بازارهای ناپایدار یا بدون روند.
+ این الگوها موضوعی و قابل‌تفسیر هستند. ممکن است معامله‌گران مختلف نظرات و معیارهای متفاوتی برای شناسایی و معامله با این الگوها داشته‌باشند.

الگوهای شمعی دو کندلی محبوب و مؤثر کدامند؟

الگوی انبرک سقف Tweezer Tops، الگوی انبرک کف Tweezer Bottoms، الگوی پوشا نزولی Bearish Engulfing Pattern، الگوی پوشا صعودی Bullish Engulfing Pattern، الگوی Kicker Pattern، الگوی هارامی صعودی Bullish Harami Line، الگوی نفوذگر Piercing Line Patterns، الگوی ابر سیاه پوشاننده Dark Cloud Cover، الگوی هارامی نزولی Bearish Harami Line و الگوی کف‌های همسنگ Matching Low از الگوهای محبوب دو کندلی محسوب می‌شوند.

یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم برای تحلیل تکنیکال که اکثر معامله‌گران حرفه‌ای از آن استفاده می‌کنند، اندیکاتور حجم است. این شاخص، اطلاعات مهمی از حجم معاملات را در اختیار شما قرار می‌دهد. با یادگیری این شاخص و ترکیب آن با سایر تکنیک‌های معامله‌گری، می‌توانید به‌میزان قابل توجهی موفقیت معاملات خود را افزایش دهید. داده‌های اندیکاتور حجم، زمانی که در کنار اطلاعات دیگر از تحلیل تکنیکال قرار می‌گیرند، سیگنال‌های معاملاتی خوبی صادر می‌کنند. برای آشنایی با این اندیکاتور و نحوه استفاده از آن در ادامه با ما همراه باشید.

از این اندیکاتور در پلتفرم‌های معاملاتی می‌توانید استفاده کنید. بهترین بروکر ایرانی برای خریدوفروش سهام‌های بین‌المللی، ارزهای دیجیتال و سایر معاملات، مجموعه اپوفایننس است. این بروکر با امکانات زیادی که دارد، خدمات بی‌نظیری در زمینه فعالیت‌های مالی به شما ارائه می‌دهد. خدمات این مجموعه شامل پلتفرم‌های معاملاتی حرفه‌ای، امکان سوشال ترید و آموزش تخصصی تحلیل تکنیکال است.

اندیکاتور حجم چیست؟

اندیکاتور حجم (Volume) ابزاری حیاتی است که سرمایه‌گذاران و معامله‌گران برای درک نقدینگی بازارهای مالی از آن استفاده می‌کنند. این شاخص، تعداد سهام یا قراردادهای معامله شده در یک دوره مشخص را اندازه‌گیری می‌کند و داده‌هایی را در مورد فشار خریدوفروش ارائه می‌دهد. مفهوم شاخص حجم به اوایل دهه 1900 برمی‌گردد و به ریچارد ویکوف، پیشگام تحلیل تکنیکال نسبت داده می‌شود.

تحلیل‌گران فنی از فعالیت‌های معاملاتی گذشته برای پیش‌بینی تغییرات قیمت سهام در آینده استفاده می‌کنند. ابزار حجم یکی از معیارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال سهام است. معامله‌گران باتجربه می‌دانند چگونه از حجم در معاملات روزانه استفاده کنند. آن‌ها عقیده دارند افزایش حجم در روند قیمتی، نشان از قدرت روند است. هرچه حجم در یک روند بیشتر باشد، امکان شکست آن روند کمتر می‌شود. همچنین هرچه حجم در یک روند کمتر باشد، احتمال شکست آن روند بیشتر می‌شود. برای درک بهتر موضوع بهتر است با فرمول محاسبه حجم در معاملات آشنا شوید.

فرمول محاسبه اندیکاتور حجم

اندیکاتور حجم = تعداد کل سهام یا قراردادهای معامله‌شده در یک دوره مشخص

فرمول محاسبه اندیکاتور حجم بسیار ساده است، اما داده‌های آن نیاز به تحلیل دقیق دارد. این اندیکاتور تعداد معاملات در یک دوره مشخص را نشان می‌دهد. برای مثال این شاخص، در یک دوره 4 روزه، میزان معاملات انجام‌شده و نوسانات کندل قیمت را محاسبه و ثبت می‌کند. این شاخص، اطلاعات مهمی در زمینه قدرت خریدارن یا فروشندگان را در بازه 4 ساعته مشخص می‌کند. با این داده‌ها می‌توانیم به ارزش یک سهم یا ارز پی ببریم. در ادامه خواهیم گفت این داده‌ها چه مفهومی دارند.

 اندیکاتور حجم تعداد معاملات در یک دوره مشخص را نشان می‌دهد.
اندیکاتور حجم تعداد معاملات در یک دوره مشخص را نشان می‌دهد.

اندیکاتور حجم به ما چه می‌گوید؟

تجزیه‌وتحلیل شاخص حجم، شامل درک الگوهای ایجادشده توسط حجم معاملات و رابطه آن‌ها با حرکت قیمت است. حجم معاملات بالا اغلب نشان‌دهنده افزایش علاقه معامله‌گران و نقدینگی در بازار است، در حالی‌که حجم پایین، عدم علاقه معامله‌گران برای فعالیت در بازار را نشان می‌دهد. در نظر گرفتن اندیکاتور حجم برای تجزیه‌وتحلیل معاملات سهام بسیار مهم است.

از اندیکاتور حجم می‌توانید برای دریافت سیگنال ورود به معامله استفاده کنید، اما به تنهایی کافی نیست. با این‌حال در نقاطی که حجم خریدوفروش افزایش پیدا می‌کند، معمولا یک حرکت قیمتی بزرگ در جریان است. با استفاده از این مفهوم معاملات خود را در جهت حجم روند می‌توانید انجام دهید و از بازار سود بگیرید. برعکس این عمل نیز امکان‌پذیر است؛ یعنی درجایی‌که حجم روند درحال کاهش است، اما قیمت همچنان صعود می‌کند، به احتمال زیاد یک شکست قیمتی و معکوس‌شدن روند وجود دارد. برای معامله در چنین شرایطی حتما تاییدیه تغییر روند را باید دریافت کنید.

ترکیب این شاخص با الگوهای ادامه‌دهنده می‌تواند به شما در شناسایی، ادامه روند یا معکوس‌شدن آن کمک کند. اگر شما بدانید قیمت از کدام نقطه به روند اصلی خود بازمی‌گردد، معاملات شما در جهت آن روند موفقیت‌آمیز خواهد بود. همچنین نقاط برگشت قیمت، بهترین نقاط برای بازکردن معاملات خلاف روند هستند. حجم به شما در چنین معاملاتی کمک می‌کند.

نحوه فعال‌سازی اندیکاتور حجم در نمودار

در تمامی چارت‌ها می‌توانید این اندیکاتور را فعال کنید. فقط کافی است به قسمت اندیکاتورها در بالای چارت بروید. در قسمت جستجوی اندیکاتورها، واژه Volume را نوشته و پس از یافتن این اندیکاتور آن را انتخاب کنید تا روی نمودار فعال شود. این شاخص به‌صورت خطوط قرمز و سبز چسبیده به هم، در پایین چارت و دقیقا زیر کندل‌ها ظاهر می‌شوند. برای تنظیمات طول دوره حجم کافی است روی این اندیکاتور در چارت دو بار کلیک کنید. در پنجره بازشده در بخش MA Length می‌توانید با واردکردن عدد، بازه محاسباتی را کم یا زیاد کنید.

برای فعال‌سازی اندیکاتور حجم کافیست، در قسمت جستجوی اندیکاتورها، واژه Volume را نوشته و پس از یافتن این اندیکاتور آن را انتخاب کنید.
برای فعال‌سازی اندیکاتور حجم کافیست، در قسمت جستجوی اندیکاتورها، واژه Volume را نوشته و پس از یافتن این اندیکاتور آن را انتخاب کنید.

تاثیر اندیکاتور حجم در استراتژی معاملاتی

برای تقویت استراتژی‌های معاملاتی، حجم یک گزینه مناسب است. این شاخص روی معاملات ما تاثیر مهمی دارد که در ادامه به نتایج استفاده از اندیکاتور حجم می‌پردازیم.

  • امکان شناسایی قدرت روند: حجم معاملات بالا در طول حرکت قیمت نشان‌دهنده یک روند قوی است، درحالی‌که حجم پایین ممکن است نشان‌دهنده یک روند ضعیف یا فرسوده باشد. با این ویژگی نقاط ورود و خروج مناسب برای معاملات را شناسایی می‌کنیم.
  • امکان تأیید شکست قیمت: هنگام مشاهده شکست قیمت با کمک الگوهای ادامه‌دهنده مانند مثلث یا مستطیل، حجم بالا می‌تواند اعتبار این شکست را تأیید کند و احتمال یک معامله موفق را افزایش دهد. الگوهای ادامه‌دهنده، الگوهایی هستند که در مسیر یک روند تشکیل می‌شوند و به ما در شناسایی روند کمک می‌کنند.
  • مشاهده الگوهای واگرایی: با اندیکاتور حجم می‌توانیم واگرایی‌ها را تشخیص دهیم. واگرایی بین قیمت و حجم ممکن است نشانه معکوس‌شدن روند بالقوه یا اصلاح قیمت باشد. الگوی واگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت در حال افزایش است، اما حجم معاملات کاهش می‌یابد.
  • امکان ارزیابی نقدینگی: از حجم می‌توان برای ارزیابی نقدینگی در بازار استفاده کرد که به ما کمک می‌کند تا نقاط مناسب ورود و خروج از معاملات را پیدا کنیم.

مزایای شاخص حجم

اندیکاتور حجم چندین مزیت را برای سرمایه‌گذاران و معامله‌گران دارد. استفاده از این شاخص بسیار راحت است و اگر بتوانید آن را به خوبی تحلیل کنید، سیگنال‌های مناسبی به شما ارائه می‌دهد. در ادامه با همه مزایای این اندیکاتور آشنا می‌شوید.

  • تفسیر بسیار آسان: این اندیکاتور برای همه معامله‌گران، حتی مبتدیان قابل درک و استفاده است.
  • کاربرد فراوان: می‌‎توان از این شاخص در بازارهای مالی مختلف، از جمله سهام، فارکس، معاملات آتی و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
  • قابل استفاده در تایم‌فریم‌های مختلف: ابزار حجم در بازه‌های زمانی مختلف، از روزانه تا بلندمدت و ساعتی به طور موثر کاربرد دارد.
  • مکمل سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال: ابزار حجم را می‌توان با سایر شاخص‌های فنی و الگوهای نموداری ترکیب کرد تا اثربخشی کلی استراتژی‌های معاملاتی را بهبود بخشد.
از اندیکاتور حجم می‌توانید در بازارهای مالی مختلف، از جمله سهام، فارکس، معاملات آتی و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
از اندیکاتور حجم می‌توانید در بازارهای مالی مختلف، از جمله سهام، فارکس، معاملات آتی و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.

معایب شاخص حجم

با وجود مزایای زیاد اندیکاتور حجم، این ابزار دارای محدودیت‌هایی است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

  • صدور داده‌های نادرست: در برخی از بازارها، مانند فارکس و ارزهای دیجیتال، به دلیل ماهیت غیرمتمرکز این بازارها، ممکن است حجم معاملات گزارش‌شده نادرست یا ناقص باشد.
  • قدرت پیش‌بینی محدود: شاخص حجم نمی‌تواند به‌طور مستقل حرکات آتی قیمت را پیش‌بینی کند. بنابراین ترکیب آن با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکالی و بنیادی برای پیش‌بینی دقیق‌تر آینده قیمت ضروری است.
  • سیگنال‌های کاذب: مانند هر اندیکاتور فنی، ابزار حجم ممکن است گاهی اوقات سیگنال‌های نادرست صادر کند که منجر به زیان‌های احتمالی معاملات می‌شود. برای جلوگیری از سیگنال‌های کاذب بهتر است این شاخص با سایر اندیکاتورها ترکیب شود. داشتن چندین تاییدیه برای ورود به معامله باعث افزایش موفقیت شما در معاملات می‌شود.

معرفی شاخص‌های حجم

به‌جز اندیکاتور اصلی حجم (Volume) که در نمودار قابل‌نمایش است، شاخص‌های دیگری نیز حجم را نمایش می‌دهند که برای ترکیب با استراتژی‌های مختلف کاربرد دارند. شاخص‌های استراتژی حجم، فرمول‌های ریاضی هستند که به‌صورت بصری در پلتفرم‌های نموداری وجود دارند و اندیکاتور حجم را تحلیل می‌کنند.

هرکدام از این اندیکاتورها از فرمول متفاوتی پیروی می‌کنند و معامله‌گران باید اندیکاتوری را پیدا کنند که برای استراتژی معاملاتی آن‌ها بهترین کارایی را داشته باشد. استفاده از اندیکاتورها ضروری نیست، اما می‌توان به کمک آن‌ها فرآیند تصمیم‌گیری در معاملات را راحت‌تر کرد. شاخص‌های حجم زیادی وجود دارد که در زیر به سه نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود.

اندیکاتور حجم تعادلی (OBV)

حجم تعادلی یا On Balance Volume که به اختصار OBV گفته می‌شود، یک شاخص ساده اما موثر شناسایی حجم است. این اندیکاتور با استفاده از حجم معاملات و تحلیل آن نشان می‌دهد که کدام سهام در حال انباشته‌شدن است. همچنین این شاخص، می‌تواند واگرایی‌ها در قیمت و حجم را به خوبی نشان دهد. این اندیکاتور به‌صورت یک خط روی چارت می‌افتد و اطلاعات حجم را در دوره‌های مختلف منتشر می‌کند.

شاخص جریان پول Chaikin

افزایش قیمت‌ها باید با افزایش حجم همراه باشد، بنابراین اندیکاتور جریان نقدینگی یا Chaikin Money Flow روی افزایش یا کاهش حجم تمرکز می‌کند. این شاخص زمانی که قیمت‌ها در قسمت بالایی یا پایینی محدوده روزانه قرار می‌گیرند، خبر از افزایش یا کاهش حجم می‌دهد. این ابزار مانند خط میانگین متحرک، در طول مسیر قیمتی حرکت می‌کند و با محاسبه حجم معاملات، واگرایی، افزایش و کاهش حجم و همچنین نقاط برگشت قیمت را مشخص می‌کند.

شاخص اسیلاتور کلینگر

نوسانگر کلینگر (Klinger Oscillator) حجم انباشت (خرید) و توزیع (فروش) را برای یک دوره زمانی معین در روند قیمتی مشخص می‌کند. این شاخص با جمع‌آوری حجم و مشخص‌کردن میانگین آن به معامله‌گر در شناسایی ادامه روند یا شکست آن کمک می‌کند.

شاخص کلینگر با جمع‌آوری حجم و مشخص‌کردن میانگین آن به معامله‌گر در شناسایی ادامه روند یا شکست آن کمک می‌کند.
شاخص کلینگر با جمع‌آوری حجم و مشخص‌کردن میانگین آن به معامله‌گر در شناسایی ادامه روند یا شکست آن کمک می‌کند.

نحوه استفاده از اندیکاتور حجم در معاملات

شاخص‌های حجمی با اندازه‌گیری تعداد معامله‌گرانی که علاقه‌مند به خرید یا فروش یک سهم در نقطه خاص هستند، درک سرمایه‌گذاران از آن سهم را نشان می‌دهند. اگر علاقه سرمایه‌گذاران به این سهم کم باشد، به این معنی است که قیمت سهام می‌تواند به زودی کاهش یابد و یک الگوی نزولی تشکیل شود. از سوی دیگر، اگر سرمایه‌گذاران نسبت به یک سهم نظر مثبت داشته باشند، قیمت آن می‌تواند افزایش یابد و الگوی صعودی تشکیل دهد.

به‌عنوان‌مثال، زمانی که نشانگر حجم در مقایسه با میانگین متحرک، حجم فوق‌العاده بالایی را برای یک سهم نشان می‌دهد، می‌تواند به دلیل سرخوشی یا ترس باشد. اگر خریداران در حجم بالا باشند، نشان‌دهنده سرخوشی است و اگر تعداد فروشندگان از خریداران بیشتر باشد، ترس را نشان می‌دهد. همچنین، حجم بسیار بیشتر از میانگین متحرک می‌تواند منعکس‌کننده بی‌علاقگی بین سرمایه‌گذاران باشد. این احساسات می‌توانند بر حرکت‌های کوتاه‌مدت قیمت سهام تأثیر بگذارند.

شما می‌توانید با تجزیه‌وتحلیل قیمت و حجم، حرکت یا معکوس‌شدن یک روند را شناسایی کنید. اگرقیمت سهام در حجم‌های پایین شروع به افزایش کند، می‌تواند آغاز یک روند صعودی باشد. همچنین، اگر قیمت سهام در حجم‌های بالا شروع به کاهش کند، می‌تواند نشان‌دهنده بازگشت احتمالی روند صعودی و شروع روند نزولی باشد.

در استفاده از اندیکاتور حجم بسیار محتاط باشید. همان‌طور که این شاخص سیگنال‌های خوبی برای معامله منتشر می‌کند، اما بازارهای مالی قابل اعتماد نیستند. ممکن است با یک خبر بازار بریزد یا رشد کند. برای همین همیشه به دنبال ترکیب اندیکاتورها و ابزارها باشید. ترکیب اندیکاتورها و ابزارها باعث می‌شود تا تحلیل شما توسط چند شاخص تایید شود.

ترکیب اندیکاتور حجم و الگوهای ادامه‌دهنده

الگوهای ادامه‌دهنده در میانه یک روند تشکیل می‌شوند و ادامه روند را نشان می‌دهند. این الگوها به شکل مثلث، مستطیل، پرچم و پرچم سه‌گوش در نمودار ظاهر می‌شوند. برای آن‌که بتوانید سیگنال‌های نادرست حجم را فیلتر کنید، نیاز به شناخت این الگوها دارید. زمانی که حجم یک روند صعودی درحال افزایش است ولی قیمت در محدوده الگوی ادامه‌دهنده همچنان ایستاده، شکستن الگو و ادامه‌دار شدن روند محتمل است. در روند نزولی نیز چنین اتفاقی رخ می‌دهد.

اگر در یک روند صعودی قیمت در حال افزایش باشد، اما حجم کاهش پیدا کند، به احتمال زیاد قیمت دچار یک شکست کاذب شده است. این شکست می‌تواند ادامه مسیر را برای روند سخت کند و گاهی نشان از بازگشت روند خواهد بود.

ترکیب شاخص حجم و الگوهای بازگشتی (معکوس‌شونده)

الگوهای بازگشتی در نمودار نشان می‌دهند که قیمت قدرت ادامه روند را ندارد. این الگوها پس از تشکیل قیمت را معکوس می‌کنند. با ترکیب این الگوها و شاخص حجم می‌توانید از لحظه برگشت قیمت مطلع شوید.

ترکیب اندیکاتور حجم و خطوط روند

خطوط روند برای شناسایی مسیر حرکت قیمت هستند. این خطوط را با ابزار خط می‌توان در نمودار رسم کرد. ترکیب حجم و خطوط می‌تواند سیگنال‌های خوبی برای معامله صادر کند. معمولا با کشیدن یک خط روند، انتظار حرکت قیمت روی آن در روند صعودی یا زیر آن در روند نزولی وجود دارد. معمولا با افزایش یا کاهش حجم احتمال شکسته‌شدن یک خط روند وجود دارد.

ترکیب اندیکاتور حجم و خطوط می‌تواند سیگنال‌های خوبی برای معامله صادر کند.
ترکیب اندیکاتور حجم و خطوط می‌تواند سیگنال‌های خوبی برای معامله صادر کند.

در روند صعودی افزایش حجم خرید نشان از ادامه روند است. حال اگر در همین روند، حجم فروش افزایش پیدا کند، به احتمال زیاد یک شکست قیمت اتفاق می‌افتد. در روند نزولی نیز با افزایش حجم خرید، احتمال شکست روند قیمت وجود دارد. اگر در این روند حجم فروش افزایش پیدا کند، شاهد ادامه روند نزولی خواهیم بود.

ترکیب شاخص حجم و میانگین متحرک

میانگین متحرک برای شناخت قیمت در بازه زمانی مشخص است. این اندیکاتور کمک می‌کند تا به‌راحتی بتوانیم میانگین قیمت را برای معاملات به دست آوریم. اگر حجم خرید در حال افزایش باشد و قیمت زیر اندیکاتور مووینگ اوریج باشد، یک روند صعودی را نشان می‌دهد. اگر حجم فروش افزایش یابد و قیمت در بالای مووینگ اوریج باشد، نشان از نزول قیمت است. البته این فرمول‌ها قطعی نیستند و ممکن است یک روند نزولی با حجم مناسب نیز برعکس شود. از خط میانگین متحرک باید برای سیگنال‌گیری و از حجم برای تاییدیه این سیگنال استفاده کنید.

از خط میانگین متحرک باید برای سیگنال‌گیری و از حجم برای تاییدیه این سیگنال استفاده کنید.
از خط میانگین متحرک باید برای سیگنال‌گیری و از حجم برای تاییدیه این سیگنال استفاده کنید.

مانند همه ابزارهای تحلیل تکنیکال، اندیکاتور حجم نیز می‌تواند در ترکیب با ابزارهای تحلیل بنیادی و سایر اندیکاتورهای فنی استفاده شود. ابزار حجم برای درک فعالیت بازار و نقدینگی در معاملات دارایی‌های مالی ارزشمند است. با تجزیه‌وتحلیل الگوهای ایجادشده توسط حجم معاملات، سرمایه‌گذاران و معامله‌گران می‌توانند بینشی در مورد احساسات بازار، قدرت روند و تغییر روند بالقوه به دست آورند. بااین‌حال، شناخت محدودیت‌های ابزار حجم و استفاده از آن به همراه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکالی و بنیادی برای بهبود اثربخشی کلی استراتژی‌های معاملاتی ضروری است. شما می‌توانید برای تعیین نقدینگی به حجم نگاه کنید و تغییرات حجم را با شاخص‌های دیگر ترکیب کنید و یک استراتژی معاملاتی بسازید. در بالا به تمام مواردی که برای شناخت و استفاده از اندیکاتور حجم نیاز دارید، اشاره شد تا بتوانید از آن در معاملات خود استفاده کنید.

بروکر اپوفایننس بهترین پلتفرم معاملاتی برای فعالیت در بازارهای مالی جهانی است. این مجموعه با امکانات معاملاتی، خدمات بی‌نظیری به ایرانیان ارائه می‌دهد تا در یک فضای امن و سریع بتوانند به خریدوفروش انواع سهام‌های بین‌المللی، کالاها، فارکس و ارزهای دیجیتال بپردازند.

منبع ++++

متداول‌ترین بازه زمانی برای اندازه‌گیری حجم در سهام چیست؟

حجم روزانه رایج‌ترین چارچوب زمانی است که در بحث حجم سهام مورد استفاده قرار می‌گیرد. میانگین حجم معاملات روزانه، حجم روزانه سهام معامله‌شده است که به طور میانگین طی چند روز محاسبه می‌شود. این کار روزهایی را که حجم معاملات به طور غیرمعمول کم یا زیاد است، مشخص می‌کند.

شاخص‌های محبوب حجم کدام است؟

شاخص‌های محبوب حجم شامل سه مورد، شاخص حجم تعادلی (OBV)، شاخص جریان پول Chaikin و شاخص اسیلاتور کلینگر است.

چطور سیگنال‌های کاذب را در اندیکاتور حجم فیلتر کنیم؟

برای فیلترکردن سیگنال‌های کاذب، باید ابزار حجم را با اندیکاتورها یا ابزارهای دیگر ترکیب کنید. معمولا معامله‌گران بزرگ با ترکیب اندیکاتورها، میزان اطمینان به استراتژی خود را افزایش می‌دهند. این ادغام اندیکاتورها کمک می‌کند تا سیگنال‌های زیادی فیلتر شوند. مثلا با ترکیب حجم و اندیکاتور میانگین متحرک می‌توانید از شکست خط میانگین متحرک سود کسب کنید. برای اطمینان از شکست خط میانگین متحرک، شاخص حجم به شما کمک می‌کند تا بفهمید چقدر حجم در نقطه شکست وجود دارد.

اسیلاتور یک ابزار تحلیل تکنیکال است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا وضعیت بازار را بهتر درک کنند. اسیلاتورها بین دو مقدار ثابت یا محدوده‌ای از مقادیر، نوسان می‌کنند و نشان می‌دهند که بازار در حالت اشباع خرید، اشباع فروش، روند صعودی، روند نزولی یا بدون روند است. اسیلاتورها می‌توانند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهند و نقاط تغییر جهت روند را نشان دهند. اسیلاتورها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند، اسیلاتورهای روندی و اسیلاتورهای رنجی. اسیلاتورهای روندی مانند MACD ،RSI و Stochastic به معامله‌گران نشان می‌دهند که روند فعلی بازار چقدر قوی است و آیا احتمال ادامه یا واگرایی آن وجود دارد. اسیلاتورهای رنجی مانند CCI ،Williams %R و ATR به معامله‌گران نشان می‌دهند که بازار در چه محدوده‌ای از قیمت حرکت می‌کند و آیا احتمال شکستن محدوده و شروع روند جدید وجود دارد. در این مقاله به بررسی این‌که اسیلاتور چیست، انواع، نحوه محاسبه، استفاده از آن‌ها و مزایا و معایب آن‌ها می‌پردازیم.

روش‌ فعال کردن اسیلاتور چیست؟

اسیلاتورها درواقع شاخص‌های فنی هستند که حرکت و جهت حرکت قیمت را اندازه‌گیری می‌کنند. آن‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا معکوس‌ها و شکست‌های احتمالی در بازار را شناسایی کنید. برای فعال کردن اسیلاتورها در پنجره معاملاتی خود، باید مراحل زیر را دنبال کنید.

در پاسخ به اینکه اسیلاتور چیست؟ باید بگوییم اسیلاتورها درواقع شاخص‌های فنی هستند که حرکت و جهت حرکت قیمت را اندازه‌گیری می‌کنند.
در پاسخ به اینکه اسیلاتور چیست؟ باید بگوییم اسیلاتورها درواقع شاخص‌های فنی هستند که حرکت و جهت حرکت قیمت را اندازه‌گیری می‌کنند.
  • پلت‌فرم معاملاتی خود را انتخاب کنید که از تحلیل تکنیکال پشتیبانی می‌کند. بروکرهای معتبر، همیشه این پلت‌فرم‌ها را ارائه می‌دهند. متاتریدر 4 و 5 نمونه‌ای از این برنامه‌ها محسوب می‌شوند.
  • اوراق بهادار یا ابزاری را که می‌خواهید معامله کنید را انتخاب کرده و نمودار قیمت آن‌را باز کنید.
  • روی منوی Insert کلیک کرده و Indicators را انتخاب کنید.
  • لیستی از اندیکاتورهای موجود را مشاهده خواهید کرد که به دسته‌بندی‌هایی مانند Trend ،Oscillators و Volume تقسیم می‌شوند.
  • دسته نوسانگرها را انتخاب کرده و نوسانگر مورد نظر خود را انتخاب کنید. نوسانگر Stochastic ،RSI MACD و سایر موارد مشابه شامل این دسته می‌شوند.
  • پنجره‌ای باز می‌شود که در آن می‌توانید تنظیمات و پارامترهای نوسانگر مانند نقطه، رنگ، سطوح و سایر موارد مشابه را تنظیم کنید.
  • روی OK کلیک کنید و نوسانگر در زیر پنجره جداگانه زیر نمودار قیمت ظاهر می‌شود.
  • در نهایت می‌توانید بیش از یک نوسانگر به پنجره معاملاتی خود اضافه کنید، اما مطمئن شوید که آن‌ها با یک‌دیگر همپوشانی یا تضاد ندارند.

اسیلاتورهای روندی

اسیلاتورهای روندی درواقع ابزارهایی هستند که بر اساس قیمت‌های گذشته بازار محاسبه می‌شوند و نشان می‌دهند که روند فعلی بازار چقدر قوی و پایدار است. اسیلاتورهای روندی معمولاً بین دو خط افقی یا دو مقدار ثابت نوسان می‌کنند و می‌توانند نشان دهند که بازار در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش است.

شاید از خودتان بپرسید که کاربرد اصلی اسیلاتور چیست؟ برای پی بردن به این موضوع باید این را در نظر بگیرید که اسیلاتورهای روندی می‌توانند سیگنال‌هایی برای واگرایی یا همگرایی با روند اصلی بازار ارائه دهند. واگرایی زمانی رخ می‌دهد که اسیلاتور با روند اصلی بازار هم‌سو نباشد و نشان دهد که روند، دارای ضعف است و ممکن است تغییر کند. همگرایی زمانی رخ می‌دهد که اسیلاتور با روند اصلی بازار هم‌سو باشد و نشان دهد که روند دارای قدرت است و ممکن است ادامه پیدا کند. در ادامه با برخی از اسیلاتورهای روندی آشنا می‌شوید.

اسیلاتورهای روندی می‌توانند سیگنال‌هایی برای واگرایی یا همگرایی با روند اصلی بازار ارائه دهند.
اسیلاتورهای روندی می‌توانند سیگنال‌هایی برای واگرایی یا همگرایی با روند اصلی بازار ارائه دهند.

MACD

MACD مخفف Moving Average Convergence Divergence است و به‌عنوان یکی از معروف‌ترین و پرکاربردترین اسیلاتورهای روندی شناخته می‌شود. MACD بر اساس اختلاف دو میانگین متحرک ساده SMA با دوره‌های مختلف محاسبه می‌شود و نشان می‌دهد که روند فعلی بازار چقدر قوی و پایدار است.

MACD از سه بخش تشکیل شده است، خط MACD، خط سیگنال و هیستوگرام. خط MACD اختلاف دو میانگین متحرک ساده 12 روزه و 26 روزه را نشان می‌دهد. خط سیگنال میانگین متحرک ساده 9 روزه خط MACD است. هیستوگرام اختلاف خط MACD و خط سیگنال را نشان می‌دهد. اگر می‌خواهید بدانید که هدف از مطالعه این نوع اسیلاتور چیست، باید این را بدانید که اسیلاتور MACD می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد و از این جهت بسیار سودمند است. در ادامه با برخی از این سیگنال‌های آشنا می‌شوید.

 انقطاع خط MACD و خط سیگنال

زمانی که خط MACD از زیر به بالا، خط سیگنال را قطع کند، سیگنال خرید است و زمانی که خط MACD از بالا به پایین، خط سیگنال را قطع کند، سیگنال فروش است.

انقطاع خط MACD و محور صفر

زمانی که خط MACD از زیر به بالا محور صفر را قطع کند، سیگنال خرید است و زمانی که خط MACD از بالا به سمت پایین، محور صفر را قطع کند، سیگنال فروش است.

واگرایی خط MACD و قیمت

زمانی که خط MACD با قیمت هم‌سو نباشد، ضعف روند را نشان می‌دهد و ممکن است روند دچار تغییر شود.

RSI

RSI مخفف Relative Strength Index است و یکی دیگر از اسیلاتورهای روندی است که به سؤال کاربران در مورد اسیلاتور چیست مربوط است. RSI بر اساس نسبت میانگین قیمت‌های صعودی و میانگین قیمت‌های نزولی در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود و نشان می‌دهد که بازار در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش است. RSI معمولاً بین دو خط افقی 30 و 70 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد. در ادامه با این سیگنال‌ها آشنا می‌شوید.

RSI مخفف Relative Strength Index است و یکی دیگر از اسیلاتورهای روندی است که به سؤال کاربران در مورد اسیلاتور چیست مربوط است.
RSI مخفف Relative Strength Index است و یکی دیگر از اسیلاتورهای روندی است که به سؤال کاربران در مورد اسیلاتور چیست مربوط است.

انقطاع خط RSI و سطوح اشباع خرید و اشباع فروش

زمانی که خط RSI از سمت بالا به پایین سطح 70 برود، سیگنال فروش است و زمانی که خط RSI از قسمت پایین به بالای سطح 30 برود، سیگنال خرید محسوب می‌شود.

واگرایی خط RSI و قیمت

زمانی که خط RSI با قیمت هم‌سو نباشد، نشان‌دهنده این است که روند دارای ضعف بوده و ممکن است تغییر کند. برای مثال، زمانی که قیمت روند صعودی داشته‌باشد و خط RSI دارای روند نزولی باشد. در این حالت واگرایی نزولی رخ داده است و سیگنال فروش محسوب می‌شود.

تشکیل الگوهای معروف شمعدانی

زمانی که خط RSI الگوهایی مانند سر و شانه، دو قله، دو دره، سه قله، سه دره و الگوهای مشابه را نشان بدهد، تغییر روند را هم نشان می‌دهد.

Stochastic

Stochastic یک اسیلاتور روندی دیگر است که بر اساس موقعیت قیمت نسبت به محدوده حرکت آن در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود و نشان می‌دهد که بازار در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش است. Stochastic از دو خط تشکیل شده است، خط %K و خط %D. خط %K نشان‌دهنده موقعیت قیمت نسبت به محدوده حرکت آن در یک دوره زمانی است و خط %D میانگین متحرک ساده 3 روزه خط %K است. Stochastic معمولاً بین دو خط افقی 20 و 80 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد. در ادامه این را می‌دانید که سیگنال‌های این نوع اسیلاتور چیست.

Stochastic یک اسیلاتور روندی است که بر اساس موقعیت قیمت نسبت به محدوده حرکت آن در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود.
Stochastic یک اسیلاتور روندی است که بر اساس موقعیت قیمت نسبت به محدوده حرکت آن در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود.

انقطاع خط %K و خط %D اسیلاتور Stochastic

 زمانی که خط %K از زیر به بالا خط %D را قطع کند، سیگنال خرید است و زمانی که خط %K از بالا به زیر خط %D را قطع کند، می‌توان سیگنال فروش را از آن دریافت کرد.

انقطاع خط %K و سطوح اشباع خرید و اشباع فروش

زمانی که خط %K از بالا به زیر سطح 80 برود، سیگنال فروش است و زمانی که خط %K از زیر به بالای سطح 20 برود، سیگنال خرید محسوب می‌شود.

واگرایی خط %K و قیمت اسیلاتور Stochastic

زمانی که خط %K با قیمت هم‌سو نباشد، نشان می‌دهد که روند دارای ضعف است و ممکن است تغییر کند. برای مثال، زمانی که قیمت روند صعودی داشته‌باشد و خط %K دارای روند نزولی باشد، واگرایی نزولی است و سیگنال فروش به حساب می‌آید.

اسیلاتورهای رنجی

در این بخش به اسیلاتورهای رنجی می‌پردازیم که بسیار پرکاربرد و مفید هستند. این نوع ابزارها بر اساس مقایسه قیمت با محدوده حرکت آن در یک دوره زمانی محاسبه می‌شوند و نشان می‌دهند که بازار در چه محدوده‌ای از قیمت حرکت می‌کند. اسیلاتورهای رنجی معمولاً بین دو مقدار ثابت یا محدوده‌ای از مقادیر نوسان می‌کنند و می‌توانند نشان دهند که بازار در حالت اشباع خرید، اشباع فروش، روند صعودی، روند نزولی یا بدون روند است. اسیلاتورهای رنجی می‌توانند سیگنال‌هایی برای شکستن محدوده و شروع روند جدید ارائه دهند. اسیلاتورهای رنجی شامل موارد زیر است.

CCI

اسیلاتور CCI مخفف Commodity Channel Index است و یک اسیلاتور رنجی محسوب می‌شود. این نوع اسیلاتور بر اساس مقایسه قیمت با میانگین متحرک ساده آن و انحراف معیار آن محاسبه می‌شود و نشان می‌دهد که بازار در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش قرار دارد. CCI معمولاً بین دو خط افقی منفی 100 و 100 نوسان می‌کند. شاید بخواهید بدانید که مزایای این اسیلاتور چیست، برای پی‌بردن به این سوال باید این اصل را در نظر بگیرید که اسیلاتور CCI می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد. در ادامه با برخی از این سیگنال‌ها آشنا می‌شوید.

برای پی‌بردن به سوال اسیلاتور چیست؟ باید این اصل را در نظر بگیرید که اسیلاتور CCI می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.
برای پی‌بردن به سوال اسیلاتور چیست؟ باید این اصل را در نظر بگیرید که اسیلاتور CCI می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.

Williams %R

اندیکاتور ویلیامز یک نوع اسیلاتور رنجی دیگر است که نشان می‌دهد بازار در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش قرار دارد. معامله‌گران همواره این سوال را مطرح می‌کنند که کاربرد اصلی این اسیلاتور چیست یا بهتر بگوییم کاربرد این اندیکاتور چیست؟ معامله‌گران بازارهای مالی باید بدانند که اسیلاتور ویلیامز معمولاً بین دو خط افقی منفی 20 و منفی 80 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.

ATR

ATR مخفف Average True Range است که به‌عنوان یک اسیلاتور رنجی شناخته می‌شود. این اسیلاتور بر اساس میانگین متحرک ساده در محدوده حقیقی قیمت در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود. ATR نشان می‌دهد که بازار چقدر نوسان دارد. همچنین ATR معمولاً بین دو خط افقی 0 و یک مقدار ثابت نوسان می‌کند و می‌تواند نشان دهد که بازار در حالت روند صعودی، روند نزولی یا بدون روند است. این اسیلاتور می‌تواند سیگنال‌هایی برای تعیین حد ضرر stop loss یا حد سود take profit ارائه دهد.

ART بر اساس میانگین متحرک ساده در محدوده حقیقی قیمت در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود.
ART بر اساس میانگین متحرک ساده در محدوده حقیقی قیمت در یک دوره زمانی محاسبه می‌شود.

تعیین حد ضرر اسیلاتور ATR چگونه است؟

زمانی که معامله‌گر وارد معامله می‌شود، می‌تواند حد ضرر را بر اساس مقدار ATR تعیین کند. برای مثال، اگر معامله‌گر خریدار باشد، می‌تواند حد ضرر را برابر با قیمت ورود، منهای یک ضریب ATR قرار دهد. اگر معامله‌گر فروشنده باشد، می‌تواند حد ضرر را برابر با قیمت ورود، به‌اضافه یک ضریب ATR قرار دهد. ضریب ATR می‌تواند بر اساس سطح ریسک‌پذیری معامله‌گر تعیین شود.

تعیین حد سود اسیلاتور ATR چیست؟

زمانی که معامله‌گر وارد معامله می‌شود، می‌تواند حد سود را بر اساس مقدار ATR تعیین کند.

ROC

ROC مخفف Rate of Change است که به‌عنوان یک اسیلاتور رنجی در بین معامله‌گران شناخته می‌شود. این اسیلاتور بر اساس مقایسه قیمت فعلی با قیمت یک دوره زمانی قبل از آن محاسبه می‌شود و نشان می‌دهد که سرعت تغییرات قیمت چقدر است. ROC معمولاً بین دو خط افقی منفی 10 و 10 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.

ROC معمولاً بین دو خط افقی منفی 10 و 10 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.
ROC معمولاً بین دو خط افقی منفی 10 و 10 نوسان می‌کند و می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله ارائه دهد.

خدمات اپوفایننس

اپوفایننس بهترین بروکر فارکس و ارزهای دیجیتال است که امکانات متنوعی را ارائه می‌دهد. این کارگزاری از اسیلاتورها و سایر اندیکاتورهای فنی در بسترهای معاملاتی خود پشتیبانی می‌کند و با ارائه بهترین انواع سبک‌های معاملاتی، بهترین کیفیت معاملات را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

اسیلاتورها بین دو مقدار ثابت یا محدوده‌ای از مقادیر نوسان می‌کنند و نشان می‌دهند که بازار در حالت اشباع خرید، اشباع فروش، روند صعودی، روند نزولی یا بدون روند است. اسیلاتورها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند، اسیلاتورهای روندی و اسیلاتورهای رنجی. اسیلاتورهای روندی نشان می‌دهند که روند فعلی بازار چقدر قوی است و آیا احتمال ادامه یا واگرایی آن وجود دارد. اسیلاتورهای رنجی نشان می‌دهند که بازار در چه محدوده‌ای از قیمت حرکت می‌کند و آیا احتمال شکستن محدوده و شروع روند جدیدی وجود دارد.

منبع ++++

کاربرد اسیلاتور چیست؟

برای این‌که بدانید نکته کلیدی در استفاده از اسیلاتور چیست، باید به دو عامل مهم توجه کنیم. این دو عامل مهم، خط میانی و سطوح اشباع خریدوفروش است. بنابراین، می‌توان از اسیلاتور برای تشخیص نقاط ورود و خروج مناسب در معاملات استفاده کرد.

پرکاربردترین اسیلاتور چیست؟

بیش‌تر معامله‌گران به‌دنبال پرکاربردترین اسیلاتور هستند. اگر شما نیز می‌خواهید بدانید که مفیدترین اسیلاتور چیست، باید به معروف‌ترین آن‌ها یعنی شاخص مقاومت نسبی RSI، شاخص ویلیامز، شاخص قدرت نسبی ROC، شاخص نوسان خط میانی CCI، شاخص مک دی MACD اشاره کرد.

مزایای اسیلاتور چیست؟

سرمایه‌گذاران و معامله‌گران برای بهبود معاملات خود، همیشه به‌دنبال این هستند تا بدانند که مزایای استفاده از اسیلاتور چیست. استفاده از اسیلاتور مزایایی مانند کمک به تشخیص روندها و تغییرات آن‌ها، کمک به تشخیص نقاط برگشت قیمت و سیگنال‌دهی خریدوفروش، کمک به تشخیص مومنتوم و قدرت حرکت قیمت، کمک به تشخیص نواحی اشباع خریدوفروش و احتمال واکنش قیمت را به فعالان بازارهای مالی ارا‌ئه می‌دهد.

فیبوناچی اصلاحی یک ابزار تحلیل تکنیکال است که برای شناسایی سطوح پر پتانسیل در محدوده بین حمایت و مقاومت استفاده می‌شود. شما می‌توانید از این سطوح در بازار روند دار استفاده کنید و سطوح با اهمیت را در آن مشخص سازید. فیبوناچی اصلاحی بر اساس این ایده استوار است که بازارها معمولاً بخش قابل پیش‌بینی‌ای از حرکت خود را اصلاح می‌کنند، سپس به جهت اصلی خود ادامه می‌دهند. فیبوناچی اصلاحی از دنباله فیبوناچی نشأت می‌گیرد که یک دنباله عددی است و اعداد این دنباله از مجموع دو عدد قبلی خود تشکیل شده‌اند. در این مقاله قصد داریم بدانیم که استفاده از فیبوناچی اصلاحی با خطوط حمایت و مقاومت چگونه امکان‌پذیر است.

فیبوناچی اصلاحی دقیقاً به چه معناست؟!

اصلاح فیبوناچی مفهومی جذاب است که توسط معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مورد استفاده قرار می‌گیرد. دنباله فیبوناچی یک سری اعداد است که با 0 و 1 شروع می‌شود. به‌عنوان مثال، 0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21 و تا بی‌نهایت، یک دنباله فیبوناچی را تشکیل می‌دهد. دنباله فیبوناچی ویژگی‌های قابل توجهی دارد، مانند این‌که هر عدد تقریباً 1.618 برابر بزرگ‌تر از عدد قبلی خود است. این نسبت که به نسبت طلایی نیز معروف است، در بسیاری از پدیده‌های طبیعی مانند مارپیچ صدف، آرایش گلبرگ‌ها در گل یا شکل کهکشان دیده می‌شود. برخی بر این باورند این نسبت دارای اهمیت عرفانی هم است و می‌تواند نظم پنهان عالم را آشکار کند.

 وجود درصدهای فیبوناچی، استفاده از فیبوناچی اصلاحی را برای معامله‌گران قابل فهم می‌کند.
وجود درصدهای فیبوناچی، استفاده از فیبوناچی اصلاحی را برای معامله‌گران قابل فهم می‌کند.

اما این موضوع به بازارهای مالی چه ارتباطی دارد؟ برخی از معامله‌گران متوجه شده‌اند وقتی بازار یک حرکت بزرگ در یک جهت انجام می‌دهد، اغلب قبل از ادامه در همان جهت، بخشی از آن حرکت را اصلاح می‌کند یا به‌عبارتی عقب‌نشینی می‌کند. به‌عنوان مثال اگر قیمت سهام از 10 دلار به 20 دلار افزایش یابد، ممکن است قبل از افزایش مجدد به 15 دلار کاهش یابد.

اصلاحات فیبوناچی تمایل دارند در درصدهای خاصی رخ دهند که از همین دنباله مشتق شده‌اند. این درصدها 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 78.6% است. وجود این درصدها، استفاده از فیبوناچی اصلاحی را برای معامله‌گران قابل فهم می‌کند. این سطوح در اصل اصلاح فیبوناچی نامیده می‌شوند و به‌عنوان مناطق بالقوه حمایت و مقاومت به‌کار می‌روند. در این سطوح، ممکن است بازار دچار جهش شود یا روند معکوس را در پیش بگیرد.

رسم فیبوناچی اصلاحی

برای رسم سطوح و استفاده از فیبوناچی اصلاحی به هیچ فرمول خاصی نیاز ندارید. تنها پارامتری که اهمیت پیدا می‌کند، هماهنگی سطوح فیبوناچی با سطوح حمایت و مقاومت است. هنگامی که شما شاخص فیبوناچی را روی نمودار اعمال می‌کنید باید دو نقطه را انتخاب کنید تا خطوط به‌صورت خودکار، توسط ابزار فیبوناچی رسم شوند.

این دو نقطه باید در یک سقف و کف قیمتی معتبر قرار داشته‌باشند. با کمک این سطوح می‌توانید حرکت‌های قیمت را بهتر پیش‌بینی کنید و به موقع وارد عمل شوید. در این مقاله به رسم فیبوناچی اصلاحی در روند صعودی و نزولی می‌پردازیم.

برای رسم سطوح و استفاده از فیبوناچی اصلاحی، تنها پارامتری که اهمیت پیدا می‌کند، هماهنگی سطوح فیبوناچی با سطوح حمایت و مقاومت است.
برای رسم سطوح و استفاده از فیبوناچی اصلاحی، تنها پارامتری که اهمیت پیدا می‌کند، هماهنگی سطوح فیبوناچی با سطوح حمایت و مقاومت است.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی در نمودار قیمت چگونه است؟

برای استفاده از فیبوناچی اصلاحی، ابتدا باید دو نقطه مهم را در نمودار انتخاب کنید. معمولاً این دو نقطه بالاترین و پایین‌ترین قیمت در یک روند صعودی یا نزولی هستند. سپس خطوط افقی را بر اساس نسبت‌های فیبوناچی رسم کنید.

معمولاً سطوح 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 78.6% در دنباله فیبوناچی استفاده می‌شوند. برای افزایش دقت فیبوناچی اصلاحی، می‌توانید آن‌را با خطوط حمایت و مقاومت ترکیب کنید. خطوط حمایت و مقاومت سطوحی هستند که قیمت به‌طور مکرر از آن‌ها عبور می‌کند یا در آن‌ها متوقف می‌شود. اگر سطوح فیبوناچی با سطوح حمایت و مقاومت هم‌خوانی داشته‌باشند، احتمال این‌که قیمت به آن‌ها واکنش نشان دهد، بیش‌تر است.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی در تحلیل قدرت روند

برای درک بهتر این موضوع، تصور کنید شما یک معامله‌گر هستید که می‌خواهید سهام یک شرکت به نام ABC را خریداری کنید. مدتی است که قیمت ABC را دنبال می‌کنید و متوجه می‌شوید در یک روند صعودی قوی قرار گرفته است و طی چند ماه از 50 دلار به 100 دلار رسیده است.

شما فکر می‌کنید که این روند ادامه خواهد داشت، اما همچنین می‌خواهید با قیمت خوب خرید کنید و در اوج خرید خود را انجام ندهید. بنابراین تصمیم می‌گیرید از سطوح اصلاح فیبوناچی برای یافتن یک نقطه ورودی مناسب استفاده کنید.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی تا سطح 38.2 درصد

برای شروع تحلیل، شما یک ابزار اصلاح فیبوناچی را روی نمودار خود ترسیم می‌کنید که حداقل 50 دلار و حداکثر 100 دلار را به هم متصل می‌کند. پس از رسم، پنج خط افقی در نمودار شما ایجاد می‌شود که مربوط به سطوح اصلاح فیبوناچی هستند. می‌بینید که قیمت ABC قبلاً به سطح 23.6% رسیده است که حدود 86.50 دلار است، اما به همین جا متوقف نشده و سقوط آن به سطح بعدی که سطح 38.2٪ است، در حدود 80.90 دلار ادامه یافته است.

شما فکر می‌کنید این سطح می‌تواند مکان خوبی برای خرید باشد، زیرا یک اصلاح قابل توجه در آن رخ داده است و سطح 38.2٪ اغلب یک سطح پشتیبانی قوی به‌شمار می‌رود. شما تصمیم می‌گیرید یک سفارش خرید با قیمت 80.90 دلار انجام دهید، به این امید که قیمت از آن‌جا جهش پیدا کند و روند صعودی را مجدداً از سر بگیرد. اگر قیمت در همین سطح متوقف شود به سمت بالا صعود پیدا کند، نشان می‌دهد که قدرت روند قوی تا نسبتاً قوی است.

پنج خط افقی مربوط به سطوح اصلاح فیبوناچی
پنج خط افقی مربوط به سطوح اصلاح فیبوناچی

استفاده از فیبوناچی اصلاحی تا سطح 50 درصد

با این‌حال بازار برنامه‌های دیگری دارد. قیمت ABC نیز در سطح 38.2 درصد متوقف نمی‌شود و به پایین‌تر از آن کاهش پیدا می‌کند. در این مرحله شما مشاهده می‌کنید که قیمت به سطح بعدی خود یعنی 50 درصد رسیده و قیمت در محدوده 75 دلار سقوط کرده است.

این نقطه میانی حرکت اصلی است و همچنین یک سطح اصلاحی رایج به‌شمار می‌رود. شما پیش خود فکر می‌کنید این ممکن است پایین اصلاح بازار باشد، زیرا قیمت قبلاً نیمی از حرکت قبلی را تغییر داده است و سطح 50٪ اغلب یک مانع روانی است.

شما یک سفارش خرید دیگر را با قیمت 75 دلار به ثبت می‌رسانید و موقعیت خود را دو برابر می‌کنید به این امید که قیمت از آن‌جا بالاخره جهش پیدا کند و روند صعودی را از سر بگیرد. اگر قیمت در سطح 50 درصد متوقف شود و به سمت بالا تغییر جهت دهد، می‌توان نتیجه گرفت که قدرت روند نسبتاً ضعیف است.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی تا سطح 61.8 درصد

اما بازار هنوز تمام نشده و قرار است اتفاقات جدیدی برای آن رخ دهد. مشاهده می‌کنید که قیمت ABC نیز در سطح 50 درصد متوقف نشده و پایین‌تر از آن سقوط کرده و به سطح بعدی یعنی سطح 61.8 درصد یعنی حدود 69.10 دلار نزول پیدا کرده است. به گفته بسیاری از معامله‌گران، این مهم‌ترین سطح اصلاحی شناخته می‌شود، زیرا بر اساس نسبت طلایی است. همچنین سطحی است که قیمت قبل از ادامه در جهت اصلی، بیش‌ترین اصلاحیه را دارد.

شما گمان می‌کنید این باید پایین اصلاح باشد و سطح 61.8٪ یک سطح حمایت قوی است. شما تصمیم می‌گیرید تا یک سفارش خرید دیگر به قیمت 69.10 دلار انجام دهید، به این امید که قیمت از آن‌جا صعودی شود و روند قبلی خود را ادامه دهد. اگر قیمت تا این سطح پایین بیاید، نشان می‌دهد که قدرت روند ضعیف است و اعتبار خود را تا حدودی از دست می‌دهد.

به گفته بسیاری از معامله‌گران، مهم‌ترین سطح اصلاحی، سطحی است که قیمت قبل از ادامه در جهت اصلی، بیش‌ترین اصلاحیه را دارد.
به گفته بسیاری از معامله‌گران، مهم‌ترین سطح اصلاحی، سطحی است که قیمت قبل از ادامه در جهت اصلی، بیش‌ترین اصلاحیه را دارد.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی تا سطح 78.6 درصد

شاید روند اصلاح قیمت شما را خسته کرده باشد، ولی ناگزیرید تا این را بدانید که اصلاح بازار هنوز تمام نشده است. قیمت ABC نیز در سطح 61.8 درصد متوقف نمی‌شود و پایین‌تر از آن‌را می‌شکند و به سطح بعدی یعنی سطح 78.6 درصد و حدود 61.70 دلار سقوط می‌کند. در این مرحله ممکن است با احتیاط بیش‌تری وارد معامله شوید.

شاید هم به تحلیل خود شک کنید و به کلی از استراتژی خود ناامید شوید. با این وجود در این مرحله نیز تصمیم می‌گیرید تا یک سفارش خرید دیگر را به قیمت 61.70 دلار انجام دهید تا به نوعی ضرر خود را کاهش دهید. اگر قیمت سهام شرکت ABC تا این حد پایین بیاید، می‌توان نتیجه گرفت که قدرت روند خیلی ضعیف است و دیگر اعتباری ندارد.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی تا سطح 100 درصد

در مرحله پایانی، بازار برای شما یک سورپرایز دارد. قیمت ABC نیز در سطح 78.6 درصد متوقف نمی‌شود و تا 50 دلار سقوط می‌کند که پایین‌ترین قیمت اصلاحیه است. این بدان معناست که قیمت 100٪ از حرکت قبلی عقب‌نشینی کرده است و روندی که مشغول تحلیل آن بودید، یک روند ضعیف است و نمی‌توان آن‌را یک روند قوی و ادامه‌دهنده فرض کرد.

اگر قیمت به این سطح فیبوناچی بازگردد، می‌توانید نتیجه بگیرید که روند معکوس شده است. این رخ‌داد نشان می‌دهد خریداران یا فروشندگان به‌طور کامل روند قبلی را معکوس کرده‌اند و قیمت به نقطه شروع خود بازگشته است. این سطوح اغلب به‌عنوان شکست یا تأیید برای برگشت‌ها در نظر گرفته می‌شوند.

نقش خطوط حمایت و مقاومت در استفاده از فیبوناچی اصلاحی

نقش خطوط حمایت و مقاومت در فیبوناچی اصلاحی این است که می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را تعیین کنند. اگر قیمت به یک سطح اصلاح فیبوناچی برخورد کند و از آن عبور نکند، می‌توان انتظار داشت که روند قبلی ادامه می‌یابد. برای مثال، در یک روند صعودی، اگر قیمت تا سطح 38.2 درصد اصلاح کند و از آن پایین‌تر نرود، می‌توان انتظار داشت که قیمت دوباره صعود می‌کند و به سمت سطح بالاتر قبلی خود حرکت می‌کند.

در این‌حالت، سطح 38.2 درصد یک خط حمایت است و می‌توان در آن نقطه خرید انجام داد. برعکس در یک روند نزولی، اگر قیمت به سطح 38.2 درصد اصلاح کند و از آن بالاتر نرود، می‌توان انتظار داشت که قیمت دوباره نزول کند و به سمت سطح پایین‌تر قبلی حرکت کند. در این‌حالت، سطح 38.2 درصد یک خط مقاومت است و می‌توان در آن نقطه فروش انجام داد.

نقش خطوط حمایت و مقاومت در استفاده از فیبوناچی اصلاحی این است که می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را تعیین کنند.
نقش خطوط حمایت و مقاومت در استفاده از فیبوناچی اصلاحی این است که می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را تعیین کنند.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی در استراتژی معاملاتی

اصلاح فیبوناچی ابزار قدرت‌مندی است که می‌تواند به شما در شناسایی نقاط ورود و خروج احتمالی در معاملات کمک کند. برای استفاده از فیبوناچی اصلاحی در استراتژی معاملاتی خود، باید مراحل زیر را انجام دهید.

  • سقف و کف قیمت را در نمودار پیدا کنید.
  • نشانگر فیبوناچی را بین سقف و کف مشخص شده رسم کنید.
  • زمانی وارد معامله شوید که قیمت به سطح اصلاح فیبوناچی رسیده باشد و نشانه‌ای از برگشت را نشان دهد؛ مانند ظاهر شدن الگوی کندل استیک، شکست یا واگرایی.
  • حد ضرر خود را زیر نوسان قبلی، برای معاملات طولانی‌مدت یا بالاتر از نوسان قبلی برای معاملات کوتاه‌مدت قرار دهید.
  • تیک پرافیت را در سطح فیبوناچی اصلاحی بعدی تنظیم کنید.

مزایا و معایب استفاده از فیبوناچی اصلاحی

استفاده از فیبوناچی اصلاحی مزایا و معایبی دارد. در ادامه به برخی از مزایا و معایب استفاده از این سطوح در معاملات اشاره می‌کنیم.

مزایای استفاده از فیبوناچی اصلاحی

  • این ابزار به تریدرها کمک می‌کند تا نقاط ورود و خروج مناسب را برای معاملات خود پیدا کنند.
  • فیبوناچی اصلاحی می‌تواند با سایر ابزارهای تکنیکال مانند امواج الیوت، خطوط روند و الگوهای شمعی ترکیب شود و اطلاعات بیش‌تری را ارائه دهد.

معایب استفاده از فیبوناچی اصلاحی

  • استفاده از فیبوناچی اصلاحی به تنهایی کافی نیست و نیاز به تأیید سایر عوامل مانند حجم معاملات، اخبار و رویدادهای بازار دارد.
  • این ابزار ممکن است در بازارهای شلوغ و ناپایدار دچار خطا شود و سطوح اشتباهی را نشان دهد.
استفاده از فیبوناچی اصلاحی را فقط روی نمودارهایی که بازه زمانی بالاتری دارند، انجام دهید.
استفاده از فیبوناچی اصلاحی را فقط روی نمودارهایی که بازه زمانی بالاتری دارند، انجام دهید.

نکات مهم هنگام استفاده از فیبوناچی اصلاحی

  • استفاده از فیبوناچی اصلاحی را فقط روی نمودارهایی که بازه زمانی بالاتری مانند روزانه، هفتگی و ماهانه دارند، انجام دهید.
  • استفاده از فیبوناچی اصلاحی را بهتر است فقط روی حرکات قیمت قوی و واضح انجام دهید و از اعمال آن روی حرکات قیمت ضعیف و مبهم خودداری کنید.

خدمات اپوفایننس

اپوفایننس بهترین بروکر فارکس است که امکان معامله با ارزهای دیجیتال و سایر ابزارهای مالی را فراهم می‌کند. این کارگزاری امکانات پیشرفته و متنوعی را در اختیار شما قرار می‌دهد تا بتوانید استراتژی معاملاتی خود را به‌راحتی پیاده‌سازی کنید. کارگزاری اپوفایننس امکانات و تسهیلات زیر را ارائه می‌دهد.

  • کارمزدهای کم و منصفانه‌ای پرداخت می‌کنید.
  • امنیت بالایی ارائه می‌دهد.
  • بازارهای چندگانه ارزهای دیجیتال، سهام، کالاها و فارکس را در دسترس معامله‌گران قرار می‌دهد.
  • رابط کاربر پسند دارد، به‌طوری که می‌توانید داده‌های بازار را مشاهده کرده و سفارشات خود را مدیریت کنید.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی به معامله‌گران کمک می‌کند تا سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را در حرکت قیمت یک دارایی شناسایی کنند. این اصلاح بر اساس دنباله فیبوناچی است. این دنباله مجموعه‌ای از اعداد است که رابطه ریاضی با یک‌دیگر دارند و یک نسبت طلایی میان آن‌ها برقرار است.

معامله‌گران با کمک سطوح اصلاحی فیبوناچی دو نقطه از قیمت را در نمودار انتخاب می‌کنند. این دو نقطه همان سقف و کفی هستند که اعتبار بیش‌تری دارند. پس از انتخاب این دو نقطه، نسبت‌های کلیدی فیبوناچی 23.6٪، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 78.6٪ ظاهر می‌شوند. سطوح اصلاحی فیبوناچی را می‌توان برای ترسیم خطوط افقی روی نمودار قیمت استفاده کرد. این خطوط نشان می‌دهند قیمت ممکن است در کجا متوقف شود یا تغییر جهت دهد. معامله‌گران از این سطوح برای پیش‌بینی تغییرات قیمت در آینده، ثبت سفارشات، تعیین حد ضرر و تیک پرافیت استفاده می‌کنند.

منبع +++++

چگونه می‌توان از سطوح اصلاح فیبوناچی در معاملات استفاده کرد؟

برای استفاده از فیبوناچی اصلاحی در معاملات، باید دو نقطه مهم را در نمودار قیمت شناسایی کنید، مانند بالاترین و پایین‌ترین قیمت. سپس، می‌توانید از یک ابزار اصلاحی فیبوناچی یا یک پلت‌فرم معاملاتی برای ترسیم این سطوح کمک بگیرید. این سطوح شما را در مدیریت معاملات و نقاط ورود و خروج راهنمایی می‌کنند.

مزایا و معایب سطوح اصلاح فیبوناچی چیست؟

سطوح اصلاح فیبوناچی به عنوان یک ابزار تحلیل تکنیکال دارای مزایا و معایبی است.
مزایا
+ استفاده از آن‌ها آسان است و برای هر بازه زمانی و هر دارایی اعمال می‌شود.
+ بر اساس یک مفهوم ریاضی است که در طبیعت یافت می‌شود و جذابیت جهانی دارد.
+ این سطوح می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا نقاط بازگشت احتمالی و نقاط ادامه‌دهنده روند را شناسایی کنند.
+ سطوح اصلاحی فیبوناچی این توانایی را دارند تا به معامله‌گران کمک کنند تا قدرت و مدت زمان حرکت قیمت را اندازه‌گیری کنند.
معایب
+ به خودی خود قابل اعتماد نیستند و در برخی موارد دقت کافی را ندارند.
+ فیبوناچی اصلاحی بیش‌تر ذهنی است و به انتخاب دو نقطه فرضی که برای ترسیم آن‌ها استفاده می‌شود، بستگی دارد.

چگونه می‌توان مهارت‌های معاملاتی خود را با استفاده از فیبوناچی اصلاحی بالا برد؟

1. از چندین تایم‌فریم استفاده کنید و به‌دنبال تلاقی سطوح فیبوناچی در بازه‌های زمانی مختلف باشید.
2. از سایر اندیکاتورهای فنی مانند خطوط روند، میانگین متحرک، نوسانگرها و الگوهای شمعدانی برای تأیید سیگنال‌های سطوح فیبوناچی استفاده کنید.

زبان
Español
japenese
English